آيت الله حق شناس
یک وقتی این دعا را میخواندم که امام سجاد(ع) عرض میکند: «واجعل لی فی صدور المومنين وداً». یعنی بارالها! در قلوب اهل ایمان وُدِّ مرا قرار بده!
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
﴿واصبر نفسک مع الذين يدعون ربهم بالغداة والعشی يريدون وجهه ولاتعد عيناک عنهم تريد زينة الحيوة الدنيا ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا واتبع هواه و کان امره فرطاً﴾.
رفاقت با مردم نصف عقل است
حضرت میفرمایند که «التودد الی الناس نصف العقل». یعنی رفاقت کردن با مردم نصف عقل است.
یک وقتی این دعا را میخواندم که امام سجاد(ع) عرض میکند: «واجعل لی فی صدور المومنين وداً». یعنی بارالها! در قلوب اهل ایمان وُدِّ مرا قرار بده!
فرق بین «حب» و «وُدّ»
همچنانکه در کتاب«فروق اللغة» نوشته شده است، معنای«حب» این است که من به شخصی ارادت و محبت داشته باشم؛ اما معنای « وُدّ» این است که علاوه بر اینکه من او را دوست دارم، دشمنانش را هم دشمن بدانم.
مودت مؤمنین ثمرهی اقبال در نماز
پروردگار به کسانی که در نماز اقبال به اوکنند، وعده داده است که آنان را به واسطهی مودت مؤمنین کمک نماید. این معنای وسیله است.
علت آسانی احکام نجاست و طهارت (نفی گوشه نشینی)
ضرورتی ندارد که یک گوشهای بنشینید؛ بلکه باید احکام اسلام را یاد بگیرید و در میان مردم پیاده کنید. به همین جهت است که شارع باب نجاست و طهارت را به آسانترین روش بیان فرموده است. یک شب عرض کردم که -مثلاً- رفتن در رستورانهایی که صاحب آن مسلمان است؛ اما یهودی میآید، ارمنی میآید، آدم لاابالی میآید، کسانی که نجاست سرشان نمیشود، میآیند، رفتن در این رستورانها و خوردن غذا بر اساس قاعدهی اسلامی جایز است. (هر چند بر خلاف احتیاط است) تا مادامی که یقین به نجاست پیدا نکردهاید؛ پرهیز کردن واجب نیست.
در قسمت لباس هم همینطور اگر آلوده به خون یا مادهای مثل منی شد و بعد از تطهیر، جرم آن از بین رفت؛ اما رنگش باقی بود، پاک است.
یا – مثلا- اگر به منزل کسی برویم که نجس و پاکی سرش نمیشود، غذای او تا زمانی که یقین به نجاست پیدا نکردهایم، برای ما پاک است.
خاطرهای از مرحوم آیت الله خوانساری(ره) در باب معاشرت
در معاشرتکردن با مردم، به احتمال تعلق خمس به غذایی که در برابر شما قرار میدهند، نباید توجه کنید.
در مسیر پلههای مدرسهی فیضیه به سمت صحن عتیق، یک کسی از مرحوم سید محمدتقی خوانساری(ره) درباره همین موضوع سؤال کرد. ایشان آنقدر احتمالات مختلف را بیان کرد که آن شخص گفت: آقا! اگر اینطور باشد؛ به این زودیها برای کسی یقین حاصل نمیشود که طرف خمس نداده است. پس نباید مسئلهی نجاست و طهارت و تعلق خمس مانع معاشرت شما با مردم بشود. باید بروید، داداشجون! و امر بمعروف و نهی از منکر بکنید.﴿ان تنصروا الله ينصرک و يثبت اقدامکم﴾.
نوعاً همین طبقهی چهارمیها کارها را پیش میبرند
نوعاً همین طبقهی چهارمیها کارها را پیش میبرند، همین کلاه نمدیها همین لباس چرکینها. آن اعیان و اشراف وکراواتیها که نشُسته پاکاند. آنها کنارند، داداشجون!
یک روز فقراء بیایند و یک روز ما ثروتمندان(تاریخ صدراسلام)
در زمان پیغمبر(ص) بسیاری از مؤمنان فقیر بودند، -مثلاً- یک عبایی به دوششان بود که هم زیراندازشان بود، هم سفرهی غذایشان!
اشخاص ثروتمند میخواستند بیایند خدمت پیغمبر(ص)؛ اما این فقراء را مانع میدیدند! –مثلا- اینها کثیف هستند و میکروب دارند و..!
عرض کردند: یارسولالله! یک روز این فقراء خدمت شما باشند و یک روز هم ما ثروتمندان! ما نمیتوانیم با بودن این فقراء در خدمت شما باشیم و احکاممان را یاد بگیریم!
