آیت الله مجتهدی تهرانی
مرحوم آیت الله العظمی بروجردی به عنوان نصیحت به طلاب می فرمودند: عوام مردم دلیل و برهان محکمی بر عقایدشان ندارند و فقط همین اعمال ما دلیل برای آنهاست
جناب استاد نقل می کنند که آیت الله مشکینی فرمودند: یک نفر از من پول قرض می خواست و من غیر از 5 ریال پول، چیز دیگری نداشتم و با اینکه خود احتیاج داشتم آن را دادم
نقل می کنند که حضرت آیت الله العظمی نائینی رحمه الله علیه مدتی بود به درد پا مبتلا بود، به مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان فرمودند: مدتی است پای من درد می کند، دعایی بکنید
نقل می کنند که یکی از علماء ارومیه عازم نجف اشرف شد تا در آنجا درس خواندن را ادامه دهد وقتی به کربلا رسید گفت خوب است یکی دو روز در درس آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی(رحمه الله) شرکت می کنم
در حالات آیت الله خمینی آمده است که در تمامی مدتی که در نجف اشرف بودند هر روز به حرم مطهر امیر مؤمنان علی(ع) مشرف می شدند
وقتی که حضرت آیت الله خمینی در نجف بودند روزی چشمشان ناراحت شده بود، دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت:«شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید
در حالات حضرت آیت الله العظمی بروجردی(رحمه الله) آمده است که در ایامی که در بروجرد بودند دچار ناراحتی چشم می شوند، در ایام عاشورا
نقل می کنند که شخصی 17 هزار تومان برای آیت الله حاج شیخ حبیب الله گلپایگانی(رحمه الله) در مشهد برد تا اینکه خانه ای برای خود بخرند ولی ایشان نپذیرفتند
نقل می کنند شخصی برای آیت الله حاج آقا مرتضی حائری(رحمه الله) یک صندوق میوۀ بسیار عالی و مرغوب و تازه برد، ایشان فرموده بودند معلوم نیست همه مردم بتوانند از این گونه میوه ها داشته باشند و ما باید هم سطح مردم زندگی کنیم
نقل می کنند که شخص ترک زبانی، 15 هزار تومان برای شیخ انصاری(رحمه الله) برد تا ایشان برای خود خانه ای تهیه کنند و از مستأجری نجات پیدا کنند
روزی که آیت الله العظمی بروجردی(رحمه الله) در حیاط حرم حضرت معصومه(س) نماز می خواندند باد شدیدی وزید و تمام پولهای ایشان را به اطراف پراکنده کرد
وقتی مرجعیت مطلق شیعه به شیخ انصاری(رحمه الله) رسید و مردم برای درخواست رساله و قبول مرجعیت نزد شیخ رفتند ایشان فرمودند: من، هم مباحثی داشتم، به نام سعیدالعلماء مازندرانی(رحمه الله) که در بحث از من قوی تر بود
آیة الله العظمی حاج آقا حسین قمی(رحمه الله) بعد از قبول مرجعیت به حرم حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) رفتند و شخصی که با ایشان بود نقل کرد، آقا به من فرمودند: من دعا می کنم شما آمین بگویید
روزی نزد آیت الله حاج میرزا عبدالعلی تهرانی(رحمه الله) بودم ایشان با مزاح فرمودند: می دانی این مردم و این مریدها از ما چه می خواهند؟ گفتم خیر ایشان فرمودند: می خواهند ما را جلو بفرستند جهنم