آیت الله سید رضا بهاءالدینی
عقل يک نورانيت الهي است. اين نورانيت در هر که پيدا شد، اول خودش را ميسازد. فقط به فکر اين نيست که مردم بدي نکنند. ميگويد: اول بايد خودم بد نباشم. ابتدا به فکر سازندگي خويش است. انبيا اولين کاري که کردند
در روايات ما آمده است: «همانا اگر کسي شبها را به عبادت به سر برد و روزها را روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمر به حج رود و امر ولايت وليّ خدا را نشناسد تا از او پيروي کند
اگر ديديد بديهاي شما کم شده است، بدانيد خداوند به شما توفيق داده است و از مکتب اسلام، از عبادات، از حکمت و معارف اسلام استفاده کردهايد. اين محک خوبي است.
اولين اثر عقل در نفوس بشري، ايجاد تقواست. يکي از آثار تقوا اين است که انسان نفوس را ميشناسد؛ بهشتي و جهنمي، هر دو پيش او واضح است. حقهبازها نميتوانند خود را به عنوان مرد خدا پيش او جلوه بدهند.
کسي که ميخواهد نفوس بشري به برکت تبليغات او به مراتب قرب الهي برسند، بايد اول از خودش شروع کند. بايد تزکيه و تهذيب را از خود شروع کند و اين عمل ابتدايي عقل است. اگر اين عمل را انجام داد، با برکات الهي آشنا ميشود.
عقل، «ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمن» است. مرحلة اولِ عاقل بودن، سازندگي نفوس است. اگر ديديد در انسان نيرويي هست که او را به خدا نزديک ميکند، از بديها دور ميکند و به خوبيها نزديک ميکند، اين را عقل و عاقله ميگويند.
شايد ما دروغ را از گناهان به حساب نياوريم، در کسب که دروغ را مانع نميدانند؛ ميگويند: اگر معامله دروغ باشد، باطل نيست.
در اين نشئه و جهان، دستهاي غني، دستهاي ارباب و دستهاي رعيت هستند. گروهي عالماند و گروهي جاهل، بعضي تجارتخانهها و پاساژها دارند و به حسب ظاهر غني هستند، گرچه غناي آنها از خداي تعالي است، ولي ميتوانند حوائج فقرا را برطرف کنند.
نفوس غير الهي و نفوس منقطع از خداي تعالي، تمام جرائم را کمال خود ميدانند. ميگويند: ما اينچنين قدرتي داريم که ميتوانيم جهان را آتش بزنيم. بايد گفت: اگر دنيا را آباد کرديد، افتخار دارد.
همان وسيلهاي که در شما هست، همان وسيلهاي است که در انبيا: نيز بوده است. آنها از اين وسيله استفاده کردند، از ماديت و روحانيت استفاده کردند و به آن درجات رسيدند، ولي ما هنوز خدا را نميشناسيم. منشأ آن، اين است که آلوده هستيم.
نعمت معنويت و روحانيت، احتياج به حرکت دارد. معنويت و روحانيت، مراتب دارد؛ مثل مراتب نورانيت. مراتب نور از يک لامپ شروع ميشود تا خورشيد؛ همه نور است. به هر مرحلهاي برسيد، باز ميبينيد يک مرحلهاي بالاتر نيز وجود دارد
انسان اگر با حرکت اختياري، در راه خدا حرکت کرد و در برابر آتشها خود را حفظ کرد و صيانت پيدا کرد و مالک نفس خود شد، اين انسانِ موفقِ الهي است؛ مثل انبيا، صلحا و اتقيا.
پيغمبر اسلام فرمود: «نماز نور چشم من است.» آن صلات، صلات معراجي پيغمبر خداست، با آن صلات، در برابر شرق و غرب ايستاد و گفت: اگر ماه را در يک دستم و خورشيد را در دست ديگرم قرار دهند
ايمان معنايش اين است که مؤمنان از خدا ميترسند، از غير خدا نميترسند. آنها متوجهاند. ولي ما از خدا نميترسيم، چون خبر نداريم عذاب او چگونه است. عذاب خدا، عذابي است که تمام عذابهاي دنيا يک نمونه از آن نيست. عذاب خدا در عين اينکه عذاب است، ظلم نيست.