آيت الله حق شناس
حضرت فرمود: «اعينونا علی ذلک بورعٍ واجتهادٍ». در شبهای قبل عرض کردم که باید جای شفاعت و به قول متداول جای چانهزدن برای امامزمان(ع) بگذارید که شما را در این دنیا نگهدارند.
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
جایی برای شفاعت امام زمان(ع) باقی بگذارید
حضرت فرمود: «اعينونا علی ذلک بورعٍ واجتهادٍ». در شبهای قبل عرض کردم که باید جای شفاعت و به قول متداول جای چانهزدن برای امامزمان(ع) بگذارید که شما را در این دنیا نگهدارند.
برترین سعادت، طول عمر در طاعت خدا
عرض کردم که رسول اکرم(ص) میفرمایند: برترین سعادت، طول عمر در طاعت خداست.
میخواهم در دنیا بمانم تا خدا را پرستش نمایم
وقتی که حضرت قابض الارواح خواست جان حضرت الیاس(ع)را بگیرد، ایشان گریه کردند.گفت: چرا گریه میکنی؟ مگرمرگ لقاءالله نیست؟! مگر شما از دیدار خدا کراهت داری؟! حضرت الیاس(ع) جواب داد: خیر! من از مرگ هراسی ندارم، من میخواهم در دنیا بمانم و خدا را پرستش نمایم. امیرمؤمنان(ع)میفرمایند: دنیا دارالتجارهی اولیاء خداست.
تصمیم برای آینده
انشاءالله با امام زمانمان رابطه پیدا بکنیم. رفقای عزیز! در این شبهای قدر تا طلوع فجر -که ملائکه خداحافظی میکنند- وقت دارید که تصمیم بگیرید. باید برای آیندهی خودتان تصمیم بگیرید. اسراف کردید، خطا کردید، رویه را خطا رفتیم؛ اما پروردگار آمرزید. ﴿ان الله يغفر الذنوب جميعاً انه هو الغفور الرحيم﴾. پروردگار غفور است، رحیم است، خود را متعهد کرده است به بخشش و رحمت؛ اما ما باید برای آینده تصمیم بگیریم.
ساعتی برای مناجات با پروردگار
شخصی سؤال کرد: یابن رسولالله چه کنیم؟
حضرت فرمود: باید ساعتی را برای مناجات با پروردگار قرار دهید.
راه گداییکردن را حضرت سجاد(ع) به ما آموخته است که فرموده: «وفی مناجاتک روحی و راحتی». یکقدری بعد از اینکه اهل خانه به بستر آرامش رفتند، با خدا صحبت بکنید، ببینید چه کار باید بکنیم، چه کار نباید بکنیم. اگر این کار را نکنی؛ خدا شاهد است که خواهی رفت.
باید وجودت برای افراد جامعه نافع باشد
﴿ماينفع الناس فيمکث فی الارض﴾. باید وجودت برای افراد جامعه نافع باشد،آقاجان! افراد جامعه را یا پدر یا برادر و یا اولاد خودت بدانی. اگر چنانچه غیر از این باشد؛ نظر خاندان عصمت را اعمال نکردهای.
چرا به افراد جامعه اینطور نگاه میکنی؟!
وقتیکه زُهریآمد خدمت علیبنالحسین(ع)، حضرت فرمود: چرا اوقاتت تلخ است؟- بدون اینکه در نظر بگیرد که در مقابل امام(ع) واقع شده و باید خیلی مؤدبانه صحبت بکند-گفت: ما مقداری مال کسبکردهایم؛ ولی این مردم چشم دیدن ما را ندارند! حضرت فرمود: خیلی اشتباهکردی! چرا به افراد جامعه اینطور نگاه میکنی؟ افراد جامعه یا پدر، یا برادر و یا اولاد تو هستند.
