آيت الله حق شناس
در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب را به مذاکرهی علم بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بر دارد. یکی از برنامههای امشب، آگاهی دادن به شماست. مذاکرهی علم همین است
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
﴿واذا جائک الذين يومنون باياتنا فقل سلامٌ عليکم کتب ربکم علی نفسه الرحمة انه من عمل منکم سوءً بجهالةٍ ثم تاب من بعده فاصلح فانه غفورٌ رحيمٌ﴾.
صلوات نفرستادن، دوری از رحمت خدا
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند: هرکس نام مرا بشنود و صلوات نفرستد؛ از رحمت خدا دور باد. یک صلوات بفرستید.
ثواب فراگیری علم در شبهای احیاء
واقعاً بنده از عزاداری آقایان لذت بردم. در روایت وارد شده است که هر کس این دو شب را به مذاکرهی علم بگذراند؛ هر یک ساعت ثواب یک احیای تام و تمام را در بر دارد. یکی از برنامههای امشب، آگاهی دادن به شماست. مذاکرهی علم همین است، همین «قال الصادق» و «قال الباقر» است.
تمام شمشیرها برای زنده نگهداشتن علم است
امیرالمومنین(ع)همینطورکه مشغول جنگ بودند، یک کسی مسئلهای پرسید. اطرافیانگفتند: الان وقت این کارها نیست! حضرت فرمود: خیر! تمام شمشیرهاییکه زده میشود، برای زندهنگهداشتن مقام علم است.
برترین عمل ماه رمضان، دوری از گناه
رفقای عزیز من! اگر بخواهید از امیرمؤمنان(ع) تبعیت بکنید؛ باید به این نکات توجه بفرمایید.
امیرمؤمنان(ع) عرضه داشت: یا رسول الله! افضل اعمال در این ماه کدام است؟ حضرت فرمودند: «الورع عن محارم الله».
مقام اول ورع، توبهی نصوح
مقام ورع اقسامی دارد. یک قسم آن برگشتن از نادانی و فسق و عمل بد به عمل صالح است. توبه نصوح کردن است. اگر این مرحلهی ورع را به کار بستی؛ از علی(ع) پیروی کردهای.
معنای محبت، پیروی از فرامین امیرمؤمنان است
فرمود:«حب علی حسنة لاتضر معها السيئة». یک کسی عبای امیرمؤمنان(ع) را ماچ کرد. فرمود: نه باباجان من! این معنای محبت نیست. معنای محبت پیروی از امیرمؤمنان(ع) و مقام عترت(ع) است.
مقام دوم و سوم ورع
مرحله دوم ورع، پرهیز از مشتبهات است. مرحلهی سوم هم مقام متقین است که شخص حرف نمیزند، مبادا اگر تعریف کسی را بکند؛ یک کسی بگوید: اینطور نیست (و غیبت پیش بیاید).
جناب خاتم الرسل! باید به توبهکنندگان سلام کنی!
خطاب آمد که ای جناب خاتمالرسل! باید به توبهکنندگان سلام کنی! بهبه! بهبه! شخص اول امکان - اول ما خلق الله نوری - باید به استقبال توبهکنندگان برود و به آنها سلام بکند!
تو استغفارکننده نیستی!
حضرت ثامنالحجج(ع) وقتی از درون مسجد میگذشتند، یک نفرگفت: «استغفر الله». حضرت به مقام ولایتی به قلب او نگاه کرده و فرمودند: تو استغفارکننده نیستی! زیرا خیال بازگشت به همان معصیت را داری!
سخن گفتن دو ملک الهی دربارهی انسانها
دو ملک الهی با هم سخن میگویند که ای کاش مردم خلق نمیشدند! حال که خلق شدهاند، بدانند برای چه خلق شده اند. - شما را برای چه به دنیا آوردهاند؟- و حالکه نمیدانند برای چه خلق شدهاند، به دانستههای خودشان عمل کنند. حال که عمل به دانستنیهایشان نمیکنند، از بدیهایی که کردهاند، توبه کنند. اول قدم، توبه است، آقاجان من!
ذکر دائمی علامهی طباطبایی(ره)
«لاخير فی نسک لا ورع معه». ورع یعنی اینکه دهان و زبانم را نگه دارم.
مرحوم علامهی طباطبایی(ره) -که هم در معقول و هم در منقول مجتهد بودند- زبانشان همیشه مشغول به ذکر بود؛ مگر اینکه مورد سوال واقع شده و جواب میدادند. آن وقت ما چرا باید اینقدر حرف بزنیم؟
مراقبت زبان
خدا رحمت کند آقای مطهری(ره) را که خیلی این روایت میخواندند: «لولا تکثير فی کلامکم و تمريج فی قلوبکم لسمعتم ما اسمع». اگر یکقدری از حرفزدن خودداری میکردید و اگر این دلها را به دلدار میدادید و کینه و حسد و عجب و بخل و تمام صفات رذیله را از آن خارج میکردید؛ آنوقتگوش شما را عوض میکردند.
