درس هایی از ولاء
زيارت سامرا با پاى برهنه
با تخريب قبور ائمه اطهارعليهم السلام در سامرا دنيايى از غم وجود مبارك فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى قدس سره را فرا گرفته بود. بى تابى مى كردند و تصميم گرفتند با هيئت عزادارى با پاى برهنه از دفتر خود به سمت حرم عزادارى كنند. همچنان كه اشك مى ريختند، مى فرمودند: اهلبيت عليهم السلام هم در زمان حيات خود و هم بعد از حياتشان مظلومند. چه دستان ناپاكى حاضر است كه هر ظلمى را مرتكب شود تا آنجا كه قبر شريف اين بزرگواران را تخريب كند. بعد از آنكه خبر تخريب قبور ائمه سامراعليهم السلام پخش شد، مرحوم ميرزاقدس سره با عده كثيرى از فضلا، طلاب و مؤمنين در حالى كه بر سر و سينه مى زدند، با پاى برهنه به سوى حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه عليها السلام جهت عرض تسليت حركت كردند. فاضل محترم، حجت الاسلام والمسلمين وحيدپور مى گويد: بعد از چند روز حجت الاسلام والمسلمين ركنى، امام جمعه بندر لنگه با اين حقير تماس گرفته و گفتند كه شب همان روز (يعنى شب بعد از روزى كه مرحوم ميرزاقدس سره با پاى برهنه براى عزادارى جهت تخريب قبور ائمه مظلوم سامراعليهم السلام خارج شده بودند)، خانواده خواب ديده است كه مرحوم ميرزاقدس سره به صورت دسته جمعى به زيارت امامين عسكريين عليهم السلام حركت مى كنند؛ همه با كفش وارد حرم مى شوند؛ وليكن يك نفر عالم بزرگوار و نورانى با پاى برهنه وارد حرم شد و به زيارت و گريه پرداخت كه در ميان آن همه جمعيت براى همه اسباب تعجب بود كه اين پيرمرد نورانى كيست؟
حاج آقاى ركنى مى گويد: خانواده ما مرحوم ميرزاقدس سره را نديده بود و مى گفت يك پيرمرد نورانى، سپس مى گويد: از ايشان خصوصيات آن پيرمرد را سؤال كردم و او اوصافى را بيان كرد كه كاملاً با خصوصيات فقيه مقدس ميرزا جواد تبريزى قدس سره منطبق بود و من به ايشان گفتم: اتفاقاً ميرزا ديروز با پاى برهنه به حرم حضرت معصومه عليها السلام رفته اند. تعجب اين است كه خانواده اينجانب اصلاً ميرزاى تبريزى قدس سره را نديده بود و نمى شناخت؛ وليكن اوصافى را كه در خواب از ايشان مى گفت منطبق با مرحوم ميرزاقدس سره بود.