باید نظر امام زمان(ع) را درک کنید
پدر عزیز من! باید شما را نگه بدارند. هیچکس خودنگهدار نیست. باید نظر امام(ع) را درک بکنید. باید افراد جامعه را برادران خود بدانید. این نظر مبارک امام(ع) است. عزیز بیجهت بودن معنی ندارد.
جوانی و عمر و مالت را در کجا صرف کردی؟
﴿وابتغ فيما آتاک الله الدار الاخرة﴾. در آخرت همین که قدم از قدم برداری؛ میپرسند که جوانی ات را صرف چه کردی؟ عمرت را صرف چه کردی؟ مالت را از کجا آوری و صرف چه کردی؟
اگر قدر بدانی؛ بر عمر و مال و نشاطت افزوده میشود
﴿ولاتنس نصيبک من الدنيا﴾. یعنی شما یک نصیب معینی از دنیا دارید. از عمر و مال و نشاط و فراغت و ... اگر قدر بدانی؛ بر آن اضافه میشود.
نصیب فقراء از مالت را فراموش مکن!
«والفقراء عيالی والاغنياء وکلائی». اگر به شما مال دادند و شما به وظیفهی خودتان نسبت به فقراء عمل نکردید؛ شتر را در خانهی کس دیگری میخوابانند! نصیب مالت را فراموش نکن!
گذر عمر به غفلت
نشاط و فراغت و جوانی و عمرت را فراموش نکن! اینکه پسته بشکنی و پرتقال بخوری و وقت را بگذرانیکه نمیشود، داداشجون!
ثلث مالم را می دهم تا از اضطرابات قلبی رها شوم!
یک روز وقتی برای صلهی رحم میرفتم؛ اتومبیلی که ما را میبرد، خیلی مجهز و قشنگ بود. به آقای راننده گفتنم: انشاءالله شما دیگر هیچ غصهای ندارید! گفت: آقا! من حاضرم این اتومبیل و ثلث اموالم را بدهم؛ ولی این اضطرابات قلبی از بین برود!
به او گفتم: باباجان من! بنده تا تجریش در خدمت شما هستم، اتومبیلت هم مال خودت، ثلث اموالت هم مال خودت؛ اما این اضطرابات قلبی شما علاج دارد.
همانطور که وقتی پوست پشت دستت زبر شد، به پزشک پوست مراجعه میکنی؛ قلبت را هم باید معالجه کنی. بیماری قلب اعظم مصائب است. اگر این اضطرابات باشد؛ نه دنیا داری و نه آخرت.
رفع اضطرابات قلبی با مناجات
حضرت میفرماید: «وفی مناجاتک روحی و راحتی». مناجات با پروردگار این اضطرابات را از قلب میبرد. با مناجات، رحمت خدا بر سرتان میبارد و وقتی اضطرابات از قلب بیرون رفت، قلب راحت میشود.
اگر خواهی بیابی فیض دیدار به جز این دل دلی دیگر به دست آر
دلی اندر دل صاحبدلان است که آن دل جای آن آرام جان است
نداری گر چنین دل تا که زود است بزن بر دامن صاحبدلی دست
که تا از قید نفست وارهاند تو را تا منزل جانان رساند
اگر پویندهی راه خدایی نباشد جز محمد رهنمایی
پس اولین برنامهی ما باید مناجات با پروردگار باشد، یا یک ربع قبل از خواب یا اینکه اگر خدا مساعدت کرد، آخر شب و وقت سحر.
زینت آخرت، شبزندهداری و زینت دنیا، مال و اولاد
زینت آخرت شبزندهداری است. زینت دنیا هم مال و اولاد است،﴿المال والبنون زينة الحيوة الدنيا﴾. البته پروردگار برای بعضیها بین این دو جمع میکند، هم شبزندهداری و هم دنیا، این دیگر به دست خود اوست.