شما که نمیتوانید درست صحبت بکنید، برادرمن! یا صحبتهایتان غیبت است، یا اهانت است، یا مذمت دیگران است. آن کسی میتواند درست صحبت بکند که تمام و کمال به این جهات توجه داشته باشد.
اگر میخواهی مرا ببینی؛ باید زبانت را حفظ کنی
وقتی بنده میآمدم، یکی از رفقا گفت: آقا! راجع به غیبت و اهانت و تهمت یک قدری صحبت بکنید. من انتظار نداشتم امشب -که شب بیست و یکم ماه رمضان است- این آقا به من بگوید: دربارهی غیبت واهانت صحبت بکن.
خدا شاهد است که من در عالم رؤیا دیدم که در همین مسجدی که آقایان شاه آبادی(ره) و رفیعی(ره) نماز میخواندند، یک سید محترمی سر حوض وضو میگیرد. گفتم آقا! اگر من بخواهم همیشه به زیارت شما نائل بشوم؛ چه باید بکنم؟ فرمود: مذمت کسی را نکن! بدگویی نکن! زبانت را از بدگویی بازدار!
این مقام اول ورع است.
آیا علی بدون هدف خلق شده است؟!
امیرمؤمنان(ع) میفرماید: آیا علی بدون هدف خلق شده است؟! «او اکون اسوةً لهم فی جشوبة العيش فما خلقت ليشغلنی اکل الطيبات کالبهيمة المربوطة همها علفها اوالمرسلة شغلها تغممها تکترش من اعلافها و تلهو عما يراد بها او اترک سدیً».
عمل ائمه باید نصب العین ما باشد
تنها گریهکردن برای علی فایده ندارد، عمل علی را باید نصبالعین خودتان قرار دهید. صوفیه -که در اشتباهاند- میگویند: وقتی﴿اياک نعبد﴾ میگویید، باید یک «علی» با نور در مقابلتان مجسم کنید! علی با نور مفهوم ندارد. در عیون اخبارالرضا(ع) میفرماید که عمل علی را باید سرلوحهی زندگی خودتان قرار بدهید که چه فداکاریهایی کرد. حضرت میفرماید: «انما هی نفسی اروضها بالتقوی لتأتی آمنة يوم الخوف الاکبر». من باید به قدر درازی قبرم برای خودم احراز بکنم، من فدک را میخواهم چه کنم؟
اخلاص باطن (شرایط توبه)
امروز دربارهی مقام توبه مطالعه میکردم، یکی از شرایط توبه اخلاص باطن و سریره است. باید خالصاً و مخلصاً بیایید وسط.
معرفت (شرایط توبه)
از دیگر شرایط توبه، معرفت است، یعنی ببینم که پروردگار چقدر به من مهربان است. بدانم که چه پروردگاری دارم.
تصمیم قاطعانه (شرایط توبه)
توبهی نصوح یعنی اینکه من با قصد و یقین و قاطعیت از معصیت صرف نظر بکنم و قصد برگشت به گناه نداشته باشم.
حضرت فرمود: چنین کسی نداریم که دوباره به گناه مبتلا نشود. انسان در معرض حوادث است، شاید دوباره گرفتار معصیت شود؛ ولی باید تصمیم قاطعانه در توبه بگیرد.
آثار تصمیم قاطع توبهکننده
وقتی توبهکننده تصمیم قاطع گرفت؛ پروردگار آن دو ملک مأمور ثبت اعمال انسان را احضار میفرماید وگناهان توبهکننده را از یاد ملکین میبرد. به اعضاء و جوارح هم خطاب تکوینی میشود که حق ندارید بر علیه این بنده شهادت بدهید، به زمین هم خطاب میرسد که باید از شهادت بر علیه این بندهی توبهکننده خودداری بکنی.
خدای ما چنین خدایی است، باباجان من!
همهی عالم حیات دارد
﴿ان من شیء الا يسبح بحمده﴾. در و دیوار هم حیات دارند. همهی عالم حیات دارند.
ما سمیعیم و بصیریم وهشیم
جای چانه زدن برای امامزمان(ع) باقی بگذارید!
بنده مدتی به این بیان امام(ع) فکر میکردم که میفرماید: «اعينونا علی ذلک بورعٍ واجتهادٍ». یعنی ما را با ورع و تلاش و کوشش یاری کنید.
