اعتکاف
مرحوم ميزرا دوست داشتند روزهاى اعتكاف، ولو يك روز هم كه باشد، در جمع معتكفين حاضر شوند كه در چندين نوبت اين توفيق براى ايشان حاصل شد و در مسجد امام حسن عسكرى در جمع معتكفين حاضر شدند.
مرحوم ميزرا دوست داشتند روزهاى اعتكاف، ولو يك روز هم كه باشد، در جمع معتكفين حاضر شوند كه در چندين نوبت اين توفيق براى ايشان حاصل شد و در مسجد امام حسن عسكرى در جمع معتكفين حاضر شدند.
فرزند مرحوم ميرزا مىگويد: دو سال قبل از فوت مرحوم ميرزا، سرما خوردگى شديدى برايشان عارض شد و به خاطر مشكل خونى كه داشتند، سرما خوردگى برايشان بسيار خطرناك بود، ولیكن چون وعده فرموده بودند که نماز صبحِ معتكفين را بخوانند (3، 4 و 5 رجب مرجب سال 426هـ ق)، بنابراین با شوق فراوان در جمع معنوى معتكفين حاضر شده و راضى نشدند به خاطر بیماری ولو اینکه بر ایشان سخت باشد در آن جمع نورانى حاضر نشوند. بعد از اقامة نماز صبح، در جمع معتكفين مینشستند و در جلسه توسل شرکت میکردند. اخلاص ايشان به اهل بيت: به تمام معنا بود، كمتر اتفاق میافتاد که اسم ائمه: در محضرشان برده شود و اشك در چشمهايشان حلقه نزند، حتى اگر در درس روايتى خوانده مىشد كه شمهاى از مظلوميت اهل بيت: در آن بود، تحمل نمىكردند و بغض گلوى ايشان را مىفشرد و اشكهاى مباركشان برگونه جارى مىگشت.
فرزند مرحوم ميرزا مىگويد: يادم نمىرود آن روزى كه يكى از شاگردان در درس مرحوم ميرزا اشكال كرد، ايشان براى مرتبة دوم جواب دادند، ولیكن آن شاگرد بر اشكال خود اصرار داشت، مرحوم ميرزا فرمودند: جواب شما را بعد از درس مىدهم! ناگهان شاگرد خطاب به آقا گفت: جلسة روضه نيست، آمدهايم كه از درس شما استفاده كنيم.
مرحوم ميرزا تا اين جمله را شنيدند، سخت غمگين شده و مكثى كردند؛ به طورى كه رشتة كلام از دست ايشان خارج شد، سپس در حالى كه بغض گلوى ايشان را گرفته بود، گفتند: اى كاش به جاى درس بر روى منبر حسينى مىنشستم و جلسة ما جلسة روضه بود. نمىدانيد چه قدر اجر و ثواب دارد، اگر تمام اين زحماتی که ما شب و روز مىكشيم و در جهت كسب علم گام بر مىداريم، معادل ثواب منبر حسينى حساب شود، بايد بسیار خوشحال باشيم، اما اجر و ثواب منبر حسينى و خطابه بيش از كارهايى است كه ما انجام میدهيم. آن گاه رو به آن شخص کرده و فرمودند: اين طور سخن نگو كه جلسة روضه نيست. اى كاش بود و ما هم از فيوض آن بهرهمند مىشديم! از اين كلام مرحوم ميرزا معلوم مىشود كه جايگاه خدمت به منبر حسينى و شعائر چه قدر عظيم است! ايشان خطاب به طلاب مىفرمودند: سكان هدايت مردم در دست شما است. بايد از نظر علمى آنگونه مجهز باشيد كه بتوانيد به واسطة آن، مردم را موعظه كنيد و جايگاه اهل بيت: را به آنان بشناسانيد، و كلام و سخن شما بايد طورى باشد كه در قلوب مردم ثأثير كند و آنها را ساخته و تحولى در آنان ايجاد كند، وقتی مردم به شما نظر کردند معنویت را در چهره شما نمایان ببینند و به تعبیر دیگر هرکس شما را مشاهده کرد آداب و کردار شما درسی باشد برای آنان. نصایح و گفتارها باید طوری مطرح شود که مردم آن را سرلوحه زندگی خود قرار دهند. به طورى كه هرگاه مىخواهند كارى را انجام دهند، كلمات و گفتار شما را ياد آور شده و خود را در مقابل انحراف حفظ كنند. اگر طلبه خود را ساخت و علاوه بر كسب معارف علوم آل محمد، در جهت تهذيب گام برداشت، خود به خود در قلوب مردم جاى خواهد گرفت و آن موجب خواهد شد كه به جامعه خدمتى نموده و اثرى از خود بر جاى بگذارد.