مراجع معظم تقلید
منبع:سایت معظم له
ولادت
1300 هجري قمري (تقريبا) براى قلعه آقا عبدالله سالى فراموش ناشدنى بود. ستاره ي بخت اين قلعه ي از ياد رفته ، از خانه گلين سيد على ، كشاورز پاك نهاد آبادى ، برآمد وآرام آرام سمت مركز آسمان دانش و پرهيزكارى روان شد.
مردمى كه به ياد آقا عبدالله ، پير پارسا و دانشور دهكده ، به خانه فرزندش سيد على مى شتافتند آثار بزرگى را در سيماى پور پاك سرشت آبادى مشاهده مى كردند.
پاى بندى نوباوه ي آسمان تبار قلعه آقا عبدالله به آيين وحى در اين سالها روستاييان سخت كوش را شگفت زده ساخت .
نگاهى گذرا به رخدادي در آن روزگار مى تواند ما را با انديشه آسمانى كودك فرزانه شاهرود آشنا سازد:
كشاورزان منطقه دو سال پياپى در بند بلاي ملخ گرفتار آمده بودند. پديدار شدن آثار اين آفت در ماههاى آغازين سال سوم آنها را در نگرانى فرو برد. سران آبادى در سراى سيد على گرد آمدند تا راههاى مبارزه با ملخ را بررسى كنند. هر يك از آنها به فراخور تجربه ي خويش راهى پيشنهاد كرده ، درباره كاره آيى آن سخن مى گفت . چون گفتگوها به بن بست رسيد، سيد محمود يكباره زبان گشود و گفت : همه به خداوند روى آوريد و بر پرداخت زكات مالتان پيمان ببنديد تا پروردگار آفت از كشتگاهتان دور سازد و باران رحمت خويش را بر شما فرو ريزد.
اين سخن بزرگ ، كه از كودكي خردسال دور از انتظار بود ، كشاورزان نگران را به خود آورد؛ بنابراين همه پيمان بستند كه اگر آفت از ميان رود ، زكات فر آورده ي خويش را بي كم و كاست پرداخت كنند . با اين پيمان اندك اندك آثار ملخ از كشتزارشان دور شد، كشته هايشان به بار نشست و انبارهاشان از گندم آكنده شد. نيكبختان بر پيمان خويش استوار ماندند و زكات پرداختند ولى برخى از خيره سران زكات را زيان پنداشته ، گفتند: هر چيزى پايانى دارد. چگونه ممكن است پايان آفت به گفتار خردسالى وابسته باشد، نادانسته پيمانى بستيم و اينك كه آبها از آسياب افتاده نيازى به انجام دادن عهد روزهاى ناكامى نيست .
آنها با اين انديشه انبوه گندمهايشان را در انبار جاى دادند ولى بزودى در بندكاردار خويش گرفتار آمدند و انبارشان هدف آفتها قرار گرفت .
تحصیل :
مرحوم آیة الله العظمی شاهرودی ابتدا خط وفارسی و مقداری عربی و قرآن را در زادگاه خود یعنی قلعه آقا عبدالله فرا گرفت سپس برای یاد گرفتن علم صرف و نحو به بسطام آمده و از محضر درس فاضل بسطامی استفاده نمود ، بعد به شاهرود آمد و در مدرسه بید آباد نزد مرحوم مدرس و غیره دروس لازم را آموخت .
حضور او در شاهرود چندی نپایید چرا که میبایستی به محضر اساتید برجسته میرسید و به تکمیل تحصیلات خود میپرداخت و این مهم در شاهرود ممکن نبود. بنابراین به ناچار به زادگاهش بازگشت و پس از تجدید دیدار به مشهد الرضا رفت و به فراگیری دروس دینی نزد اساتید آن شهر پرداخت.
او دروس سطح و نیز کفایه الاصول را در آن شهر فرا گرفت و مورد اعتماد اساتید خود گردید. سپس به تدریس کفایه الاصول در حوزه علمیه آن شهر پرداخت. پس از چندی عزم دیار خود کرد ولی اساتیدش که توان او در استنباط احکام دینی را میدیدند با تصمیم او مخالفت کرده و حتی یکی از اساتیدشان به او گوشزد کرد که تو مقلد هستی و مرجع تقلید تو درس خواندن را بر تو واجب میدارد و اشتغال تو به کار دیگر را ممنوع میداند. این امر باعث شد تا از تصمیم خود منصرف شده ابتدا به روستای قلعه عبدا... برگشته با مادرش و برادرانش وداع گفته عازم شهر مقدس نجف اشرف شود.
