Menu

منبع:بیت معظم له

میلاد، رشد و شکوفایی:
نابسامانی‌های واپسین روزهای حکومت قاجار در کام زمانه شراره می‌ریخت. سال 1303 هـ.ش/1343 هـ.ق بود و در کانون کهن علم و فلسفه شهر باستانی قمشه و در خانه عالم بزرگ شهر "حاج سید فضل‌الله حجازی" لبخندها می‌شکفت و تولد "سید مهدی حجازی" را با شادی آمیخت. او دوران کودکی را در خانواده‌ای که در علم و تقوا سابقه دیرین داشت سپری کرد و از تربیت‌های علمی و اخلاقی پدر و نیاکانش پرتو گرفت. در آغاز جوانی برای تحصیل علوم دینی رهسپار اصفهان گردید. سالها در اصفهان با تلاش پیگیر، ساده‌زیستی، خودسازی و باور پولادین، رشته‌های مختلف فرهنگ اسلامی را فرا گرفت. وی در سال 1370 هـ ق. برای تعالی بیشتر علمی و تخصص فراتر فرهنگی و نیل به درجه عالی اجتهاد رهسپار نجف اشرف از محضر مراجعی هم‌چون امام خمینی، آیه‌الله حکیم، آیه‌الله خویی، آیه‌الله سید عبدالهادی شیرازی و آیه‌الله حاج سید عبدالأعلی سبزواری و دیگران بهره کافی برد.
آیه‌الله حجازی پس از 25 سال تحقیق، مباحثه و تدریس موفق به اخذ اجازه اجتهاد از مراجع بزرگی می‌شوند. ایشان در قلمرو پاسداری از میراث علمی تشیع چندین کتاب تألیف کرده‌اند: 1- آنیه‌الذهب و الفضه 2- روش خلیل‌الرحمان 3- سفرنامه هند 4- کشکول‌الحجازی 5- وسواس و درمان آن 6- دررالخبار من بحارالانوار
حاج سید مهدی حجازی با ره توشه‌ای از سال‌ها تلاش علمی و تخصص فقهی عازم سفرهای تبلیغی می‌شده‌اند و به کشورهایی نظیر هندوستان، پاکستان، عربستان، لبنان، سوریه، امارات و کویت مسافرت کرده‌اند.
ایشان در یکی از همین سفرهای تبلیغی در زمان شاه و پس از سخنرانی انقلابی خود در شب عید 1357 در مسجد سادات شهرضا مورد تعقیب و تهاجم ساواک قرار گرفتند و با همه همراهانشان در خرم‌آباد و کوه دشت زندانی شدند.
پس از درگذشت پدرشان و بنا به درخواست و اصرار مردم شهرضا ایشان ناگزیر از اقامت در این شهر شدند و در سال (1347 ش) از نجف به آغوش گشوده و مشتاق شهر قمشه بازگشت و حضور ایشان در شهرضا انگیزه خدمات بسیاری شد؛ از جمله خدمات ایشان: 1- ساختن مسجدالسادات 2- تأسیس مسجدالزهرا 3- ساختمان مسجدالرسول 4- مسجد حمیدی 5- غسالخانه شهرضا 6- درمانگاه سادات شهرضا 7- ایجاد و گسترش کتابخانه حسینیه سادات است.
احمد: آیا خاطراتی از گذشته‌های ایشان در ذهنتان هست؟
راهنما: خاطرات بسیار زیاد است؛ من به یکی از آن‌ها اشاره می‌کنم:
نماز عید فطر
راهنما: هفت، هشت ساله بودم و به خوبی به یاد دارم که روز عید فطر همه ائمه جماعات شهرضا مساجد خود را تعطیل کرده بودند و به همراه نمازگزاران و مریدان خود در مقابل مسجد سادات جمع شده بودند. نزدیک طلوع آفتاب بود که همه مردم به همراه علما و روحانیون به طرف صحرا حرکت کردند و در پیشاپیش آنان حضرت آیه‌الله با پای برهنه در حالی که عصایی بر دست داشتند و یک طرف تحت‌الحنک عمامه خود را در میان سینه و طرف دیگرش را مابین دو کتف خود انداخته بودند و مقداری از جامه را بالا زده بودند تکبیرگویان به راه افتادند. شور و شوق عجیبی بود. فضای شهر آکنده از بانگ تکبیر بود و این نواهای روح‌بخش شنیده می‌شد: "الله‌اکبر، الله‌اکبر، لااله‌الاالله و الله‌اکبر الله‌اکبر و لله‌الحمد، الله‌اکبر علی ماهدانا"، سیل جمعیت به نزدیکی دامنه کوه "دملا" رسیده بود و همه در صفوفی منظم و به هم فشرده در زیر آسمان به نماز ایستادند. سپس حضرت آیه‌الله خطبه‌های نماز عید فطر را ایراد فرمودند و پس از نماز مردم با شیرینی پذیرایی شدند.
در دوران انقلاب شکوهمند نیز بار دیگر نماز عید فطر با صلابت و مهابت خاصی برگزار شد. این بار هم مردم انقلابی شهرضا از تمام مساجد به همراه ائمه جماعات خود به حسینیه سادات آمدند و پس از تجمع از میدان تاسوعا به سوی مسجد حمیدی که به همت آیه‌الله حجازی تأسیس شده بود و در چنین روزی افتتاح می‌شد حرکت کردند این بار علاوه بر نداهای ملکوتی الله‌اکبر و الحمدلله؛ شعارهای کوبنده بر ضد رژیم نیز فضای شهر را آکنده می‌ساخت پس از راهپیمایی روز عید فطر، نماز عید به امامت آیه‌الله حجازی اقامه گردید و سپس برادر ایشان حضرت حجه‌الاسلام جاج سید محمد حسین حجازی سخنرانی کردند.
عماد: از شنیدن خاطرات سیر نمی‌شویم اما گویا شب از نیمه گذشته است و همه خسته و خواب‌آلوده هستند. امروز روز پربار و خاطره‌‌انگیزی داشتیم. خوب است استراحت کنیم تا فردا برای گردش و دیدار، چند ساعتی بیشتر نخوابیده بودیم که با صدای الله‌اکبر بیدار شدیم.
هادی از پشت پنجره به بیرون اتاق نگاهی انداخت حضرت آیه‌الله در گوشه ایوان ایستاده بودند و با صدای بلند اذان می‌گفتند و ما نیر برای انجام نماز صبح بلند شدیم. آن روز را هم به اتفاق همراهان به دیدار آثار تاریخی شهر روانه گشتیم. جنب حسینیه سادات بازار سرپوشیده مرکزی شهر که نسبتاً طولانی و بزرگ است اولین محل دیدار ما بود. این بازار چندین مدخل ورودی در نقاط مختلف دارد و دو طرف بازار، مغازه‌ها با اجناس مختلف صف کشیده‌اند. پس از ورود به بازار و دیدن مغازه‌ها به طرف مسجد جامع که در بازار واقع شده بود رفتیم و از نزدیک از شبستان‌ها و محراب و مناره و گنبد قدیمی مسجد جامع دیدن کردیم. سپس به بارگاه سیده خاتون رفته، ضمن زیارت، فاتحه‌ای به ارواح طیبه مرحوم حاج ملاعلی نوری، حاج شیخ جعفر نوری و حاج شیخ مهدی نوری (که از علما و زهاد شهر می‌باشند) و دیگر اهل قبور نثار شد.

 

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا