زی طلبگی
توكل مرحوم ميرزاقدس سره به خداى متعال مرحوم حجت الاسلام والمسلمين عبائىرحمه الله نقل مىكند كه فقيه مقدس، ميرزاى تبريزىقدس سره از نظر معيشتى وضع آن چنان خوبى در نجف نداشتند و روزها را با سختى مىگذراندند. مرحوم عبايى مىگويد: بعضى از علماء در نجف اشرف مهر نان مىدادند، شنيدم كه مهر نان به مرحوم ميرزاقدس سره نمىرسد با توجه به علاقهاى كه به مرحوم ميرزاقدس سره داشتم تصميم گرفتم به خدمت آن عالم بزرگوار بروم و بگويم: مهر نان شما به ميرزاقدس سره نمىرسد، ايشان گرفتار است. آن بزرگوار فرمود: من ميرزاقدس سره را نديدم. يك فرصتى شود ايشان را ببينم! مرحوم عبايى مىگويد: به مرحوم ميرزاقدس سره گفتم كه نزد فلان بزرگوار برويد تا شما را ببيند، شما در وضعيتى نيستيد كه بدون كمك ديگران درس بخوانيد، در هر حال هر كارى يك مقدمات و يك اصولى دارد. مرحوم ميرزاقدس سره ضمن احترام و تقدير علماء و دعا براى آن عالم بزرگوار مىگويد: من به نجف آمدم كه درس بخوانم و وقت ندارم براى نان به اين طرف و آن طرف بروم، بايد اين مسائل را تحمل كنم. خدا گره ما را باز خواهد كرد، ان شاءاللَّه تعالى.