درس هایی از سازندگی
سحرخيزى مرحوم ميرزا (قدس سره) برادر مرحوم ميرزاقدس سره، آقاى حاج كريم رهبر سعادتى مى گويد: فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى قدس سره از همان دوران جوانى از تديّن و التزام خاصى برخوردار بود. جوان پانزده سالهاى كه معمولاً خواب نيمه شب براى او عزيز است و سخت است كسى در آن سن جوانى بتواند خواب خوش نيمه شب را ترك كند؛ اما مرحوم ميرزاقدس سره در نيمه شب از رختخواب خود بر مى خاستند و با آنكه ايشان دانش آموزى بيش نبود وليكن همراه با اذان وضو مى ساخت، و ضمن اداى فريضه صبح، بقيه خانواده را بيدار مى كرد كه بعدها نماز شب همراه با دوران طلبگى اضافه شد و آن چنان در پيشگاه ايزد منان، شكسته و با تواضع مناجات مى كرد كه انسان با نظر به اين صحنه تحت تأثير قرار مى گرفت. مرحوم ميرزاقدس سره از همان سن جوانى با جوانان هم سن خود كاملاً متفاوت بود و براى همه محسوس بود كه اين جوان آينده درخشانى دارد؛ زيرا ارتباط قوى معنوى داشت و هيچ چيز نمى توانست او را از معنويت دور كند. ايشان به معنويات بسيار مقيد بود و در هر حال از هر فرصت ممكن براى عباداتى چون تهجد و نماز شب استفاده مى كرد. در ايام ماه مبارك رمضان مشاهده نشد كه مرحوم ميرزاقدس سره قبل از اداى نماز مغرب افطار كند. ابتدا با خضوع و خشوع كامل وضو ساخته و نماز خود را به جا مى آورد و ضمن زمزمه دعاى افطار و خواندن سوره « اناانزلنا » افطار خود را با خرما شروع مى كرد و همين حركت ها و خلوص بود كه علاقه پدر به فرزند را افزون مى كرد به طورى كه بارها و بارها پدر مرحوم ميرزاقدس سره مى گفت: «ميرزا جواد چيز ديگرى است!» و اين جوان آنگونه رفتار مى كرد كه گويى معلم خانواده شده بود. خصوصيات والاى اخلاقى، كمال سرشار و معرفت خاص، از او فرزندى محبوب ساخته بود.