اعتکاف
مرحوم ميرزا از زمان تحصيل خود قضايايى را نقل مىكردند كه بعضى از آن وقايع قابل تصور نيست، چه برسد به باور آنها در اين زمان. اما واقعاً اين گرفتارىها و مشكلات براى همة طلاب بوده و طلاب توانايى تأمين زندگى خود را نداشتند؛ ولیکن با صفا و صميميت در كنار یکدیگر زندگى مىكردند
مرحوم ميرزا از زمان تحصيل خود قضايايى را نقل مىكردند كه بعضى از آن وقايع قابل تصور نيست، چه برسد به باور آنها در اين زمان. اما واقعاً اين گرفتارىها و مشكلات براى همة طلاب بوده و طلاب توانايى تأمين زندگى خود را نداشتند؛ ولیکن با صفا و صميميت در كنار یکدیگر زندگى مىكردند و چون هدف والايى داشتند، ماديات را فراموش كرده و از يكديگر در جهت خدمت به دين سبقت مىگرفتند.
يكى از شاگردان مرحوم ميرزا مىگويد: گاهى وقتها توفيق داشتيم بعد از درس خدمت مرحوم ميرزا مىرسيديم و بعضى از مسائل را با ايشان مطرح مىكرديم و گاهى ايشان از خاطرات دوران تحصيل در نجف اشرف سخن مىگفت. ايشان مىفرمودند: ما در نجف صبحها توفيق داشتيم به درس استاد الفقهاء، سيد خویى; حاضر شويم و خدا مىداند نمىدانستم كه براى ظهر غذا داشتيم يا خير؟
با ذوق و شوق خاصی در درس حاضر مىشديم و تنها فكر و ذكرمان استفاده از محضر استاد، و تلاش در جهت نشر آن بود، ديگر به اينكه وضع خوراكمان چطور باشد، اصلاً فكر نمىكرديم. هنوز صداى استاد را مىشنوم كه مىفرمود: هنگامى كه صبحها در کلاس درس سيد خویى; حاضر مىشديم نمىدانستم كه براى ظهر غذا داريم يا خير، ولیكن عنايت ولى عصر به طلاب مشهود بود و هيچ گاه پيش نيامد كه مشكل حل نشود. فشار در زندگى بود و مشكلات، طلاب را احاطه مىكرد اما حل مىشد. از این رو طلاب بايد كار را براى خدا انجام دهند، حتى درس خواندن را، خداوند كمك مىكند و به بركت وجود امام عصر مشكلات حل مىشود. ممكن است سختیها گاهى انسان را خسته كند ولیكن اگر این گونه فكر كند كه مىخواهد به دين خدمت نماید، هم حلاوت درس را احساس خواهد كرد و هم مشكلات را تحمل خواهد نمود و ان شاء اللَّه موفق خواهد شد كه به دين خدمت کند.