زی طلبگی
ميرزاى تبريزىقدس سره و شيوه تدريس
ايشان اگر احساس مىكردند شاگردى مستعد است برايش وقت مىگذاشتند و به اشكالاتش گوش فرا داده و پدرانه پاسخگو بودند و به بركت شيوه و عنايت استاد به شاگرد، امروز افتخار سكان دارى حوزه به دست شاگردان آن فقيد راحل است.
مرحوم ميرزاقدس سره روش درسشان مجتهدپرور بود و هركس در درس ايشان حاضر مىشد طى يك سال درس، مطالب فراوانى كسب مىكرد و موفق مىشد با دست پر، محفل درس را ترك كند. طريقه درس مرحوم ميرزاقدس سره به نحوى بود كه شاگرد را مجبور به تلاش مىكرد. اهميت به شاگرد از مميزات درس ايشان بود.
حجت الاسلام والمسلمين شيخ حسين شوپايى مىگويد:
از امتيازات فقيه مقدس، ميرزاى تبريزى قدس سره در جهت علمى، طريقه تدريس ايشان بود. بناى ايشان در درس بر اين بود كه به مطالب اصلى و اساسى بحث، اهتمام داده شود؛ يعنى نكات مهم و كليدى بحث عنوان شده و تعميق لازم در آن صورت بگيرد و نكات فرعى و جانبى به فهم شاگرد و تلاش او سپرده شود. از اين رو درسهاى استاد چه در فقه و چه در اصول بين دو جهت تعميق و اختصار را جمع كرده بود. از يك طرف از تفصيل و اطناب خالى بود و از طرف ديگر عميق بود؛ زيرا مطالب اصلى و كليدى را به شاگرد تلقين مىكرد و با تسلطى كه خود ايشان در مباحث داشتند، مطالب ارائه شده در درس از قوت و استحكام بالايى برخوردار بود. مرحوم ميرزا قدس سره اساساً معتقد بودند كه براى اينكه شاگرد در درس پرورش پيدا كند وقوه استنباط و اجتهاد او شكوفا شود، بايد نقاط حساس و اساسى مطلب در درس مطرح شود و ذهن شاگرد به مطالب اصلى معطوف گرديده و در حل آنها به كار گرفته شود كه اگر مطالب اصلى، مهم و كليدى بحث حل شود، بقيه مطالب خود به خود روشن شده و بر آنها مترتب خواهد گشت؛ از اين رو در مقام تدريس هر چند بخشى از اقوال و آراى مختلف در مسئله را معترض مىشدند، اما سعيشان بر اين بود كه به اختصار و اجمال از آن عبور كرده و بسط و تفصيل ندهند و تمام آراء، وجوه و انحاء متعدد آن را مطرح نكنند، به جهت اينكه ذكر وجوه و اقوال متعدد با تفصيل و بسط كامل، هر چند شاگرد را با اين اقوال و مستندات آن آشنا مىكند و از نظر كمّى اطلاعات او را بيشتر مىنمايد، اما القاء همه اينها در مقام تدريس، باعث مىشود تا ذهن شاگرد با توجه به اين اقوال، به كار گرفته شده و او خسته شود و بنابراين از تحليل و موشكافى كامل مطلب در نقاط حساس و اساسى باز بماند. اين در حالى است كه اگر با طرح بخشى از اقوال مهم و وجوه آن، نقاط اساسى و كليدى بحث به شاگردنشان داده شده و ذهن شاگرد در حل آن به كار گرفته شود، قوه استنباط او پرورش پيدا كرده و شكوفا مىگردد و بر حل مطلب قدرت پيدا مىكند. وقتى شاگرد مطلب را به خوبى حل كرده و با دست يافتن بر كليد مسئله، قدرت نقض و گشودن گرهها را پيدا كرد، خود مىتواند بقيه اقوال و وجوه را بررسى كرده و از عهده جواب مناسب براى آن برآيد و اين خصوصيت ويژهاى بود كه در درس مرحوم ميرزا قدس سره وجود داشت.
از طرفى ديگر ارتباط مسائل فقهى با همديگر و تأثير ادلّه وارده در ابواب مختلف، در كشف حكم شرع در ابواب ديگر، اقتضاء مىكند كه فقيه در استنباط حكم هر باب، از مدارك و منابع مربوط به ابواب ديگر نيز مطلع باشد و اين جز با احاطه بر كل فقه و زواياى مختلف ابواب حاصل نمىگردد و از اين رو، احاطه گستردهتر بر ابواب فقه در توانمندى و استحكام استنباط حكم در هر باب تأثير بسزايى دارد. از امتيازات مرحوم ميرزا قدس سره اين بود كه بر كل ابواب فقه احاطه داشت و در بررسى مسائل و استنباط احكام از ادله و منابع وارده در ابواب ديگر غافل نبود و در مواقع متعدد به اين ارتباط اشاره مىفرمود و شاگردان را از آن مطلع مىساخت. در اصول نيز اين جهت اهميت دارد و ارتباط مسائل با همديگر از نكات قابل توجه مىباشد. رعايت اين مسئله و نيز تطبيق مسائل اصول بر فروع فقهى و كاربردى كردن آن، از امتيازات و ويژگى هاى درس اصول استاد بود و شاگرد در اين درس، جايگاه استفاده از اين قواعد و تطبيق آن بر فروع را در قالب نمونههاى متعدد، تمرين و ممارست مىكرد.