وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلاَئِكَتُهُ
{ وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلاَئِكَتُهُ }
مقصود از رُسُل
ما اقرار و اعتراف داريم كه تمام آنچه رسولان خدا نازل كردهاند و تمام آنچه فرشتگان خدا پايين آوردهاند، همه در نزد شما خاندان عصمت و اهل بيت نبوّت (علیهم السلام) است.رسل احتمال دارد به معني پيامبران باشد و احتمال هم دارد به معناي فرشتگان باشد زيرا در قرآن كلمهي رسل به هر دو معنا آمده است:
]لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ...[؛[1]
«ما رسولان خود را همراه با ادلّهي روشن فرستاديم و با آن ها كتاب و ميزان نازل كرديم كه مردم قيام به عدل كنند...».
در اين آيه رسل به معناي پيامبران است.
]الْحَمْدُ للهِ فاطِرِ السَّماواتِ وَ اْلاَرْضِ جاعِلِ الْمَلائِكَهِْْ رُسُلاً...[؛[2]
«حمد، خدا را كه آفريدگار آسمانها و زمين است و فرشتگان را رسل قرار داده است...».
در اين آيه از ملائكه تعبير به رسل شده است و در آيهي ديگر مي فرمايد:
]اللهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَهِْْ رُسُلاً وَ مِنَ النَّاسِ...[؛[3]
«خداوند هم از ميان انسانها رسلي برگزيده و هم از ميان فرشتگان...».
بنابراين اگر مراد از رسل در اين جملهي زيارت جامعهي كبيره، ملائكه باشد معنا چنين مي شود :
«آنچه را ملائكه نازل كرده و آنچه را كه هبوط دادهاند در نزد شما اهل بيت نبوّت است».
فرق بين نزول و هبوط
فرق نزول و هبوط هم ممكن است اين باشد كه : نزول راجع به احكام و شرايع است كه از جانب خدا توسط فرشتگان به انبياء (علیهم السلام) نازل شده است و هُبوط مربوط به جريانات تكويني است از ولادتها،مرگ ها،مرضها،مصيبتها، خوشي ها و...كه در عالم واقع مي شود.يعني قبل از پيدايش در عالم طبع، در عالم غيب، تنظيم شده است و سپس به وسيلهي ملائكه به اين عالم فرود آمده است؛ مثل ساختماني كه سازندهي آن قبلاً نقشهاش را در ذهن خود ترسيم نموده و بعد در خارج پياده ميكند و به آن تحقّق مي بخشد.
در نظام خلقت نيز تمام حقايقي كه ما در عالم مشاهده مي كنيم، قبلاً در عالم ملكوت، تقدير و تنظيم شده است و بعد در پردهي عالم طبع ظاهر مي شود.قرآن مجيد مي فرمايد:
]وَ إنْ مِنْ شَيْءٍ إلاّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إلاّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ[؛[4]
«و هيچ چيز در عالم نيست مگر اين كه خزينههاي آن در نزد ماست و ما آن را تحت اندازهي معيّني از عالم بالا فرود مي آوريم».
و در آيهي ديگر مي فرمايد:
]ما أصابَ مِنْ مُصِيبَهٍْْ فِي اْلاَرْضِ وَ لا فِي أنْفُسِكُمْ إلاّ فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أنْ نَبْرَأها...[؛[5]
«هر حادثهاي كه در بيرون و درون وجود شما واقع مي شود، پيش از اين كه ما آن را در عالم طبع ظاهر سازيم، در عالم ديگري تقدير و تنظيم كردهايم...».
احاطهي اهل بيت نبوّت به تمام احكام و شرايع آسماني
نتيجه اين كه تمام احكام و شرايع آسماني كه پيامبران عظام (علیهم السلام) آوردهاند و تمام حوادث و وقايع تكويني كه در عالم به وقوع ميپيوندد و ملائكه واسطهي در تحقّق آنها هستند، در احاطهي علمي و تدبيري شما اهل بيت نبوّت مي باشد و تقدّم "عِندَكُم"افادهي حصر مي كند يعني جز شما، احدي چنين احاطهاي به احكام آسماني و وقايع زميني ندارد.در زيارت اوّل از زيارات مطلقهي امام حسين (ع) مي خوانيم:
(وَ اِرادَهُْْ الرَّبِ فِي مَقادِيرِ اُمُورِهِ تَهْبِطُ اِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ)؛[6]
«اراده و فرمان خدا در تقدير و اندازه گيري امور عالم، به سوي شما فرود مي آيد و از خانههاي شما صادر مي شود».
در واقع اگر شرايع و احكام آسماني است، به اذن خدا از مقام شامخ ولايت مطلقهي شما نشأت گرفته، به پيامبران خدا (علیهم السلام) مي رسد و اگر حوادث و وقايع تكويني است، باز هم با نظارت و اراده و تدبير شما به ملائكه ـ كه كارگزاران شما در عالم مي باشند ـ القا مي گردد.
