اعتکاف
در پایان به درسهای برگرفته از نصایح مرحوم میرزا در طول عمر پربرکت ایشان اشاره میشود تا بتوان با سرمشق قرار دادن آن، نردبان معنویت را طی نمود تا به سعادت دنیا و آخرت منتهی شد ان شاء الله تعالی
مرحوم ميرزا معتقد بودند كه مؤمنين، به خصوص طالبان علم بايد براى زندگى خود برنامه ريزى داشته باشند؛ زندگىای همراه با اهداف و آرزوهاى مشروع كه بتواند ضمن تأمين معاش، انسان را از انحرافات دنيا در امان بدارد.
يكى ديگر از خصوصيات مرحوم ميرزا تواضع و فروتنى بسيار بود. ايشان خود را بيش از يك طلبه حساب نمىكردند و مىفرمودند
يكى ديگر از مواردى كه مرحوم ميرزا به آن اهميت مىداد، نظم در كارها و وقت بود؛
توكل مرحوم ميرزا در امور، زبانزد بود و هميشه اهل بيت: را در كارها واسطه قرار مى دادند
ايشان علاقة فوق العاده و عجيبى به مسجد حضرت امام حسن عسكرى داشتند و شايد يكى از علل و عواملش، علاوه بر آنكه به امر امام ساخته شده بود، محل و پايگاه اصلى مرور بزرگان دين و اعتكاف در شهر مقدس قم به شمار میرفت
مرحوم ميرزا همواره براى توفيق نسل جوان، به خصوص طلاب جوان دعا مىكردند و شب و روز تلاش مىنمودند تا آنان موفق شوند. ايشان تمام عمر شريف خود را صرف تربيت نسلى مؤمن و طلابى متدين و درسخوان نمودند
مرحوم ميرزا قبل از هر چيزى به ظاهر طلّاب نظر مىكرد. اگر مىديد كه لباس آنها مناسب طلبگى نيست يا موهايشان بلند است و يا فقط تهريش دارند، با كمال محبت ابتدا به مشكل ظاهرى آنها مىپرداختند
توسل و شب زندهداری و اعتكاف، سكوى پرشى است به سوى معنويت، به سوى آيندة روشن وتقرب به خدا و اهل بيت: به خصوص اعتكاف، فرصتى است كه معلوم نيست حال و آينده براى هر كسى پيش آيد
يكى از دوستان ايام نجف مرحوم ميرزا نقل مىكند كه فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى از نظر معيشتى وضع آن چنان خوبى در نجف نداشتند
مرحوم ميزرا دوست داشتند روزهاى اعتكاف، ولو يك روز هم كه باشد، در جمع معتكفين حاضر شوند كه در چندين نوبت اين توفيق براى ايشان حاصل شد و در مسجد امام حسن عسكرى در جمع معتكفين حاضر شدند.
ا قبل از نماز صبح در مدرس مدرسة فيضيه جهت نماز شب حاضر مىشديم. مردمی كه از بيرون به مدرسه مىآمدند، به دلیل كثرت حضور طلاب در مدرس فكر میكردند نماز صبح شده، از این رو جهت خواندن نماز صبح آماده میشدند
من در مدرسة طالبية تبريز با مرحوم علامه شيخ محمد تقى جعفرى; هم حجره بودم. يك روز واقعاً چيزى براى خوردن نداشتيم، مانده بوديم چه كارى انجام دهيم، دوتايى از اطاق خارج شده و در حياط مدرسه در حال فكر بوديم
مرحوم ميرزا از زمان تحصيل خود قضايايى را نقل مىكردند كه بعضى از آن وقايع قابل تصور نيست، چه برسد به باور آنها در اين زمان. اما واقعاً اين گرفتارىها و مشكلات براى همة طلاب بوده و طلاب توانايى تأمين زندگى خود را نداشتند؛ ولیکن با صفا و صميميت در كنار یکدیگر زندگى مىكردند