آیت الله مجتهدی تهرانی
روزی حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر شوشتری(رحمه الله) از جایی عبور می کردند که یکی از این لاتها و داشها به طرف ایشان آمد، اطرافیان شیخ، جلوی او را گرفتند، ولی شیخ فرمود، بگذارید بیاید
یک بار نزد آیت الله العظمی سید احمد خوانساری(رحمه الله) رفته بودیم از ایشان تقاضای موعظه کردیم
یکی از خطبای تهران(جناب حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا مُدَفِّق) فرمودند: روزی نزد آیت الله میرزا جواد آقا تهرانی(رحمه الله) که استاد اخلاق بودند، بالای منبر از ایشان به آیت الله تعبیر کردم، بعد از منبر ایشان ناراحت شدند
آیت الله العظمی گلپایگانی(رحمه الله) می فرمودند: اذیت مؤمن حرام است اما نه هر اذیتی
آیت الله شیخ محمد رضا تنکابنی(رحمه الله) از متواضع ترین مردم زمان خود بود به حدی که اگر حمالی از دنیا می رفت ، ایشان در تشییع جنازه اش شرکت می کردند
مرحوم حاج احمد مقدس فرمودند: برای آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(رحمه الله) مقداری سهم امام به نجف بردم و به ایشان دادم، ولی ردّ مظالمی که در نزدم بود به ایشان ندادم تا خودم به فقرا بدهم
روزی محمدرضا شاه به دیدار آیت الله العظمی بروجردی(رحمه الله) رفت، قبل از ورود شاه، آیت الله بروجردی از اتاق بیرون رفتند به خاطر این که وقتی شاه وارد می شود،ایشان جلوی پای شاه بلند نشوند
از حضرت آیه الله حاج میرزا جواد آقا تهرانی(رحمه الله) نقل شده است که شخصی به منزل حضرت آیت الله العظمی سید احمد خوانساری(رحمه الله) رفته و به ایشان جسارت کرد و لحظاتی به فحش و ناسزا ادامه داد
روزی آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر کاشف الغطاء(رحمه الله) در نماز جماعت، وقتی که در سجاده نماز نشسته بودند، سیدی آمد و گفت از وجوهاتی که نزد شماست قدری به من کمک کنید
در زمان طاغوت روزی حضرت آیت الله شیخ محمد تقی بافقی(رحمه الله) در حمام شخصی را دیدند که بعدها معلوم شد، سرهنگ ارتش است، در مقابل آئینه ایستاده و ریشش را با تیغ می تراشد به سرهنگ فرمودند:آقا ریش تراشی در اسلام حرام است
شخص وسواسی به محضر آیت الله گلپایگانی(رحمه الله) آمد و عرض کرد: ما زمستانها گرفتاریم، زیرا این کوچه و خیابان ها کثیف و نجس است و برف زمین را پاک نمی کند اگر ماشین و یا موتور عبور کند و آب به لباس ما ترشّح کند، چه کنیم
حاج حسین آقا خندق آبادی علیه الرّحمه می فرمودند: روزی در مجلسی منبر بودم شخصی که در نزدیکی های من نشسته بود ناگهان چشمش به خانمی که در بالای بام منزلش در حال پهن کردن لباس بود می افتد
مرحوم نراقی(رحمه الله) در معراج السّعاده می فرمایند: اگر دنیا طلا بود و آخرت سُفال، انسان عاقل نمی آمد، طلای فانی را بگیرد و سفال باقی را رها کند
وقتی که بعضی نزد استاد ما حضرت آیت الله حاج شیخ علی اکبر برهان(رحمه الله) می آمدند، و از مطلبی یا جریانی تعریف می کردند، به مجرد اینکه استاد می فهمیدند که قصد غیبت دارد، دست روی زانوی آنها گذاشته و صلوات می فرستادند