در زیارت مطلقهی اباعبدالله(ع) هم وارد شده است که «ارادة الرب فی مقادير اموره تهبط اليکم و تصدر من بيوتکم». بعضیها از دنیا رفتهاند و در بین ما نیستند. بعضیها هم در مظان رفتن هستند. حال اگر امام زمان(ع) از پروردگار خواهش کند که بر عمر شما افزوده شود، اگر امام زمان(ع) بخواهد برای شما با خدا چانه بزند؛ آیا شما با اعمالتان جایی برای چانه زدن باقی گذاشتهاید یا نه؟ یک صلوات بلند بفرستید.
خاطرهای از شفاعت حضرت معصومه(س)
در قم دکتری بود به نام دکتر مقدسی که هر جا میرفت، بیماری را زود تشخیص میداد و اگر مریض رفتنی بود؛ میگفت: این مریض را اذیت نکنید! این مریض تا عصر بیشتر محل ندارد! اتفاقاً نظرش هم درست در میآمد! یک نفر از اهالی کهک بود که مادرش مریض شده بود. وقتی دکتر مدرسی را برای معاینه او میآورند، میگوید: این مریض رفتنی است! فرزند این بیمار گفت: من خدمت دختر موسیبنجعفر(ع) حضرت معصومه(س) رفتم. از خادمینی که اطراف حرم بودند، خواهشکردمکه برای شفای مادرم روضهی حضرت اباالفضل(ع) بخوانند. بعد به منزل آمدم، در زدم وگفتم: حال مادر من چگونه است؟ گفتند: همانطور است! دوباره آمدم پول دادم و گفتم: روضهی موسیبنجعفر(ع) را بخوانند و دم بگیرند. یک مرتبه از حال عادی خارج شدم و دیدم که از حرم مطهر یک خانم مُجَلَّله بیرون آمد و یکمرتبه ندایی بلند شد که حضرت ثامنالحجج(ع) برای زیارت ایشان آمدهاند و حضرت معصومه(س)برای تجلیل مقام ولایت ایشان به استقبال آمدهاند. حضرت معصومه(س) عرضه داشتند که برادر! مادر این شخص کهکی بیمار شده و او هم به ما متوسل شده است. حضرت رضا(ع) فرمودند که عمر این شخص به آخر رسیده است. حضرت معصومه(س) عرضه داشتند که بنده از شما تقاضا میکنم، این شخص حالت التجاء دارد. حضرت رضا(ع) فرمودند که بسیار خوب من دعا میکنم و شما هم آمین بگویید. حضرت بعد از دعا به بنده فرمودند: بلند شو و بروکه مادرت شفا داده شد. یک صلوات دیگر بفرستید.
چنان عمل کنید که جای شفاعت باقی باشد
آقاجان من! اگر امام زمان(ع) برای شما طول عمر در بندگی خدا - که برترین سعادت است- از خدا بخواهد، باید یک محلی داشته باشد که اگر خواستند شما را از این دنیا ببرند؛ حضرت شفاعت بکند.
قربان این پروردگار بشوم!
ای قربان این پروردگاربشوم!
گر گبر رو کند به درت بهر التجاء
هر دم ز لطف حاجت او را روا کنی
هر کس به هر لباس که با عجز و التماس
در حضرت تو رو کند او را رضا کنی
چندین هزار مجرم و عاصی و تیره بخت
در یک نفس زآتش دوزخ رها کنی
جز تو طبیب نبود باید به هر دوکون
این دردهای بی حد ما را دوا کنی
ده مرتبه یا ارحم الراحمین...
داستان حضرت ابراهیم(ع) و میهمان بتپرست
حضرت ابراهیم(ع) هر وقت میخواست غذا بخورد؛ یک کسی را دعوت میکرد تا با او همسفره شود؛ اما از اسم و مذهب او سؤال میکرد. یک روز رهگذری را دعوت کرد و وقتی از مذهب او سؤال کرد؛ آن شخص در جواب گفت که من گبر هستم. حضرت فرمود که اگر گبر هستی؛ من راضی نیستم با من همسفره شوی! وقتی ابراهیم(ع) آن گبر را از سر سفره راند؛ خطاب الهی آمد که ای ابراهیم! هفتاد سال است که ما به این گبر نان میدهیم و معیشت او را اداره میکنیم. چرا او را از سر سفرهی خودت طرد کردی؟ حضرت ابراهیم(ع) دوید به دنبال این گبر.
اینطوری است آقاجان! باید خدا را به مهربانی بشناسید!