با همین پابرهنهها باش!
حضرت به جهت اینکه خیلی حریص و کوشا بودند تا مردم به اسلام بگروند، نزدیک بود پیشنهاد آنان را قبول فرمایند؛ ولی جبرئیل امین نازل شد که یارسولالله! ﴿واصبر نفسک مع الذين ...﴾. با همین اصحاب صُفّه، با همین پابرهنهها که صبح و شام پروردگار را میخوانند، با همینها باید صبر بکنی! مبادا از اینها بگذری به خاطر این اشخاص دنیاپرست! ﴿تريدون زينة الحيوة الدنيا﴾.
اینها خیال میکنند که مسجد هتل است!
﴿ولاتطع من اغفلنا قلبه عن ذکرنا﴾. ای نبی اکرم من! از این اشخاصی که قلبشان از ذکر من غافل است و از هواهای نفسانی خودشان پیروی میکنند، اطاعت نکن!
اینها خیال میکنند که مسجد مهمانخانه و هتل است که برای آنها یک اطاق مجلل فراهم کنند! نه باباجان من! باید در میان همین مردم بیایند و احکامشان را یاد بگیرند، داداشجون! یک صلوات بفرستید.
دوستی با اهل تقوی ولو در تاریکیهای زمین
مرحوم حاج میرزا جواد آقا(ره) در آداب رفاقت همین قسمت از آیه را ذکر میکند و در ادامه به این مطلب اشاره میکند که «المرء علی دين خليله». اگر انسان بخواهد سیر الی الله بکند؛ یک رفیق و یک استاد لازم دارد. «الرفيق ثم الطريق». حضرت میفرماید: «واطلب مؤاخاة الاتقياء ولو فی ظلمات الارض». طلب کن دوستی با اهلتقوی را ولو در تاریکیهای زمین.
رفیق عاقل و بینا، یکی از ثمرات رفت و آمد به مساجد
پروردگار به کسانی که به مساجد رفت وآمد کنند؛ هشت چیز مرحمت میکند. یکی از این هشت چیز رفیق عاقل و بینا و متدینی است که همیشه جویای احوال معنوی شماست. از شما سؤال میکند: کجا بودی رفیقجان؟ چرا امروز نماز جماعت نیامدی؟ آن رفتاری که با فلان کس کردی، رفتار درستی نبود! من آینهی تو هستم.
رفیق عاقل متدین را از خدا بخواهید
چنین رفیقی تمام عیوب انسان را تذکر میدهد. بعد از شناخت پروردگار و انبیاء، عبادتی بالاتر از طلب کردن چنین رفیقی نیست! حتماً باید از خدا بخواهید که یک چنین رفیق عاقلِ متدینی به شما عنایت کند.
داستان موسی(ع) و شعیب(ع)
بنده امروز قضیهی موسیبنعمران(ع) را مطالعه میکردم که رفت به مدین و در آنجا دید که یک چاهی است و شبانها از آن چاه برای سیراب کردن گوسفندانشان آب میکشند؛ ولی دلو آب به قدری سنگین بود که ده نفر باید آن را از چاه بیرون میکشیدند!
حضرت موسی(ع) دید که همه بر هم سبقت میجویند و زنهایی هم آنجا ایستادهاند که نمیتوانند با این ازدحام جمعیت گوسفندانشان را سیراب کنند. حضرت قدری آن مردم را نصیحت کرد؛ ولی کسی به نصایح ایشان توجه نکرد و خود ایشان با گرسنگی و تشنگی به تنهایی - بیآنکه کسی به ایشان کمکی نماید- مشغول به آب کشیدن از چاه شدند!
بعد در قرآن میفرماید که ایشان این جمله را عرض کرد که﴿ رب انی لما انزلت الی من خير فقير﴾. پروردگارا! من محتاج خیر و احسان تو هستم.
دقت کنید که حضرت مصداق خیر را معین نفرمودند!
در ازای این خدمتیکه حضرت موسی(ع) در اینجا کرد، دختران شعیب(ع) به پدرشان گزارش دادند که یک چنین مردی آمد و برای ما آب تهیه کرد و بعد رفت یک گوشهای نشست. حضرت شعیب(ع) او را فراخواند، تا اجر عمل خیر او را بدهد.
ببینید که در ازای یک کار خیر، پروردگار او را به چه مقامی رساند!
خدمت شعیبها برای رسیدن به مدارج عالیه
در حوزه علمیه قم در دههی اول محرم آقایان جمع میشدند، تمام مراجع تقلید هم میآمدند و اشخاصی که در حد اجتهاد بودند، منبر میرفتند. یکسال مرحوم حاج میرزا ابوالفضل(ره) منبر رفتند و فرمودند:
حضرت موسی(ع) ده سال در مدین به شعیب(ع) خدمت نمود تا اینکه مورد عنایت قرار گرفت و عصای پیغمبری را به او دادند.
