آیت الله سید رضا بهاءالدینی
غلامِ زين العابدين ميرفت و از خدا تقاضاي باران ميکرد و باران ميآمد. اين قيمت دارد. يک چنين غلامي بر همة سلاطين شرف دارد. يک غلامي که تا برد و از خدا باران بخواهد، باران بيايد.
غلامِ زين العابدين ميرفت و از خدا تقاضاي باران ميکرد و باران ميآمد. اين قيمت دارد. يک چنين غلامي بر همة سلاطين شرف دارد. يک غلامي که تا برد و از خدا باران بخواهد، باران بيايد.
الآن همة شما با جبهه (دفاع مقدس) آشنا هستيد و مشاهداتي از جبهه داريد. ولي کسي به جبهه نيامده است و شما بخواهيد مشاهدات جبهه را براي او نقل کنيد، آيا ميتواند مثل کسي که در جبهه بوده است، مطالب را بفهمد. يقين بدانيد که نميتواند. همة قضايا مثل جبهه است.
انسان در هر شبانه روز فکر کند که امروز از صبح که حرکت کردهايم، تا به حال که ميخواهيم بخوابيم، چند کار خوب و چند کار بد کردهايم؟ چقدر حقوق مردم را تضييع کردهايم
آنچه اصل و روح نماز است، اين است که اگر ميخواهيد بدانيد نماز شما مورد قبول است يا نه، از اينجا تجربه کنيد
بشر اگر عاقل شد، همّتش از اينکه ميليونها نفر را به خودش توجه دهد، بالاتر ميرود.
ولايت معنايش اين است که بشر در نتيجة بندگيِ خدا به جايي برسد که بتواند کارهاي خدايي انجام دهد.
تمام دعواهاي شرق و غرب را که ميبينيد يا سر اقتصاد است، يا سر نفت است، يا سر سياست است، يا سر استعمار است. بشر اگر انسان شد و به خدا رسيد، اينها را بازيچه ميداند
نتايج مال عمل است. خيال نکنيد زحمات انسان بينتيجه است. اگر مرد خدا باشيد، اين اقتصادي که همة دنيا بر سر آن دعوا ميکنند، به سراغ شما خواهد آمد.
همة کارها در اختيار خداست. بندگان خدا ابزارند؛ مثل ابزار نجّاري. کار را ابزار نميکند. مردم و مخلوقات خدا وسايل هستند. گاهي ممکن است باد هم کارهاي بندگان خدا را انجام دهد، آب هم اين عمل را انجام دهد.
نماز سازنده است. اگر نماز قبول شود، انسان را از صفات حيوانيت تطهير و پاکش کرده است. اگر انسان به وسيلة نماز تطهير شد، همه چيز عوض ميشود.
مباني مکتب اسلام اين است که انسان اول خودش را بسازد و اصلاح کند و بعد از آن به اندازة توانش به اصلاح اجتماعي بپردازد.
ادراکات نفوس بشري تا وقتي که گرفتار تعصّبات و ساير امور نفساني و رذايل نفساني است، نميتواند حقايق را درک کند. بايد از اينها فراغت پيدا کند، آنگاه کلمات انبيا و کتاب الله را ميفهمد.