آیت الله سید رضا بهاءالدینی
جهان، عرصة عبوديت حق و عبوديت شيطان است. نبوت، ولايت، صلح و صفا و صميميت، قدرت غلبه بر قواي طبيعت، تصرف در مادة کائنات به اذن خدا، از آثار بندگي و اطاعت حق است. کسي که به دستگاه خدا وصل شد، همه چيز با او و در اختيار اوست
علي ميفرمايد: مَثَل نماز، مثل حمامِ در خانه است. اگر آدمي در شبانه روز، پنج مرتبه حمام برود و باز آلوده به کثافت باشد، حمام نرفته است، معراج نبوده است و نماز او صادقانه نبوده است.
اسلام همه را دعوت به حرکت ميکند؛ حرکت تکاملي. ميگويد: بالا برويد و چيز بفهميد! ولي در اين سطح نازل که بيچارة اقتصاد، بيچارة شهوات و بيچارة مقام هستي، جز اينکه فقط جوجه و کباب برايت درست شود،
نميدانم آيا معناي منقطع شدن از خدا را حس کردهايد؛ که اگر انسان «انقطاع عن الله» پيدا کرد، چه جهنم عجيبي است؟ در مقابل آن حالت، ارتباط با خداست. نفوسي که از خدا منقطعاند و ناگزير اتکايشان به نفوس شيطاني است، با عنکبوتها فرقي ندارند.
گمان کردهايد با اسم کار درست ميشود. اگر کسي گفت: من بندة خدا هستم، ولي حقوق همسايه را تضعيف کرد، حقوق همشهريها را تضعيف کرد، تکاليف الهي را حفظ نکرد و گوش و قلب و دستش در اختيارش نبود، اين بندة شيطان است، نه بندة خدا.
آنان که بندة حق هستند، اگر جواني و حواس و عمرشان از بين رفته است و قواي بدني آنها از کار افتاده است، اگر با دستگاه خدا آشنا شده باشند، جبران همة مشکلاتشان ميشود.
قم علاوه بر اينکه نيازمند تحصيلات علوم است، تقوا هم ميخواهد، تزکيه هم ميخواهد، تهذيب هم ميخواهد. و ان شاء الله با هر دو جهت آشنا باشيد و به هر دو جهت موفق شويد که اگر موفق شديد، آن وقت ميبينيد که نداي شرق و غرب برايتان خطر نيست، فرهنگ شرق و غرب ذرهاي در وجود شما تأثير ندارد.
نماز، معراج است. اگر نماز انسان صادقانه باشد و حرفهايي که در نماز ميزند دروغ نباشد، اين نماز معراج است. وقتي انسان ميگويد: «إيّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيّاکَ نَسْتَعينُ»؛ يعني عبادت و بندگي من منحصر به حقتعالي است، بندة هيچ موجودي غير از خدا نيستم، استعانت به غير از خداي تعالي ندارم
«فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ إلّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ» . اين نداي شيطان است که همه را فريب ميدهيم، مگر بندگان با اخلاص را که عبوديت خدا را اختيار کنند و براي غير خدا در عبوديت آنان سهمي نباشد.
اگر چهل روز مرد خدا شديد، در قلب شما حکمت جاري ميشود. اگر از تخيلات شيطاني و اوهام صرف نظر کرديد و مرد خدا شديد، به اين نايل ميشويد. اگر در قلب حکمت پيدا شد، در لسان و زبان هم حکمت پيدا ميشود.
علوم نوري، حرکت روحاني ميخواهد، احتياج به حرکت جسماني ندارد. لازم نيست انسان از محل خودش براي کسب آن حرکت و مسافرت کند، بلکه با حرکت روحاني به اين علوم نايل ميشود. اين علوم اختصاص به اهل علم ندارد.
جواني و نشاط موقت، بالاخره از انسان گرفته ميشود و ديگر از لذات دنيا نميتواند استفاده کند، ولي هميشه از لذات روحاني بهرهمند است.
انبيا: تهذيب و سازندگي را از خود شروع ميکردند، آنگاه به محيط خانواده ميپرداختند و سپس به جامعه روي ميآوردند و در صدد تهذيب و تطهير و تربيت جامعه بر ميآمدند.
وظيفة حکومت اسلامي، سوق دادن مردم به سوي ماوراء طبيعت و دوري از نشئة حسّ است. وظيفة مهم حکومت اسلامي، بسط توحيد و معارف غيبي و انسان سازي است.