بعد ایشان به حضرات مراجع اشاره کرده و فرمودند: شما آقایان طلبه هم در خدمت این شعیبها باید زحمت بکشید، تا در تحصیل علم به مدارج عالیه رسیده و مورد عنایات ازلی واقع شوید.
شبان وادی ایمن گهی رسد به مراد که چند سال به جان خدمت شعیب کند
بیان نصایح به صورت دعا (دعای مکارم الاخلاق)
امام سجاد(ع) نظر به اینکه سلاطین جور مانع از ارشادات ایشان بودهاند؛ نصایح و ارشاداتشان را به صورت دعا بیان فرمودهاند.
سؤال از امانتهای الهی
ایشان در دعای مکارم الاخلاق میفرماید: «واستعملنی بما تسئلنی غدا عنه». ای پروردگار عزیز من! این چشم و زبان و گوش و دست و پا، امانت تواند و فردای قیامت از این امانتها سؤال خواهی کرد که «عبدی ماذا صنعت فی امانتی؟». خدایا! به من توفیق بده که این امانتها را در آنچه مورد نظر توست، بکار بندم. گوش را برای شنیدن مواعظ حسنه به من دادهای، چشم برای دیدن آیات و نشانههایت و خواندن قرآن.
صرف عمر در هدف خلقت
«واستفرغ ايامی فيما خلقتنی له». خدایا! یاریام کن تا شب و روزم در آنچه مرا برای آن آفریدهای، صرف شود.
اگر بناست عمرم چراگاه شیطان باشد؛ قبض روحم کن!
«وعمرنی ماکان عمری بذلة فی طاعتکفاذاکان عمری مرتعاً للشيطان فاقبضنی». پروردگارا! اگر بناست که عمر من چراگاه شیطان باشد و هر روز نسبت به قبل تنزل کنم؛ قبل از اینکه غضبت بر من محکم شود، قبض روحم کن!
پیروی از استاد و دوری از کسالت در عبادت
«ووفقنی لطاعة من سددنی و متابعة من ارشدنی». یک استادی برای من قرار بده که از او پیروی کنم. «ولاتبتلينی بالکسل عن عبادتک». خدایا! در اثر عمل بد، مرا به کسالت در بندگیات مبتلا نکن!
مبادا راه تو را گم کنم!
«ولا العمی عن سبيلک». یک طوری نشود که راه تو را گم بکنم.
دوری از دور شدگان از تو، همنشین مؤمنین
«ولا مجامعة من تفرق عنک ولا مفارقة من اجتمع لک». یک طوری نشود که همنشین کسانی شوم که از تو جدا شدهاند و از اهل خیر جدا باشم. خوب گوش بدهید، رفقا! این هم دعا لازم دارد. پروردگارا! مرا موفق کن که با اهل خیر و با مومنین باشم.
در مشتبهات، مرا به آنچه رضای توست، رهبری کن
«ووفقنی اذا اشتکلت علی الامور لاهديها». پروردگارا! وقتی امور بر من مشتبه میشود، آنچه در نظر تو خیر است، مرا به آن رهبری کن. همهی مضامین این دعا آموزنده است؛ اما بنده بعضیاش را به مناسبت مجلس خودمان انتخاب کردهام.
در اوقات غفلت مشغول یاد تو باشم
«و نبهنی لذکرک فی اوقات الغفلة». در اوقات غفلت مرا مشغول یاد خودت کن. اوقات غفلت، همین عید دیدنیهاست!
فرصت را غنیمت شمار!
«فانتهزوا فرص الخير». فرصتهای خیر را مغتنم بشمارید! یکمرتبه رسول پروردگار در همین ایام غفلت میآید، داداشجون؟
ملک الموت اهل نماز اول وقت را دعا میکند
ملک الموت هر روز در اوقات نماز شما را بررسی میکند و اگر در حال نماز باشید؛ برای شما دعا میکند و وعده میدهد که در هنگام مرگ، شهادتین را به شما القاء کند!
مراقب غفلت در ایام عید باشید!
این چه کاری است که ایام عید را فقط با پسته و آجیل و خندیدن و تماشای تلویزیون بگذرانید! خودتان را قاطی بچهها کردهاید! این برای شما غفلت است، داداشجون!
حال که مهلت دارید، فرصت را غنیمت شمارید
«واستعملنی بطاعتک فی ايام المهلة». فعلاً که پروردگار به شما مهلت داده؛ فرصتها را مغتنم بشمارید و به طاعتش مشغول باشید.