آيت الله حق شناس
استاد اخلاق بنده – که بسیار قوی بود- هر روز به من تذکر میداد كه هر حرفي شنیدی؛ بايد به من ارائه بدهي، تا درستی و نادرستی آن را به تو ارائه بدهم. ایشان ميگفت: در کنار اين درسهايي كه ميخواني، باید قدم اول را هم برداری.
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
﴿ قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی يحببکم الله﴾.
تفکر در روش مقابله با شیطان و نفس و برخورد با اجتماع
«کان اكثر عبادة ابيذر التفكر والاعتبار». هر روز باید فكر كنم که در مقابل شيطان و هواي نفس و عوامل محيط و برخورد با اشخاص مختلف چگونه باشم. اگر هم مايهاي نداشته باشم كه ببينم چه کسی درست میگوید؛ باید استاد داشته باشم، تا مرا راهنمایی کند. انسان باید استاد داشته باشد.
استاد اخلاق: هر حرفی شنیدی؛ باید به من ارائه بدهی
استاد اخلاق بنده – که بسیار قوی بود- هر روز به من تذکر میداد كه هر حرفي شنیدی؛ بايد به من ارائه بدهي، تا درستی و نادرستی آن را به تو ارائه بدهم. ایشان ميگفت: در کنار اين درسهايي كه ميخواني، باید قدم اول را هم برداری.
معلم دوم: ادامهی راه به تأیید یزدانی است
قدم اول شما علت محدثه است، یعنی شروع از جانب شماست؛ اما ادامهی راه به این است که یک رشتهای بین شما و پروردگار برقرار باشد. معلم دوم(ره)– که مسلط بر تمام علوم عصر بود- ميفرمايد: برای ادامهی راه باید تأیید یزدانی باشد.
روزهای تعطیل، مباحث اخلاقی با رفقا
وقتی بنده در قم بودم در ايام تحصيلي مشغول به كتب تحصيلي بودم و روزهای پنجشنبه و جمعه كتب تحصيلي را ميبستم و کتب اخلاقی را مطالعه میکردم. با رفقا يك جلسهی اخلاق درست كرده بوديم، دور هم جمع میشدیم و به مباحث اخلاقی میپرداختیم. ميدانستيم كه تأثیر علم (تحصیلات حوزوی یا دانشگاهی) مشروط به سیر تکاملی است.
ما را خواهی خطی به عالم کش
باید بدانیم كه دو محبت در يك دل جا نميگيرد. ﴿ما جعل الله لرجل من قلبين فی جوفه﴾. خداوند براي هیچ کس دو قلب در درون او قرار نداده است. انسان يك دل دارد و باید يك نفر را دوست داشته باشد.
ما را خواهي خطي به عالم كش
اميرمومنان(ع) وقتي به حسنين(ع) فرمود: من شما را دوست دارم؛ عرضكردند: پدرجان! آیا ما را دوست داري،خدا را هم دوست داري؟ حضرت فرمود: شما را به خاطر خدا دوست دارم. اگر شماها –مثلاً- بر خلاف مقررات الهی عمل بكنيد؛ شما را دوست نخواهم داشت. دوستي شما موضوعيت ندارد. دوستي شما در طول دوستی پروردگار است.
قلب خالی از محبت دنیا، جای محبت من است
حال به این روایت قدسی توجه بفرمایید: «يا عيسي اذا اطلعت علي قلب عبد فلم اجد فيه حب الدنيا ملأته من حبي». ای عیسی! اگر قلب بندهای را خالی از محبت دنیا ببینم؛ آن را از محبت خودم پر خواهم کرد.
مقصود از دنیا، تعلق به دنیاست
دنيا، تعلقات است،آقاجان! ممكن است کسی پول هم داشته باشد؛ اما تعلق به آن نداشته باشد، انفاق در راه خدا کند. يك صلوات بفرستيد.
چرا نسیم سحری تو را از عبادت ما مشغول کرد؟!
اين حديث چقدر لطيف است كه پروردگار به موسی(ع) فرمود: برو به آن شخص بگو: چند شب است که نزديك سحرها نسیمی میوزد و تو را به خود مشغول میکند. اگر ما را دوست داری؛ چرا نسيم سحري تو را از عبادت ما مشغولكرد! (البته اینها مقامات خاصی است)
هر که مرا دوست داشته باشد؛ به غیر من آرام نگیرد
در ادامهی روایت هم میفرماید: «من احبني لا يسكن الي شیءٍ». هر كس كه مرا دوست داشته باشد؛ به چيزي تعلق پيدا نميكند. یعنی هر تعلقی که پیدا میکند؛ او را اشباع نمیکند. فقط پروردگار اشباعش میکند.