هجرت به نجف اشرف
سیدمحمود شاهرودی که روزگاری خود در حوزه علمیه مشهد درس کفایه الاصول میگفت جهت درک محضر صاحب کفایه در 1327ق عازم نجف اشرف گردید. او به محض ورود به نجف اشرف در درس خارج فقه و اصول صاحب کفایه حاضر شد و به تلمذ در حضر معظم له پرداخت ولی مقدر بود که یک سال و نیم بیشتر در محضر او نباشد چرا که آفتاب عمر آن عالم فرزانه در ۱۳۲۹ق غروب کرد.
پس از فوت آخوند خراسانی، او به سامرا رفت تا به تکمیل دروس دینی خود بپردازد ولی چندی بعد به نجف بازگشت و به محضر محضر آیتا... نائینی رسید و از محضر او به کسب فیض مشغول شد. او به تدریج به یکی از خواص ميرزاي نائینی تبدیل شد و در جلسات علمی او نیز حضور مییافت. این ارتباط به مرور مستحکم شد و به برجسته ترین شاگرد ميرزا تبدیل شد.
او همراه با آیات آقا سیدجمال گلپایگانی، ميرزا مهدي اصفهاني وعده ي ديگري كه مجموعا هفت نفر مي شدند در درس ميرزا شرکت میکرد. آنان اولین دوره درس مهمات مباحث اصول فقه را میآموختند که آن مباحث شامل کلیه مطالب شیخ انصاری میشد که اول بار توسط میرزای بزرگ شیرازی تدوین شده بود و نائینی از استاد خود آقا سید محمد فشارکی آن مباحث را فرا گرفته بود. آن ۷ نفر در آن جلسات آن مطالب را مورد بحث قرار میدادند که این جلسات در روز تا ۳ ساعت تداوم مییافت و مدت ۵ سال ادامه داشت این امر باعث اعتماد بیش از حد ميرزاي ناييني به آن شاگردان به خصوص آیتا... شاهرودی شده بود.
ايشان همچنين در درس مرحوم آقا ضياء الدين عراقي نيز حضور مي يافتند كه در حقيقت درس ايشان نقد آراي ميرزاي نائيني بود و آية الله العظمي سيد محمد شاهرودي در درس اصول از پدرشان نقل فرمودند كه ايشان دو دوره اصول آقا ضياء را حضور يافته بودند.
ذوالشهادتين
اعتماد ميرزاى نايينى به سيد محمود آنچنان بود كه شاگردانش را براى آزمودن اجتهاد نزد او مى فرستاد و گواهى وى را گواهى دو عادل به شمار مى آورد.
نگاهى به آنچه در يكى از روزها ميان استاد و شاگرد گذشته است مى تواند نشان دهنده ژرفاى اعتماد ميرزاى نايينى به سيد باشد.
شخصى از محضر ميرزاي نائيني خواستار اجازه ي اجتهاد شد ، استاد در باره ي وضعيت علمى آن مرد با دانشوران پيرامونش به رايزنى پرداخت هر يك به گونه اى او را ستودند و مجتهد مطلق خواندند ولى آقاي شاهرودي تنها به عبارت او مجتهد است بسنده كرد. اندكى بعد مجلس پايان پذيرفت و حاضران مجلس استاد را ترك گفتند. پس از ساعتى سيد محمود ديگر بار به خانه استاد شتافت . استاد كه همچنان قلم به دست داشت و در انديشه فرو رفته بود، با مشاهده ي سيد محمود فرمود: من در باره ي شخصى كه براى اجازه اجتهاد آمده بود پرسيدم شما تنها عبارت « او مجتهد است » بر زبان راندى و درباره ي مطلق يا متجزى بودنش هيچ نگفتى ، اين سخن مرا در سرگردانى فرو برده است ، نمى دانم چه بنويسم . سيد محمود پاسخ داد در ديدگاه من او مجتهد متجزى است . ميرزاي نائيني فرمود:اينك آسوده خاطر شدم . پس چنانكه شاگرد گرانقدرش گفته بود اجازه اى براى آن شخص نگاشت .
