حضرات حجج اسلام
منبع: بیت معظم له
مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج میرزا محمدتقی خلف صالح مرحوم حجت الاسلام والمسلمین میرزا یحیی نصیرالاسلامی در نهم شهریور 1302درخانواده ای روحانی وبا فضیلت درروستای دهنو صمصام دیده به جهان گشود. مادر ایشان بانوی با فضیلت ومومنه بنام کبری خانم بنت عباس خان خاکباز از مسعود آباد شهرستان ازنا میباشد.
پس از دوران کودکی دوران مکتب و تحصیلات ابتدائی آن دوران را اتمام نموده و مقدمات علوم دینی را درمحضر والد فاضلشان که از علماء به نام منطقه بودند فرا گرفته وتااینکه با مطالعات خود در علوم قرآن واحادیث معصومین (ع)به فضل وکمال رسیده و در منطقه به تعلیم معارف الهی و نشر احکام اسلامی می پردازد.
ایشان در جوانی در سال1320ش با دختر یکی از بستگان به نام رقیه سمیعیان نواده عمه خود ازدواج نموده که بعلت فرزند دار نشدن بعد از چند سال ایشان را طلاق داده و در سال1330ش با بانوئی مومنه و عفیفه به نام خانم سلطان دختر امیراصلانخان سرلک ازدواج می نمایند که بعد از 20سال صبر و بردباری خداوند متعال به ایشان فرزندان صالحی عنایت می فرماید.
مرحوم حاج میرزامحمدتقی کلامی نافذ و دلنشین و منبرهای موثری داشتند که بسیاری از مخاطبان را جذب می نمود.
در زمان پدر به تهران عزیمت نموده که در این سفر تبلیغی اهالی منطقه مهرآباد از ایشان درخواست ماندن در تهران را نموده و حتی زمینی را به عنوان هدیه در حق ایشان واگذار می نمایند،بعد از عزیمت از تهران از پدر ارجمندشان اجازه هجرت به تهران را می گیرند، پدر در مقابل خواهش ایشان از او می خواهند که در همان روستا باقی مانده و به ادامه رسالت دینی و اجتماعی خود بپردازند و ایشان هم از این مسافرت که ممکن بود بهره های مادی و معنوی فراوانی به همراه داشته باشد منصرف می شوند.
ایشان مورد تایید ووثوق جمعی از آیات عظام و علماء بنام وقت از جمله آیت الله العظمی مرعشی نجفی وآیت الله میرزا خلیل کمره ای وحجه الاسلام والمسلمین شیخ محمدحسین آل طاهرو.. بودند.
ایشان دارای منبرهای کم نظیروفوق العاده ودارای نفوذ کلام شجاعانه بودند وبه اهل بیت عصمت وطهارت(ع)
بسیار علاقمند بود و در مصائب ایشان کثیرالبکاء بودند.بسیار مردم دار بود واحترام ویژه به سادات می گذاشتند. ونسبت به مردم رسیدگی ودر برابر حاجات آنان کوشش میکردند.
در 13/11/1352شمسی موفق به اخذ مجوزرسمی دفتر ازدواج میشوند و علاوه بر تبلیغ دینی به ثبت وقایع ازدواج منطقه می پردازند.
ایشان ارادت ویژه ای به حضرت امام خمینی (ره) داشته وجهت جمع آوری کمک برای رزمندگان اسلام در جبهه تلاش بسیار میکردند در مقابل مشکلات از سوی مردم به مسئولین شجاعانه تذکر می دادند ودر انجام تکلیف الهی از کسی ابائی نداشتند.
درسال1364 محضر ازدواج ایشان به الیگودرز منتقل و سالیان اواخر عمر دفتر ایشان به شهرستان ازنا منقل گردید ودر کنارمنبر وتبلیغ در الیگودرز به ثبت وقایع ازدواج ادامه می دهند تعداد وقایع ازدواج ثبت شده ایشان 2977فقره میباشد منبرهای ایشان گویا پر محتوا وفصیح وتوسلات ایشان به اهل بیت عصمت و طهارت کم نظیر بود و ارادت ایشان به اهل بیت وسوز مصائب ایشان بسیارمخلصانه بود ودر منبر اهل چابلوسی و تملق گویی نبود.
در سال 1351 شمسی وقتی برای سخنرانی به روستایی می رفت با موتور سیکلت به زمین خورد ورگ اعصاب ایشان در ناحیه صورت آسیب می بیند به طوری که تا مدت ها نمی توانستند پاسخ اطرافیان را با زبان بیان کنند.لذامنظورشان را روی کاغذ می نوشتند.می فرمودند:
{مشغول نماز که بودم برای ادای اذکار نماز چندین مرتبه تکرار می کردم تا لفظ به سختی اداء شود که زن وفرزندانم در کنارم گریه میکردند. یک روز بعد از نماز متوسل شدم به اربابم حضرت اباعبدالله الحسین شدم.
