درس هایی از ولاء
اى كاش من خطيب و منبرى سيد الشهداء - امام حسين عليه السلام - بودم
جلسه درس فقه فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى قدس سره در مسجد اعظم، از امتياز خاصى برخوردار بود؛ درس پربار و مجتهد پرورى كه محل اجتماع عده بسيارى از فضلاى محترم حوزه بود و به اعتراف اكثر آنها، درس مرحوم ميرزا قدس سره، مجتهدپرور بود. امروزه شاگردان آن معظم له افتخار حوزه هستند و هنگامى كه ايشان در كرسى درس قرار مى گرفت، با مطرح نمودن فروع مختلف و استدلال هاى محكم و دقيق، شاگردان را به سوى آموختن و فقيه شدن هدايت مى كرد و امروزه وجود شاگردان آن مرحوم قدس سره دليل محكمى بر اين ادعا است.
روزى يكى از شاگردان اشكالى را از استاد سؤال كردند. مرحوم ميرزا قدس سره جواب دادند، شاگرد اشكال را بار ديگر تكرار كرد، مرحوم ميرزا قدس سره جواب مى دهد، براى بار سوم (با توجه به ضيق وقت)، مرحوم ميرزا قدس سره مى فرمايند: «جواب باشد بعد از درس، اشكال مگير و ديگر گوش بده!» شاگرد اصرار مى كند، مرحوم ميرزا قدس سره مى فرمايد: «بعداز درس. بس است، صحبت نكن!» ناگهان شاگرد مى گويد: «درس محل اشكال است، جلسه روضه خوانى نمى باشد تا گوش دهم!» مرحوم ميرزا قدس سره سخت ناراحت مى شود و در حالى كه بغض گلوى ايشان را گرفته بود اشك در چشم مباركشان حلقه زده و مى فرمايد: «اين حرف را نزن؛ مقام و منزلت منبر و خطابه بر مظلوميت سيد الشهداء ـ امام حسين عليه السلام ـ بسيار عظيم است، اى كاش منبرى امام حسين عليه السلام بودم! اگر اين همه تلاش من، يك منبر امام حسين عليه السلام حساب شود سعادت اخروى را تضمين مى كند. مقام آنان كه در راه نشر مظلوميت اهل بيت عليهم السلام در منبر حسينى تلاش مى كنند بسيار والا است و فردا مايه حسرت ديگران خواهد شد. من دوست داشتم يك خطيب و منبرى امام حسين عليه السلام باشم تا يك مرجع و مدرس؛ وليكن صدايم يارى نكرد و امروز در راه نشر معارف علوم آل محمد صلى الله عليه وآله تلاش مى كنم كه اميد است مورد قبول درگاه ايزد منان بوده و رضايت اهل بيت عليهم السلام را به دنبال داشته باشد.» ايشان همان گونه كه بغض گلويشان را فرا گرفته بود فرمودند: اگر تمام اين تلاشهايى كه ما مى كنيم ثوابش به قدر روضه اى حساب شود، كافى است؛ روضه بر ابا عبداللَّه الحسين عليه السلام جايگاه خاص خود را دارد كه هركس توفيق آن را نمى يابد.