تا طلوع فجر باید تصمیم بگیری
پس امشب – که شب قدر است- تا طلوع فجر که ملائکه به آسمان باز میگردند، باید تصمیم خودت را بگیری. ای امامزمان! این رفقای ما را نگهدار، اینها میخواهند در این دنیا بنا بر فرمایش امیرمؤمنان(ع) تجارت کنند.
رفع شکافهای زندگیام به دست توست
«وفی مناجاتک روحی و راحتی و عندک دواء علتی». ای پروردگار من! درمان بیماری من پیش توست. رفع این شکافهایی که در زندگی من پیدا شده است، به دست توست.
قلبت را از غیر من خالی کن!
«يابنآدم تفرغ لعبادتی املأ صدرک غنیً و اسد فقرک». ای فرزند آدم! قلبت را از غیر من خالی کن! قلبت را متوجه من کن! یکی از خدا اسکناس میخواهد، یکی میخواهد در دانشگاه قبول بشود. اینها حاجات بچهگانه است، باباجانمن! تو نمازت را اول وقت بخوان، اگر این کارها عملی نشد؛ بیا و هر چه دلت میخواهد، به من بگو؟ پیش شخص بزرگ، باید حاجات بزرگ طلب کرد. «يابنآدم تفرغ لعبادتی املأ صدرک غنیً و اسد فقرک». نیاز مادی، نیاز معنوی، نیاز علمی، پروردگار همهی این نیازها را برآورده میکند.
اگر بندگی نکردی؛ تمام شکافها تا آخر عمر باقی میماند
وقتی این قسمت از روایت را برای بنده خواندند؛ رفتمکنار مقبرهی شیخفضلالله(ره). یک کسی آنجا نشسته بود. به او گفتم: آقا! چنین روایتی برای بنده خواندند. ایشان گفت: بگذار قسمت دوم روایت را هم من برایت بخوانم: «فانلم تفعل ملأت يدک شغلاً ولا اسد فقرک». اگر بندگی و عبودیت نکردی؛ تمام شکافها تا آخر عمر باقی خواهد ماند.
با بندگی خدا، غم و غصهها میرود
به این چند فراز از دعای علیبنالحسین(ع) توجه کنید که میفرماید: «وفی مناجاتک روحی و راحتی و عندک دواء علتی و شفاء غلتی و برد لوعتی و کشف کربتی». رفتن غم وغصهی من، دائر مدار عبودیت و بندگی است. در ممالک خارجه -که همه مادی هستند- برای رفع سوزشهای قلب نوعاً شکم خودششان را پاره میکنند؛ اما ما اینطور نیستیم، باباجان من! آن سوزشها را توجه به مقام پروردگار از بین میبرد.
قربونت برم اینها را یاد بگیر!
توسل شیخ مرتضی زاهد(ره) به امام زمان(ع)
آقا شیخ مرتضی(ره) میفرمودند: به جهت اینکه به فقراء کمک میکردم؛ یک بدهی پیدا کردم. رفع این بدهی را از امام زمان(ع) تقاضا کردم. یک نامهای به حضرت نوشتم وگفتم: آقاجان! من که نمیتوانم این نامه را در چاههای امامزاده ابوالحسنین بیاندازم، کسی را هم ندارم تا این نامه را در حرم ثامن الحجج(ع)بیاندازد.
ایشان میفرمود: رفتم به بازار حلبیسازها، آنجا یک نهر آب بود که جریان داشت، به آن دستورات عمل کردم و نامه را در آن نهر آب انداختم و تا عصر جواب نامه از طرف حضرت آمد!
در آخرالزمان برای برخی از شیعیان، غیبت همانند شهود است
حضرت فرمود: «ان اهل زمان غيبته القائلون بامامته المنتظرون لظهوره افضل من اهل کل زمان لان الله اعطاهم من العقول والافهام والمعرفة ما صارت الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة».
