آیت الله سید رضا بهاءالدینی
مرتبة ولايت، مقام اجراي احکام الهي است و مرتبة نبوت، مرتبة تشريع احکام الهي است. مرحلة اجراي احکام به مراتب دشوارتر و بزرگتر از مسألة تشريع است.
طهارتِ نفس نه تنها مشکل است، بلکه سالها مجاهدت لازم دارد تا نفوس از رذائل اخلاقي طهارت پيدا کند و حقيقت طهارت همين است.
انسان جاهل گاهي صد سال فعاليت ميکند، کارهاي خير انجام ميدهد، به گمان اينکه براي خداست، ولي چه بسا همه را براي جهات سياسي و شهرت بين مردم و جلب توجه نفوس انجام داده است
اگر انسان، مجرد از نتايج، به خودسازي بپردازد، نتايج کلي گرفته ميشود. در خودسازي، انسان از مرحلة بهيميّت حرکت کرده و به مرحلة انساني نايل ميشود
معرفت باري تعالي، به بصيرت قلبي و انوار عقلي و افاضات الهي و شهود قلبي است. اينها طريق معرفت الله است. شايد هر ماسوي الله، نسبت به حق تعالي عنوان حاجبيّت داشته باشد.
پيامبر خدا به مقامي رسيد که براي نزول قرآن بر قلبش اهليّت پيدا کرد. هشتاد سال عبادت کردهاي، ولي نتيجة آن چه بوده است؟
انسان عاقل در هر حرکتي از حرکات ميتواند استفادة الهي کند؛ ولي ما همه را صرف شرور ميکنيم. جواني کجا رفت؟ عمر را کجا صرف کردهاي؟
مردم وقتي بهرة علمي و تقوايي و نوري ندارند، مردهاند. بايد با عبادت حقتعالي و مخالفت با هوي و هوس و سازندگي خود، نور را تحصيل کرد.
اگر معرفت الله پيدا شد و انسان از طريق خودشناسي، خدا را هم شناخت و دانست که خدا، خالق اين نعمتها و برکات و رحمتهاست و همه از برکات حق است
اگر انسان خود را بشناسد، خدا را ميشناسد. اين همه نعمتهاي مادي، نعمتهاي معنوي و روحاني، اين همه ميوهها و بارانها، همه از نعمتهاي الهي است
مبدأ همة حوادث جهاني، نفس بشري است که همان شيطان است. نفوس به حسب افراد، مهلک افراد است و به حسب اجتماع هم، همين بساطي است که ميبينيد.
عقل نورانيتي است غير از تفکر بشري و از برکات الهي است که سازندة نفوس است. انسان به وسيلة عقل مراتب کمال را سير ميکند.
تو الآن حساب کن، چند سال از عمرت رفته است؟ در اين مدت، بندة چه کسي بودي؟ بنده خدا بودي يا بندة شيطان؟ هرکاري دلت خواسته کردهاي. ولي خدا چي؟