زی طلبگی
ميرزاى تبريزىقدس سره و سفارش به طلاب
طلاب به خصوص طلاب جوان همواره سؤال مىكردند كه چه شد كه مرحوم ميرزا قدس سره به اين درجه رفيع از علم و معرفت رسيدند و توانستند با تربيت هزاران طلبه متدين و فاضل، تحوّلى عظيم در حوزه ايجاد نمايند. يكى از خصايل مرحوم ميرزاقدس سره اين بود كه هميشه سحرخيز بودند و ايشان از دو ساعت قبل از اذان صبح بيدارى مىكشيدند و مىفرمودند: »به طلبهها بگوييد سحرخيز باشند كه روزى ها در آن ساعات تقسيم مىشود«. خود ايشان نيمه شب براى عبادت و ارتباط با پروردگار و شب زنده دارى به تهجّد مشغول مىشدند؛ نيمه شب به حرم مطهر مشرف مىشدند و آن زمان را جهت ارتباط معنوى با پروردگار، مناجات و توسل به اهل بيتعليهم السلام اختصاص داده بودند و هركس ايشان را نيمه شب در حرم مطهر يا مسجد امام حسن عسكرىعليه السلام مشاهده مىكرد درسها مىگرفت. يكى ديگر از خصوصيات مرحوم ميرزاقدس سره اين بود كه واقعاً مانند يك جوان به درس و بحث اهميت مىدادند و اجازه نمىدادند كه لحظهاى از وقتشان فوت شود. در طول شبانه روز و تا آخرين لحظات عمر با جدّيت درس و بحث داشتند و همواره مىفرمودند: »از درس خواندن مأيوس نشويد و در امر تحصيل از خدا كمك بخواهيد و اهل بيتعليهم السلام را واسطه قرار دهيد.« جدّيت مرحوم ميرزاقدس سره موجب شده كه صدها طلبه فاضل و مؤمن از خود به يادگارى بگذارند و طلاب حوزه را سالها اشباع نمايند.
توكل مرحوم ميرزا قدس سره در امور، زبانزد بود و هميشه اهل بيت عليهم السلام را در كارها واسطه قرار مىدادند و به طلاب نصيحت مىكردند كه به حبل متين اهل بيت چنگ بزنيد. اگر اهل بيت عليهم السلام عنايت كنند، امور حل مىشود. مىفرمود: آنان وسيله نجات ما در دنيا و آخرت هستند، وسيلهاى كه خدا فرموده: »وابتغوا اليه الوسيله«، همين اهل بيت عليهم السلام هستند؛ بنابراين شما براى موفقيت با خضوع و خشوع با آنان درد دل و توسل كنيد.
فرزند مرحوم ميرزاقدس سره مىگويد: من در طول عمر فقيه مقدسقدس سره نديدم يك روزنامه بخواند و اگر به او مىگفتند: حاج آقا! شما چگونه اخبار دنيا را مىشنويد و به مسائل روز و مشكلات مردم و ظلمى كه بر آنها مىگذرد، آگاه مىشويد مىفرمود: »من به واسطه راديويى كه دارم، خبردار مىشوم«. مرحوم ميرزا قدس سره همان طور كه در حال مطالعه بودند به راديو گوش مىدادند و از اخبار داخل و خارج خبردار مىشدند و حاضر نبودند وقت خود را براى مطالعه روزنامه صرف نمايند و مىگفتند: »نمىخواهم ديدگانم براى غير از علوم آل محمدصلى الله عليه وآله صرف شود.«
يكى ديگر از مواردى كه مرحوم ميرزاقدس سره به آن اهميت مىداد، نظم در كارها و وقت بود؛ به طورى كه خانواده مرحوم ميرزا قدس سره مىگفتند: ما از نظم آقا مىتوانستيم ساعت خود را تنظيم كنيم، برنامه شبانه روزى مشخصى داشتند كه به واسطه اين برنامهريزى مىتوانستند از وقت خود به نحو احسن و اكمل استفاده نمايند.
يكى ديگر از خصوصيات مرحوم ميرزاقدس سره تواضع و فروتنى بسيار بود. ايشان خود را بيش از يك طلبه حساب نمىكردند و مىفرمودند: »من يك طلبه هستم و هميشه يك طلبه خواهم ماند و من هيچ گاه فكر نكرده و نمىكنم كه مرجع هستم؛ لذت طلبگى از همه لذتها بالاتر است. من يك طلبه هستم و تا آخر عمر به شكل يك طلبه زندگى خواهم كرد.« ايشان اصلاً راضى نبودند كسى به عنوان مرجع از ايشان ياد كند حتى بارها و بارها در مجالس روضه وقتى منبرى نام ايشان را ذكر مىكرد، ناراحت مىشدند و مىگفتند كه منبر جاى ذكر اهل بيتعليهم السلام است و مىفرمودند: »اگر مرجعيت وظيفه الهى نبود، هيچ گاه آن را قبول نمىكردم و مانند ساير طلاب تمام وقت را مشغول تحصيل و تدريس بودم؛ وليكن مرجعيت به عنوان يك وظيفه الهى بر دوش من قرار گرفت و اميدوارم خداوند به من توفيق دهد كه به بهترين وجه عامل به وظيفه خود باشم.«