کسانی که در زمان غیبت امام زمان(ع) قائل به امامت او بوده و انتظار فرجش را میکشند، افضل افراد کل زمان هستند و پروردگار چنان عقل و فهمی به آنان داده است که غیبت در نزد آنها به منزلهی شهود است. غیبت برای آنها معنایی ندارد! این اشخاصی که این منزلت را پیدا میکنند، مانند کسانیاند که در حضور نبیاکرم(ص) جهاد کردهاند. «اولئک المخلصون حقاً و شيعتنا صدقاً». آنها حقیقتاً شیعیان ما هستند، آنها مخلصون هستند. فهمیدی داداشجون؟ آیا شما چنین رابطهای با امام زمانت داری؟
چرا ما مورد عنایت پروردگار نیستیم؟
فیض کاشانی(ره) در احياءالاحياء میفرماید: باید از پروردگار سؤالکنیکه ای پروردگار عزیز من! چرا مرا مورد اعانت قرار نمیدهی؟ اگر مورد اعانت قرار داده بود؛ باید آثارش در شما آشکار میشد، حزن کجاست؟ خوف کجاست؟ «فاستشعر الحزن و تجلبب الخوف ». این آثار کجاست؟
رجوع به عالمی که عیوبتان را به شما گوشزد نماید
پس باید اولاً مناجات با پروردگار را در نظر داشته باشید و در ثانی باید به یک عالمی مراجعه کنید که عیوبتان را به شما گوشزد نماید. «يخلصون لکم فی الباطن و يعرفونکم عيوبکم».
علماء در خدمت شما هستند
آقایان اهل علم خدمتگذار شما هستند. همان عهدی که امام زمان(ع) از شما برای یاد گرفتن احکام دین گرفته است، همان عهد را هم از علماء برای یاد دادن گرفته است.
وظیفهی بنده بیان این مطالب است
بنده به یک طبیبی گفتم: من چکار کنم تا برای احیاء شبهای قدر موفق بشوم؟ خیلی ناراحت هستم. ایشان گفت: چون برای احیاء نرفتهای؛ ناراحت هستی. اگر بروی؛ ناراحتی شما از بین میرود. گفتم: بارکالله! عجب طبیب خوبی است. زنده باد این طبیب! وظیفهی بنده بیان این مطالب است. همان تعهدی که از شما گرفتهاند، از من هم گرفتهاند.
رؤیایی از ثامن الحجج(ع) دربارهی مسجد امین الدوله
اگر بنده فرمایشان اهل بیت(ع)را برای شما بگویم؛ امام زمان(ع) هم مرا نگه خواهد داشت. ﴿ما ينفع الناس فيمکث فیالارض﴾. زمان موشکباران، خدمت ثامن الحجج(ع) عرضکردم: آقا! اگر اجازه بفرمایید، صحبت شبهای چهارشنبه تعطیل بشود. در خواب گفتند: آقا میفرماید: ما ارزاق این مردم را به دست شما دادهایم که به آنها برسانی. گفتم: بعضیها نمیگذارند. گفتند: آقا فرمودند: آن بعضیها بر عهدهی ماست! بعد بنده آمدم به مسجد و گفتم: آی اشخاصی که پارازیت می اندازید! اگر مرد هستید، حالا بیایید جلو!
دعای پرندگان و جنبندگان و ماهیها برای عالم و متعلم
غرض عرض این استکه آنها نگهداری میکنند. باید شما گوش بدهید. اگر ما به تعهدمان عمل بکنیم؛ پرندگان آسمان برای ما دعا خواهند کرد، ملائکه، جنبندگان زمین و ماهیهای دریا دعا خواهند کرد و وقتی اینها دعا کردند؛ آن وقت کار ما درست میشود والا عمامه هم مشکلی را حل نخواهد کرد. یک صلوات دیگر بفرستید.