البته بقيه ي علماء نيز اعتماد زيادي به آقاي شاهرودي داشتند و آيت الله آقا ضياءالدين عراقى و آية الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى نيز او را ذوالشهادتين خواندند و مشتاقان اجتهاد را براى آزمون نزد وى مي فرستادند.
مرجعيت
در زمان ميرزاي نائيني آيت الله شاهرودي از مدرسين مطرح حوزه ي علميه ي نجف شمرده مي شد ، پس از رحلت ميرزا دایره ي بحث و تدریس ايشان گسترش يافته و از اساتید برجسته ي حوزه ي علمیه ي نجف اشرف شد.
آیتا...العظمی شاهرودی در دوره آیات عظام نائینی و سیدابوالحسن اصفهانی در حالی که ۳۵ سال بیشتر نداشتند به درجه ي اجتهاد رسیده بود ولی علی رغم آن از انتشار رساله ي عملیه اجتناب میورزید و حتی وقتی تعدادی از اهالی شاهرود و نواحی شمالی ایران و نیز نجف اشرف از او خواستار انتشار رساله شده بودند با اشاره به وجود مراجعی چون نائینی و اصفهانی تاکید میکرد که با وجود این دو مرجع نیازی به رساله نیست و شیعیان میتوانند از این دو تقلید کنند.
بعد از فوت آیتا...العظمی نائینی باز عدهای خواستار انتشار رساله شدند ولی او باز به احترام سید ابوالحسن اصفهانی از این کار اجتناب ورزید.
پس از فوت حضرت آیتا...العظمی سیدابوالحسن اصفهانی در ۱۳۶۵ ه ق درخواستها از او جهت انتشار رساله زیاد شد و بسیاری از مقلدان آیتا... اصفهانی به او رجوع کردند . این امر باعث شد تا او به انتشار حواشی بر رساله ي آیتا... اصفهانی مبادرت ورزد.
این اثر، پس از طبع بلافاصله در تهران و نجف اشرف و دیگر شهرهای شیعهنشین توزیع شد و به زودی به اتمام رسید. با انتشار آن کتاب او رسما به عنوان یکی از مراجع صاحب رساله مطرح گردید. همزمان، چندین مرجع در عرصه فقاهت شیعه حضور داشتند که البته مطرحترین آنان آیتا...العظمی بروجردی بود. آیتا... شاهرودی احترام زیادی بر او قائل بود ولی با این حال تعداد زیادی از شیعیان منطقه شاهرود و خراسان و شمال کشور مقلد او بودند. پس از فوت آیتا...العظمی بروجردی او به عنوان یکی از مطرحترین مراجع در نجف اشرف معرفی شد و تعداد کثیری از شیعیان جهان به او متمایل شدند و از او تقلید میکردند.
در یکی از اسناد در زمینه او آمده است ایشان یکی از مراجع محجوب و محترم هستند و چنانچه برای احراز مقام مرجعیت اعلا تلاش و فعالیتی مینمودند هیچ بعید نبود شخصیتی مانند آیتا... اصفهانی پیدا نمایند زیرا غالب صفات آن مرحوم در ایشان موجود است لذا فعالیتی در این زمینه ننموده معالوصف مقام شامخ و محترمی دارند.
ارتحال
آيت الله العظمي شاهرودي در صبح پنج شنبه 17 شعبان 1394 قمري مصادف با 14 شهريور 1353 شمسي دار فاني را وداع گفت و به رحمت خدا پيوست.
مراجع، طلاب علوم ديني، شيعيان نجف و سراسر جهان در همان روز از رحلت اين مرجع بيدار دل آگاه شدند و سيل تلگرافهاي تسليت به بيت معظم له سرازير شد.
مدارس عليمه و حوزه هاي علوم ديني به حالت تعطيل درآمد و مجالس يادبود در سراسر جهان برگزار شد.
پيكر او پس از رحلت در پنج شنبه ابتدا به كربلاي معلا منتقل گرديد و پس از طواف در حرم امام حسين عليه السلام در آب فرات شستشو داده شد و سپس به نجف اشرف منتقل گرديد و پس از اقامه نماز توسط فرزند برومند ايشان آيت الله العظمي سيد محمد شاهرودي در جوار حرم علوي و در مقبره اي سمت بالاسر حرم مطهر به خاك سپرده شد.