آیت الله سید رضا بهاءالدینی
ميگويند: يکي از زنان پيغمبر خدا آشي پخته بود تا به حضرت بدهد. بعضي از زنها از روي رقابت کاسة آش را انداختند و شکستند. آش روي زمين ريخت. به کسي که آش را آورده بود سخت ميگذشت.
ميگويند: يکي از زنان پيغمبر خدا آشي پخته بود تا به حضرت بدهد. بعضي از زنها از روي رقابت کاسة آش را انداختند و شکستند. آش روي زمين ريخت. به کسي که آش را آورده بود سخت ميگذشت. ميگويند: پيغمبر خدا با دست آشها را از روي زمين جمع کرد و خورد، تا آشپزي که اين آشها را پخته است، نگويد که زحمت ما هدر رفت. اينها وضعشان اين چنين بوده است.
نشستن روي زمين با نشسنن روي قالي آنچناني تفاوت ندارد. کسي که زمين و آسمان و خورشيد و ماه در اختيار اوست، به اين تشريفات اعتنايي ندارد. تشريفات، مال يک مشت جهّال است. خيال ميکنند که شخصيتشان به اين است که روي تشک و فرش آنچناني بنشينند. آن که آدم است اصل شخصيت خود را در ارتباط با خدا ميداند. خدايي که تنهايي از او کار ساخته است.