باید عملت را هیچ بدانی(مقایسهی یک عالم شیعه ویک عالم سنی)
نکتهی دیگر اینکه نباید عمل خودت را ببینی. بیضاوی از علمای اهل سنت درکتاب تفسیر خودش مینویسدکه چرا باید خدا با فضلش با ما معامله بکند؟ ما در دنیا عمل کردهایم و خدا باید اجرت عمل ما را بدهد!!
و اما کسی مثل شیخ انصاری(ره) -که مذاقش مذاق اهل بیت(ع) است و چنان مقامی دارد که میفهمد امام زمان(ع) مهمان کدام خانه است و در مقابل درب آن خانه میایستد و زیارت جامعهی کبیره میخواند و اگر درب آن خانه گشوده شد، خدمت حضرت شرفیاب میشود- هنگام جان دادن وقتی به او میگویند: بگو یا «من يقبل اليسير». (یعنی ای خداییکه عمل کم را میپذیرد) این جمله را تکرار میکند که «اين اليسير». یعنی کدام عملکم؟ عملکم هم ندارم.
باید این اشعار زبان حال شما باشد که:
یک شب به طاعت تو نیاوردهام به صبح
بیهوده رفت روز وشب و سال و ماه من
در حشر اگر تو پرده ز رویم بیافکنی
محشر شود سیاه ز روی سیاه من
باید تا آخر اینطور باشی.
پاداشی برای یک شعر
ابونواس میگوید که من یک رفیقی داشتم که از دنیا رفت. گفتم: پروردگارا! با این رفیق من چه معاملهای کردی؟ شب در عالم رؤیا رفیقم را دیدم که به من گفت: پروردگار با من معاملهی خیلی خوبی کرد و همهی اینها بخاطر آن شعری بود که سرودم. گفتم کدام شعر؟ گفت: این شعر:
رب ان عظمت ذنوبی کثرة ولقد علمت بان عفوک اعظم
این داستان را کفعمی نوشته است. یک صلوات بفرستید
تمام درها را نبندید
متأسفانه امروزه ما اشتهای کاذب پیدا کردهایم؛ اما در قدیم هر کاری هم میکردند، تمام درها را نمیبستند. یک در پشتی هم باقی میگذاشتند.
اگر –مثلاً- امام جماعت محل ما خواب ببیند که بنده مردود شدهام؛ دیگر اصلا مسجد نمیروم!
داستان توبهی جوان گنهکار و نزول قرآن
یک شخصی که عمل زشتی بجا آورده بود، آمد خدمت پیغمبر(ص). معاذ عرض کرد: یارسولالله! یک جوانی اینجا آمده که بسیار گریه میکند. وقتی آن جوان خدمت حضرت رسید و عرضه داشت که من بندهای گنهکار هستم، پیغمبر(ص) فرمودند: گناه تو اگر به اندازهی ریگهای زمین باشد، اگر به اندازهی درختان عالم باشد؛ همه را پروردگار میآمرزد. حضرت دید این جوان دست از گریه بر نمیدارد، در آخر فرمودند: گناه تو بزرگتر است یا خدای عظیم؟! عرض کرد: یارسول الله! البته که خدا از هر چیز بزرگتر است. حضرت فرمودند: خیلی خوب! گناه عظیم را خدای عظیم میآمرزد.
بعد حضرت فرمودند: «ألاتخبرنی بذنب واحد من ذنوبک؟».
وقتی جوان گناهش را فی الجمله نقل کرد؛ حضرت او را از خود طرد کرد. (خوب گوش بدهید،آقاجان! این ریزهکاریها را یاد بگیرید! مگر این جوان وقتی از جانب پیغمبر(ص) طردشد؛ از میدان بدر رفت؟!)
جوان دستها و پاهایش را به غل و زنجیر کشید، لباسی پوشید، غذایی برداشت و سر آن کوه چهل شبانه روز مشغول گریه و ناله شد.
