آیت الله سید رضا بهاءالدینی
مرحلة اول اخلاق اسلامي، تهذيب نفس خود است، که انسان به واسطة آن آتش را از خود دور ميکند. آنگاه نوبت به تدبير منزل ميرسد.
همان ملاکي که بعد از رحلت نبي اکرم ولايت و وصايت را ثابت ميکند، همان ملاک در زمان غيبت، ولايت فقيه را به اثبات ميرساند. و آن ملاک، الهي شدن جامعه است. احتياجات جامعة مسلمين در تمام شؤون زندگيِ فردي، اجتماعي و سياسي حکم ميکند که مسلمين بايد فقيه و ولي داشته باشند
معرفتها آنچنان که هستند، به عنايت عاقله است؛ يعني با نورانيت عقلِ انسان، حقايق اشيا ظهور ميکند. عقل داراي ادراک سرابي نيست. واهمه و تخيّلات شناخت سرابياند.
قلب هم چشم دارد. چشم قلب را پيامبر دارد که از آخر زمان خبر داده است. ولي ما نداريم. سمع قلب شنواست و نداهاي غيبي را ميشنود، ولي ما از آن محروم هستيم. به خاطر همين کثافتکاريهايمان محروميم.
انبيا با آن توحيد کاملي که داشتند، در بين اجتماع بودند؛ ولي وابسته به اجتماع نبودند. اگر انسان موحد شد، خدا وسايل زندگي را بهتر براي او فراهم ميکند؛ لکن اين تجربه ميخواهد.
در روايتي آمده است که «إِعْجابُ الْمَرءِ بِنَفْسِهِ دَليلٌ عَلی ضَعْفِ عَقْلِهِ» . کسي که بعضي از کمالات را دارد؛ مثلاً ايمان و عفت و عدالت دارد، اگر از اينها خوشش بيايد، به اينکه ما آدمي هستيم که اين فضائل را داريم، اين دليل بر کمي عقل اوست.
اگر هفتاد سال از عمر انسان گذشت و اعمال خيري از او صادر شد، بداند که اين کارهاي خير از خودش نيست. اگر کار خير انجام گرفته باشد، به توفيقات الهي انجام گرفته است و اگر توفيقات از او سلب شود، اوضاع خراب است؛ از همين نماز و روزه هم خبري نيست؛ همين آمدن به مساجد هم تعطيل ميشود.
با سازندگي و تأييدات الهي است که انسان موحد ميشود و از شرک طهارت پيدا ميکند. خدا ما را به چيزهايي که خواسته توفيق دهد! ميدانيد نماز، چگونه معراج مؤمن است؟ چون وقتي ميگوييد: «إِيّاکَ نَعْبُدُ وَ إِيّاکَ نَسْتَعينُ»؛ يعني بندگي هيچ اربابي را نميکنم. فقط بندة خدا هستم.
توحيد يکي از نعمتهاي الهي است. گمان نکنيد توحيد و نماز و روزه مشقّت دارد، بلکه همه رحمت است. اگر انسان نماز الهي را بخواند، منکرات بر او مسدود ميشود، معراج تکاملي پيدا ميکند و نفس، مملوک عقل ميشود.
در روايات آمده است: تو خود را بساز، روابط با بندگان به عهدة ما؛ همه را با تو خوب ميکنيم. تو رابطهات را با خدا درست کن؛ يعني دست از رذائل بردار، کمکم ميفهمي که خدايي هم هست، به طوري که مشهود تو ميشود. و اين نعمت بسيار بزرگي است.
اگر خود را ساختيد، به فکر ساختن مردم هم باشيد. اگر انسان به فکر ساختن خود بود، فرصت زياد ميخواهد، ديگر به فکر اينکه فلاني چه کرد نيست. وقت اين حرفها را ندارد. شما وقتي ساخته شدهايد که شيعة علي بشويد
کدام يک از ما نماز معراجي را انجام دادهايم؟ معراج؛ يعني منتهاي کمال انسانيت؛ يعني بندة غير خدا نباشيم. تمام اربابها خداي ما هستند. پول خداي ماست. شهوت خداي ماست. در برابر پول و مقام و شهوت، زمين خوردهايم.
ايمان، آدمي را از اضطراب و حالت شکّ و شبهه و تحيّر نجات ميدهد. بايد از مسير الهي حرکت کرد. انسان اگر توفيق پيدا کرد و اين نعمت بزرگ الهي نصيبش شد، در حوادث جهاني مضطرب نميشود، در پيش آمدهاي جهاني به اين سو و آن سو نميزند.
تمام تکاليف الهي براي اين است که تو ساخته شوي. اگر ساخته شدي، زهره ميشوي. منزلت تو بالا ميرود. ولي چه کنيم که ميگويي: ما با همين کلک بازيها دلخوش هستيم. و اين نشانة انحطاط فکر بشر است