خانمی بود در همسایگان به نام بی بی خانم ایشان یک سگی داشت برای نگهبانی منزل که هر وقت بچه های محل به سگ سنگی میزدند بی بی خانم در حیاط از این سگ با بچه ها دعوا میکرد که سگ را اذیت نکنند .درآن لحظه با چشمان اشکبار به اربابم حضت سیدالشهداء علیه اسلام با زبان عوامی وگستاخانه گفتم من در خانه شما اهل بیت ازاین سگ بی بی خانم کمتر نبوده ام .. یا شفای مرا بدهید یا جان مرا بستانید عمری در خانه شما نوکری کرده ام. دراین لحظه احساس میکردم میتوانم حرف بزنم واز آن لحظه تکلم من شفا یافت وخدابه برکت حضرت ابا عبدالله الحسین تاثیر این روضه را دو چندان نمود واز آن به بعد تحت نظر پزشکان برای التیام درد خود از دارو استفاده می نمودم}
امکان نداشت درمنبر قبل از مستمعین گریه نکنند.ایشان کثیر الذکر (صلوات)وکثیرالتلاوه (قرآن)بودند درماه های عادی ماهی سه(3)ختم قرآن ودر ماه مبارک رمضان هر سه(3) روز یک ختم قرآن توفیق داشتند.
از خصوصیات اخلاقی ایشان اینکه اهل مزاح گویی بوده و بسیار حاضر جواب بودند و در عین حال رابطه گرمی با اطرافیان داشتند. که علاوه برحسن خلق در بیرون در منزل بیش از آن با همسرشان وفرزندان حسن خلق داشتند.حتی در نشستن طوری بودند که پای خود را به هیچ وجه دراز نمی کردند.
ایشان در مهر 1372به بیماری سخت سرطان پروستات مبتلا شدند. طوریکه ازدرمان بهبودی حاصل نشد لکن در ماه های محرم وصفر به سخنرانی و روضه خوانی وابراز ارادت به مقدس اهل بیت(ع) می پرداختند.
در روزهای آخر عمر متوسل به امام سجاد علیه آلاف التحیه والثناء بودند.سرانجام در شب اول رمضان مصادف با 2/11/74 در منزلشان در الیگودرز که بعضی از بستگان وهمسایگان ایشان بالا سرشان بودند لبیک گویان با ندای مکرر یاحسین و در حالیکه سور طه و کلمات فرج را فرزندشان حجت الاسلام علیرضا برایشان قرائت می کرد و ایشان تکرار می کرد به فرزندشان شیخ علیرضا فرمودند:قرآن ومفاتیح را بیاورسوره یاسین را بخوان وبعد دعای عدید وندبه به دستور آقا خوانده شد.
چند مرتبه بلند با صدای بسیار بلند نام ائمه معصومین(ع)بویژه امام حسین(ع)را صدا زدند.تا نام مقدس امام حسین(ع) رابردند فرمودند مرا بلند کنید گویا آقا ابا عبدالله الحسین بربالین ایشان آمده بودند بعد خوابیدند این واقعه سه(3)بار تکرار شد. ودر حالیکه با توصیه خودشان کلیه اعمال محتضر توسط فرزندشان انجام شده بود وایشان کاملا با تسلط همه را پاسخ دادند لحظات آخر صدا زدند یاحسین یاحسین و.......ودر حالیکه نگاهش به حالت انتظار بود فرمودند جمع کنید جمع کنید (یعنی پاهایم را جمع کنید)ودراین حالت عرفانی وملکوتی روح از کالبد جسمشان به ملکوت اعلی در جوار اربابشان(علیه آلات التهیه والثناء)ماوی گرفت و با تشییع باشکوه مردم منطقه بویژه شهرستان الیگودرز ،روستای دهنو و روستاهای همجوار در گلزار شهداء الیگودرز دفن گردید ودر مجالس ترحیم ایشان نیز مردم منطقه بسیار استقبال نموده و یاد و خاطره این روحانی مخلص دلسوز و مردمی را گرامی داشتند
.روحشان شاد ویادشان گرامی
ازتوصیه های ایشان:
هرکه هرچه به طرف مقابل خود خدمت کن هرچه هست وهرکه هست.
میگوئید هرکه از پل بگذرد خندان بود میگویم هر که از پول بگذرد خندان بود .
یک نفر عاقل و یک نفر دیوانه با هم دعوا نمی کنند مگر اینکه هر دو دیوانه باشند.
ایشان دارای سه فرزند پسر وسه فرزند دخترمی باشند که فرزند ارشد ایشان کربلایی محمدجواد از دبیران بازنشسته الیگودرز ودوپسر دیگر ایشان حجج اسلام شیخ علیرضا سردفتر ازدواج و طلاق در شهرستان ازنا وشیخ عباس مسئول اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان خوانسار از روحانیون وطلاب فاضل میباشند.