آیت الله مجتهدی تهرانی
روزی آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر کاشف الغطاء(رحمه الله) در نماز جماعت، وقتی که در سجاده نماز نشسته بودند، سیدی آمد و گفت از وجوهاتی که نزد شماست قدری به من کمک کنید روزی آیت الله العظمی حاج شیخ جعفر کاشف الغطاء(رحمه الله) در نماز جماعت، وقتی که در سجاده نماز نشسته بودند، سیدی آمد و گفت از وجوهاتی که نزد شماست قدری به من کمک کنید. شیخ فرمود: فعلاً چیزی ندارم آن سید عصبانی شد و آب دهانش را به صورت آقا انداخت. شیخ هیچ نفرمود و بلند شد و رو به جمعیت کرده و فرمودند هر کس محاسن شیخ را دوست دارد به این سید کمک کند سپس خودشان درمیان صفها گشتند و پول جمع کردند و اتفاقاً پول زیادی جمع شد و همه را به سید دادند.