درس هایی از سازندگی
استفاده مرحوم ميرزا(قدس سره) از وسائل متعارف
فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى قدس سره با احتياطى كه داشتند، در استفاده از وسايل بسيار دقت مى كردند، و روش زندگى ايشان به نحوى بود كه هر كس مشاهده مى كرد تحت تأثير قرار مى گرفت. وضعيت زندگیشان به نحوى بود كه زمان مرجعيتشان با زمان قبل از آن فرقى نكرد و با همان حالت ساده زندگى مى كردند.
فرزند مرحوم ميرزا قدس سره مى گويد: «ما يحتاج آقا معمولاً به عنوان سوغات و هدايا تأمين مى شد ويا توسط سفرى كه من داشتم يا افرادى كه از خارج به ديدار ايشان مى آمدند، تأمين مى گرديد. زندگى ايشان به گونه اى بود كه حتى براى درس (قبل از عارض شدن بيمارى) مانند ساير طلاب پياده مى رفتند، از خانه تا مسجد اعظم پياده حركت مى كردند و حاضر نمى شدند كسى پشت سر ايشان راه برود تا خداى ناكرده احساس شود ايشان براى خود حاشيه درست كرده است. تمام زحمات را متحمل مى شد تا طلاب با ديدن ايشان دلگرم باشند و احساس كنند پدرى دارند كه همانند آنها زندگى مى كند،(اما اواخر عمر به دليل بيمارى، ميرزاقدس سره مجبور شدند با ماشين به درس تشريف ببرند؛ زيرا مرحوم ميرزا قدس سره به سرعت سرما مى خورد و سرما خوردن براى ايشان بسيار خطرناك بود)و حتى ايشان حاضر نبود با ماشينى كه عده اى از مقلدين خارج از كشور تهيه كرده بودند، بر سر جلسه درس حاضر شود؛ بلكه با ماشين قديمى خود رفته و گاهى اگر طلبه اى را در راه مى ديدند، سوار مى كردند و با خود به جلسه درس مى آوردند يا از جلسه درس به جايى كه در مسير خود قرار داشت، مى رساندند و بسيار پدرانه و با تمام وجود ابراز محبت مى كردند و بارها در كلاس درس، طلاب را «عزيزم» خطاب مى كردند. ايشان خيمه اى بود براى كل طلاب؛ به طورى كه با رحلت ايشان خلاء وجودى اش نمايان شد وطلاب فاضلى كه از محضر ايشان استفاده مى بردند، ضربه بزرگى احساس كردند. بارها و بارها اين جمله از زبان شاگردها شنيده مى شود كه واقعاً حوزه يتيم شد. ايشان فقيهى بودند كه هر آنچه از او سؤال مى شد، فوراً جواب مى دادند و اين حالت ميرزا در كمتر فقيهى مشاهده شده است. چنان مطلب را موشكافى مى كرد كه جاى سؤال باقى نمى گذاشت، هر جملهاى را كه مى فرمودند پر از مطالب مفيد و پر محتوا بود و آن گونه شاگردان را آماده مى كرد كه خود شاگرد احساس آرامش نموده و رغبت بيشترى به درس پيدا مى كرد. يادش گرامى و روحش شاد باد.