بکوب حلقهی در را که عاقبت ز سرای
سری برآید چون حلقه را بجنبانی
اگر در به رویت باز نمیشود؛ به این جهت است که حلقه را درست نمیزنی! اگر درست بزنی؛ یکی می آید و میگوید تو چکاره هستی؟
جوان گفت: ای پروردگارا! نسبت به حاجت من چه کردی؟
«ان کنت استجبت دعائی و غفرتنی خطيئتی فاوح الی نبيک». اگر گناه مرا آمرزیدی؛ باید به پیغمبرت وحی کنی! (چه ادعا و تقاضای بزرگی!)
«و ان لم تستجب دعائی و لم تغفر لی خطيئی و اردت عقوبتی فعجل بنارٍ تحرقنی و تهلکنی و خلصنی من فضيحة يوم القيامة».
باباجان! اگر قدیمیها هر چه بودند؛ اما به آخرت معتقد بودند.
جوان گفت: پروردگارا! اگر میخواهی مرا بسوزانی، اگر میخواهی در برابر خلق اولین وآخرین مرا رسوا کنی؛ همین الساعه یک آتشی بیاید و مرا بسوزاند!
«أفی الجنه تزفنی ام الی النار..». با من چه میکنی؟ مرا در بهشت مهمان خواهی کرد یا در آتش عذابت خواهی سوزاند؟
یکمرتبه خطاب آمد: «يا محمد(ص) اتاک عبدی فطردته». (ببینید این
لحن چقدر قشنگ است) جناب خاتم الرسل! بندهی ما پیش تو آمد و طردش کردی. پس این بنده به کجا برود و از چه کسی بخواهد که گناهش آمرزیده شود؟! الله اکبر.. الله اکبر.. الله اکبر..
اقسام توبه
پروردگار به پیغمبرش دستور داده است که به توبهکنندگان سلام کند!
در شبهای قبل گفتم که برخی از فسق و گناه توبه میکنند، بعضی از مشتبهات، بعضی از حلال و بعضی هم از ماسوی الله. آیا من روسیاه نباید تأسی به امیرمؤمنان(ع) بکنم و لااقل آن مرحلهی اول توبه را دارا باشم!
فقراتی از مناجات با پروردگار
این دعا را هم میخوانم و صحبتم تمام میشود:
«الهی وقف السائلون ببابک و لاذ الفقراء بجنابک». پروردگارا! من سائلها را به در خانهات آوردهام. «ووقفت سفينة المساکين علی ساحل بحر کرمک يريدون الجواز الی ساحة رحمتک و نعمتک». پروردگارا! من تائبین را آوردهام. من روسیاه هم جلودارشان هستم. «الهی ان لاترحم الا لمن اخلص له فی صيامه و قيامه فمن للمذنب المقصر اذا غلب فی بحر ذنوبه». پروردگار عزیزم! اگر تو فقط مخلصین را مورد رحمت قرار میدهی؛ پس گنهکاران چه کنند؟ «ان کنت لاترحم الا المطيعين فمن للعاصين». اگر تنها به اهل طاعت رحم میکنی؛ پس معصیتکارها چکار کنند؟ «ان کنت لاتقبل الا من العاملين فمن للمقصرين». اگر قبول نمیکنی مگر از عاملین؛ پس مقصرین چکار کنند؟ «الهی ربح الصائم و فاز القائم و نجی المخلصون اما نحن عبيدک المذنبون فارحمنا برحمتک».
ده مرتبه یا ارحم الراحمین ...
چشم امید سوی تو دارند کائنات
آن کس که بوده است و بود با بقا تویی
در ورطهی مهالک و آلام صعب و سخت
یاری دهندهی همه در هر کجا تویی تو
ما مجرمیم و عاصی و مردود و تیره بخت
بخشندهی معاصی و جرم و خطا تویی
الهی العفو..
توبهی حر
ای امامزمان! من مردم را به وظایف آیندهشان متوجه کردم، آقاجان!
امشب معصیتها - انشاء الله - آمرزیده میشود.