مؤمن با مؤمن آرام گیرد
انسان يك رفيق لازم دارد و يك استاد. مؤمن با یک نفر معاشرت ميكند؛ اما ميبيند که این شخص اشباعش نكرد، يكي ديگر را انتخاب ميكند، يكي ديگر را انتخاب ميكند، تا بالأخره پروردگار آن رفيقي را كه باب ميل اوست به او میهد، داداشجون! «ان المومن ليسكن الي المومنكما يسكن الضمأن الي الماء البارد». انسان تشنه وقتي به آب گواراي سرد برسد، تشنگياش برطرف ميشود. مؤمن هم وقتی به مؤمن رسید، آرام میشود.
مؤمن از شئون حق است
آن روایت قبلی–که فرمود: دوستدار خدا به غیر خدا تعلق پیدا نمیکند- با این روایتکه میفرماید: مؤمن با مؤمن آرامش میگیرد، منافات ندارد، زیرا مؤمن از شئون حق است. این رفیق را هم خدا برای او تعیین کرده است.
آیا عمل شما شبیه عمل دوستان خداست؟!
يك روز به قاضي اياز گفتند: اگر كسي از ما پرسيد که خدا را دوست داريد یا نه، چه جواب بدهیم؟ گفت: اگر بگوييد که خدا را دوست ندارید؛ واي به حال شما و این سخن نزدیک کفر است. اگر هم بگویید که خدا را دوست دارید؛ عمل شما شباهتی به عمل دوستان خدا ندارد! پس اگر چنین سؤالی از شما شد؛ ساکت باشید و بگویید که انشاء الله خدا قسمت بکند که ما شباهت به اولیاء خدا پیدا بکنیم.
یک صلوات بفرستید.
محبت پروردگار با هوای نفس جمع نمیشود
خواهي وصال دوست اماني درآن بكوش
وز هر چه غیر اوست تو باید جدا شوی
«يا داود حرمت علي القلوب ان يدخلها حبي و حب غيری». حرام كردم بر قلبها که حب من و حب غیر من با هم در آن جای بگیرد. پس محبت پروردگار با هواي نفس جمع نمیشود، آقاجان من!
دوست داشتن وسائل رسیدن به محبوب (علائم محبت)
از علائم محبت، دوست داشتن وسائل رسیدن به محبوب است. اگر من بخواهم به محبوب برسم؛ بايد نماز جماعت بخوانم، داداشجون! باید کارهایی که مرا به محبوب میرساند را دوست داشته باشم. باید نمازم را اول وقت بخوانم، غيبت نكنم، اهانت نكنم، کسی را مذمت نكنم، بدگويي نكنم، به استاد احترام بكنم، نسبت به مقام روحانيت كرنش بكنم. پس باید وسايل وصول به محبوب -كه طاعت و بندگي است- را از صاحب شرع یاد بگیرم و بکار بندم، داداشجون!
اگر بخواهم به طرف پروردگار بروم؛ چه باید بکنم؟
عرضه داشت: يارسولالله! اگر من بخواهم به طرف پروردگار بروم؛ چه بايد بكنم؟ حضرت فرمود: بايد یک قدم از خواستهی دل بگذری!
ز منزلات هوس گر برون نهي قدمي («ی» در قدمی برای وحدت است)
نزول در حرم كبريا تواني كرد
وليك اين عمل رهروان چالاك است
تو نازنين جهاني كجا تواني كرد
دوری از موانع رسیدن به محبوب (علائم محبت)
از دیگر علائم محبت، دوري جستن از موانع رسیدن به محبوب است. يعني سوراخ كيسه را بايد بدوزید.
موانع تا نگرداني ز خود دور
درون خانهی دل نايدت نور
چرا من توان پریدن ندارم؟ (موانع رسیدن به محبوب)
چرا من توان پریدن ندارم؟ چون مانعی درکارم وجود دارد. يكي از رفقا ميگفت: از پروردگار درخواست كردم که موانع پریدن مرا به من نشان بدهد. زمانی نگذشت تا اینکه به یک شخصی برخوردم که واقعاً بیدارکننده بود و مرا تحت کنترل خود قرار داد.
ورنه موش دزد در انبار ما است حاصل آن گندم چل ساله کو؟
این موشهایی که موانع راه هستند را به کمک طبیب روحانی باید گرفت، داداشجون!
عرضهی بیماری روحی به طبیب روحانی(حضرت عبدالعظيم حسنی(ره))
حضرت عبدالعظيم حسنی(ره) خدمت امام(ع) رسید و عقاید و اعمال خود را بر ایشان عرضه کرد. همانطور که نزد طبيب جسماني احوالات خویش را بیان میکنید، بیماری روحی را هم بايد به طبیب روحانی عرضه كنيد و موانع را برطرف کنید، انشاءالله و این قفس تن را شکسته و به سوی سماواتیان پرواز کنید. سه تا صلوات بفرستید.