اگر قارون مرا صدا زده بود؛ نجاتش میدادم
با اینکه قارون به حضرت موسی(ع) اهانت کرد، به پیغمبر اولوالعزم اهانت کرد؛ اما پروردگار به ذات اقدسش قسم خورد که اگر او یک مرتبه مرا صدا زده بود؛ من نجاتش میدادم!
مبادا از رحمت خدا مأیوس شوید!
آی رفقای عزیز! شناختن پروردگار این است. مبادا شما مأیوس بشوید! ابداً یأس در کار نیست. پروردگار فرمود: اگر فرعون – که ادعای خدایی کرد- یکمرتبه مرا صدا میزند؛ نجاتش میدادم! باید این خدا را بشناسیم، رفقای عزیز من! باید بشناسیم و تصمیم بر توبه بگیریم.
پروردگارا! ما آبرو نداریم
فرمود: «اللهم ان کثرة الذنوب تکف ايدينا عن انبساطها اليک والمداومة علی المعاصی تمنعنا عن التعرض والابتهال». ای پروردگار من! ما آبرو نداریم. جوانی است، غفلت است، عدم توجه به آینده است. ما از بس روسیاه هستیم، نمیتوانیم دست به سوی تو دراز کنیم. مداومت بر معاصی بر دلهای ما اثر گذاشته و نمیتوانیم از تو خواهش و تمنا کنیم.
خداوند کوهی را به کاهی ببخشد!
« والرجاء يحثنا علی سؤلک يا ذا الجلال فلاترد اکفنا المتضرعة اليک الا ببلوغ الامال». اما ای پروردگار عزیز! از ته دل ما یکی میگوید که خداوند علیِّ اعلی کوهی را به کاهی بخشد.
همهی ملک سلیمان به یکی مور ببخشد
بدهد هر دو جهان را و دلی را نرماند
الهی العفو..
از امامزمان(ع) بخواهید، آقاجان!
ببینید امسال چند نفر از رفقای ما رفتند! ملک الموت قول نداده است که حتماً تا هفتاد سالگی صبر کند. از امامزمان(ع) بخواهید آقاجان!
چرا پروردگار شما را بر نفس پیروز نمیکند؟
امروز به آیهی ﴿والله اعلم باعدائکم﴾. فکر میکردم. یعنی خدا دشمنان شما را خوب میشناسد. یکی از دشمنان من نفس من است که بیست و چهار ساعته در صدد بیچارهکردن من است. دست و پای شیاطین در این ماه (رمضان) بسته است «والشياطين مغلولة»؛ اما با نفس چه کنم؟ پس چرا پروردگار شما را بر نفس پیروز نمیکند؟
از خدا چه چیزی بخواهیم؟
به حضرت داود خطاب شد که «کم تذکر الجنة». چقدر به یاد بهشت هستی؟ مرا بخواه.
یکی از رفقا پرسید که ما چه چیزی از خدا بخواهیم؟
گفتم: بارک الله! تو اهل معنی هستی. پیغمبر(ص) برای امیرالمومنین(ع) چه چیزی خواست؟ عرضکرد: بارالها! به علی خشیت بده که خودش را در حضور و محضر تو بداند.
اگر میخواهی تشبه به علی پیدا بکنی؛ باید خودت را در حضور و محضر پروردگار بدانی و ببینی؛ والا به مقام عالی نخواهی رسید.
در اثنیعشریه این عبارت آمده است که «قلب مشغول بالدنيا فله البلاء». قلبی که مشغول به دنیاست، در شدائد و ابتلائات غوطهور است.
آن کس که تو را دارد، چه ندارد؟!
یکی به دنبال بهشت است که به او بهشت میدهند؛ اما یکی مولا را میخواهد، خود خدا را میخواهد.«فله الدنيا والعقبی». اباعبدالله(ع) در دعای عرفه عرض میکند: بارالها! آن کس که تو را دارد، چه ندارد؟!
آنقدر امروز و فردا میکنی، تا ملک الموت بیاید
«فتدارک ما بقی من عمرک ولاتقل غداً و بعد غدٍ فانما هلک من کان قبلک باقامتهم علی الامانی والتسويف». نگو فردا و پسفردا. فردا هم در ظرف زمانی خودش یک کارهایی دارد. اگر کارهای امروز هم ضمیمه شود؛ دیگر هیچ.
بعد حضرت میفرماید: مردم آنقدر امروز و فردا کردند تا اینکه یکمرتبه رسول پروردگار آمد، در حالی که آنها در غفلت بودند.«وهم غافلون».
«فنقلوا علی اعوادهم». اولاد و فرزندان هم با تشریفات جنازه را در همان قبری که برای او درست کرده بودند، قرار دادند.