آقا این گونه بود
حركت مرحوم ميرزا (قدس سره) با پاى برهنه با جمعى از فضلا، طلاب و مؤمنين در روز سوم جمادى الثانى; يعنى روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) در فصل گرما واقع مى شد
مرحوم ميرزا(قدس سره) و پاهاى برهنه او در عزاى فاطميّه
فرزند فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى (قدس سره) مى گويد: حركت مرحوم ميرزا (قدس سره) با پاى برهنه با جمعى از فضلا، طلاب و مؤمنين در روز سوم جمادى الثانى; يعنى روز شهادت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) در فصل گرما واقع مى شد; گرما بسيار سوزاننده بود، حتى يك گام برداشتن بر روى زمين با پاى برهنه مشكل بود، به طورى كه من طاقت نداشتم قدمى بردارم. از اين رو به مرحوم والد(قدس سره)رو كرده و گفتم: آقا! گرما شديد است شما اگر اذيت مى شويد، كفش بپوشيد. ايشان همان طور كه به سينه مى زد و گريه مى كرد، فرمودند: فرزندم! بگذار پاهايم بسوزد. براى مصيبت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام)هر كارى بكنم، كم است. مگر اين دخت رسول خدا (صلى الله عليه وآله)چه گناهى داشت كه اين همه ظلم در حق او مرتكب شدند، پسرم! مگر مصيبت حضرت كم بود؟ ما در مصيبت بى بى دو عالم (عليها السلام) هر كارى كنيم، كم كرده ايم. مى خواهم هرآنچه در توان دارم در راه حضرت فاطمه زهرا(عليها السلام)تلاش نمايم تا قيامت حسرت آن را نخورم». فرزند مرحوم ميرزا(قدس سره)مى گويد: وقتى به خانه برگشتيم، كف پاى ايشان بر اثر شدت گرماى سوزان آسيب ديده بود; وليكن ايشان اشك مى ريخت و مى فرمود: اين براى مصيبت حضرت فاطمه زهرا (عليها السلام) كم است; عاشَ سَعِيداً وُماتَ سَعِيداً.