وقتی که حُر از منزل بیرون آمد، از پشت سر صدایی شنید که میگویند: ای حر ما تو را به بهشت بشارت میدهیم! -اينها بيدار بودند- گفت: کسی که به جنگ جگرگوشهی زهرا(س) میرود، هرگز بهشت جای او نیست. پروردگار تکانش داد،آقاجان! برای چه تکانش دادند؟ برای آن ادبی که در مقابل اباعبدالله(ع) کرد. روز عاشورا میخواهد بیاید پیش اباعبدالله(ع)؛ اما نمیداند چگونه بیاید؟ چکار بکند؟ چه کسی را واسطه قرار بدهد.
در تفکر آنکه چون عذر آورد با کدامین دیده شه را بنگرد
باز کرد از سر دستدار سرش هم بدان پوشاند چهر انورش
با چنین هیبت سر آزادگان بوسه زد بر پای انس و جان
پیاده شد و شرط ادب بجا آورد. پیاده آمد تا جلوی حضرت و شمشیر را به طرفی انداخت. حضرت فرمود: کیستی؟ سرت را بالا بگیر! عرض کرد: یابنرسولالله! من اول کسی بودم که جگرگوشههای شما را ترساندم، آنها را آزردم. یابنرسولالله! من نمیدانستم عاقبت کار اینطور میشود. حضرت فرمودند: عیبی ندارد! عیبی ندارد!
گر تو صد جرم عظیم آوردهای
غم مخور رو بر کریم آوردهای
حضرت فرمودند: غصه نخور! «انزل». اگر به پیاده بگویند: «انزل» معنای خاصی دارد. عرضه داشت: یابنرسولالله! همانطوری که اول کسی بودم که جلوی شما را گرفتم، اجازه بدهید که اول کسی باشم که خون خودم را در رکاب شما میریزم. حضرت فرمودند: تو مهمان مایی، باید یک قدری استراحت کنی. اما حُر رفت و کار را تمام کرد.
روضهی حضرت اباعبدالله(ع)
عرض بنده این استکه یا اباعبدالله! آقاجان! تو هم مهمان کوفیان بودی.
خدا نکند این جمله درست باشد که مرحوم میرزا جواد آقا(ره) مینویسد:
حضرت فرمود: آی مردم! از تشنگی کبد من طوری شده است که اگر به آن دست بزنید؛ از هم گسیخته میشود. قدری آب به من دهید.
گر بر سر کوی عشق ما کشته شوی
شکرانه بده که خونبهای تو منم
تا استغفار میکنید، عذاب نخواهید شد
﴿و ماکان الله معذبهم و هم يستغفرون﴾. جناب خاتم الرسل! تا مادامی که اینها استغفار میکنند؛ ما اینها را عذاب نمیکنیم.
حال صیغه استغفار را جاری میکنیم انشاءالله با تصمیم قاطع.
استغفار با قطع تعلقات
«فانقطع الی الله بقلبٍ منيبٍ من رفض الدنيا». تعلقات را بزن جان دل من! و هم لفظ و هم معنای استغفار را بیاور.
مراسم قرآن به سر
بسم الله الرحمن الرحيم استغفرالله الذی ...قرآنها را باز کنید اللهم انی اسئلک بکتابک المنزل و ما فيه و فيه .. (تا انتهای مراسم قرآن به سر)
تنها تویی تنها تویی در گوشهی تنهاییام تنها تو میخواهی مرا با این همه رسواییام
الهی العفو....
عاصی چو من نباشد و چون تو کریم نیست در پیش عفو تو گنه من عظیم نیست
یک مشت ز خاکی نه فزونیم چه سازی جز عفو به این مشتهی از خاک بفرما
الهی العفو... فمن اين مذهبنا عن بابک و نحن المضطرون الذين اوجبت اجابتهم
امن يجيب المضطر اذا دعاه ويکشف السوء ....