آیت الله سید رضا بهاءالدینی
هيچ راهي براي اصلاح اين نفوس حيواني ناري و آتش آن، جز مکتب اسلام وجود ندارد. عبادات و اعتقادات و اخلاق اسلام براي اين است که بدون اينکه تحميلي بر شما کرده باشند
قرب به حق از اهداف انبياست. اين قرب از حدود وجود بشر است؛ به اين معنا که انسان در نتيجة عبادت و عبوديّت حق به مرتبهاي ميرسد که هيچ يک از انگيزههاي اجتماعي در نفس او پيدا نميشود.
بايد نفس را اصلاح کرد و اصلاح نفس وقتي ممکن است که معرفت به خداي تعالي پيدا شود و معرفت به خداي تعالي از بندگي خداي تعالي به دست ميآيد.
بايد آتش نفس را خاموش کرد و گرنه اين آتش، دائم مشغول کار است. شايد بسياري از اعمال صالح انسان را هم خراب کند.
اگر نفس حالت ناريّت داشته باشد، نتيجهاش همين شرارتهايي است که از ابتداي خلقت بوده است. شرارت، مال انسان است،
خداي تعالي همه را آگاه کند و همه را موفق کند که خود را بسازند. نگاهش به مردم نباشد که مردم ما را سلمان ميدانند.
اين همه اختلافات حقوقي براي چيست؟ براي اين است که سرقت شده است، حق تضييع شده است.
قرآن ميگويد: همة شما سرمايهتان را از دست دادهايد، ورشکسته هستيد، نيرو و چشم و دست از دست رفته است. اگر ايمان و عمل صالح داري، به درد ميخورد.
وفاي به عهد و وفاي به وعده و وعيدهاي خداوند، همه جنبة جزايي دارد. البته اين غير آن رحمت عمومي خداوند است. خداوند يک رحمت عام نسبت به همة موجودات دارد.
پيامبر خدا يک روز گرفتار اهل مکه بود. اهل مکه ميگفتند: نبايد در مکه صداي پيامبر بلند شود. ولي صداي پيامبر خدا در تمام جهان بايد بلند شود.
خدا به اندازهاي که شما ياري کردي، کمک ميکند. در دستگاه خدا نميتوان حقّه بازي کرد.
همة شما به سازندگي نيازمنديد. اگر ساخته شديد به نفع خود شماست. با بندگي خدا از اين فضيلت، نصيبت و بهرهاي پيدا کنيد که به نفع خود شما تمام ميشود.
اگر بشر با برنامههاي اسلام آشنا شود، وجدان را مبرّا از جور قرار ميدهد، و نميداني وجدان مبرّا از جور، چه بهشت بريني است.
اگر بهرهاي از اسلام پيدا کرديد، بهرة خود شماست. معنايش اين نيست که براي کسي کار کنيد. اگر مرد خدا شديد، اولين فضيلت و مزيّت، نصيبت خود شما ميشود.