سعادت ابدي ما در گرو معرفت به اهل بيت (علیهم السلام)
توجّه به اين حقيقت داشته باشيم كه سرمايهي حيات ابدي ما در سراي آخرت، همين معرفت و محبّتي است كه به آستان اقدس اهل بيت (علیهم السلام) داريم.هر قدر در اين دنيا بتوانيم بر ميزان معرفت و محبّت خود نسبت به اين انوار آسماني بيفزاييم به همان اندازه در آن سرا به درجات عاليه از سعادت ابدي نائل خواهيم گشت؛ نقصان معرفت در اينجا، سبب نقصان درجات در آنجا خواهد بود و اين را هم فرمودهاند:
(إِنَّ أمْرَنَا صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لا يَحْمِلُهُ إِلَّا عَبْدٌ مُؤْمِنٌ امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ وَ لا يَعِي حَدِيثَنَا إِلَّا صُدُورٌ أمِينَهٌْْ وَ أحْلامٌ رَزِينَهٌْْ)؛[7]
«معرفت و شناسايي ما كار بسيار دشواري است كه آن را تحمّل نمي كند مگر بندهي مؤمني كه خداوند، دل او را براي ايمان آزمايش نموده باشد و حديث و گفتار ما را نگاه نمي دارد مگر سينههاي امانت پذير و عقل هاي پابرجا».
از جمله آن احاديث دشوار از خواجه عبدالله انصاري منقول است : روزي رسول خدا
وارد مسجد شد و فرمود: كيست در مسجد؟ گفتم: من و سلمان يا رسول الله!فرمود:اي سليمان! بگو علي بيايد. آنگاه فرمود: اي جابر!ابوبكر و عمر را هم خبر كن بيايند.آنها هم آمدند.باز فرمود: اي جابر!عبدالرحمن بن عوف را هم بگو بيايد.او هم آمد.بعد فرمود:سلمان! برو خانه از امّ سلمه بساط چيزي را بگير و بياور(فرشي مخصوص).سلمان رفت و بساط را آورد.فرمود: آن را روي زمين پهن كن.آنگاه دستور داد آن چهار نفر (حضرت علي (ع) و ابوبكر و عمر و عبدالرحمن) روي آن بنشينند.سلمان هم با آنها نشست.جابر مي گويد: ديدم آن بساط با اشارهي رسول خدا حركت كرد و رو به آسمان رفت.من ديگر آنها را نديدم تا پس از مراجعت، از سلمان جريان را پرسيدم.گفت : ما ميان آسمان و زمين در حركت بوديم تا كنار غاري بزرگ در دامنه كوهي به زمين نشستيم. آنجا غار اصحاب كهف بود.طبق دستوري كه رسول خدا به من داده بود، به ابوبكر گفتم : برخيز و به خفتگان در ميان اين غار سلام كن.او برخاست و سلام كرد، جوابي نيامد.به عمر گفتم: تو برخيز و سلام كن.او هم سلام كرد و جواب نيامد.به عبدالرحمن گفتم.او هم چنين كرد و جوابي نيامد.من هم برخاستم و سلام كردم و جواب نيامد.آنگاه به اميرالمؤمنين علي (ع)عرض كردم : من به دستور رسول خدا از شما تقاضا مي كنم برخيزيد و سلام كنيد.امام از جا برخاست و فرمود:
(اَلسَّلامُ عَلَيْكُم اَيُّهَا الْفِتيَهْْ الَّذِينَ امَنوا بِرَبِّهِم)؛
«سلام بر شما اي جوانمرداني كه ايمان به خدايتان آورديد».
بلافاصله جواب آمد:
(و عليك السّلام يا علي و رحمهْْ الله و بركاته و علي من ارسلك)؛
«سلام بر تو يا علي و سلام بر آن كس كه تو را فرستاده است».
(قَد شَهِدْنا لاِبْن عَمِّكَ بِالنُبُوَّهِْْ وَ لَكَ بِالوِلايَهِْْ وَ الاِمامَهِْْ)؛[8]
«ما شهادت به نبوّت پسر عمّت و ولايت تو مي دهيم».
بار ديگر روي بساط نشستيم و حركت كرديم.در كنار در مسجد پياده شديم و رسول خدا جريان را براي ما بيان كرد و آنگاه فرمود :
(طُوبَي لِمَنْ تَمَسَّكَ بِولايَهِْْ عَلِيٍّ مِنْ بَعْدِي حَتَّي يَمُوتَ)؛
«خوشا به حال كسي كه پس از من به ولايت علي متمسّك گردد و با ولاي او بميرد».
آري:
وَ عِنْدَكُمْ مَا نَزَلَتْ بِهِ رُسُلُهُ وَ هَبَطَتْ بِهِ مَلاَئِكَتُهُ؛
«منحصراً در نزد شما اهل بيت نبوّت است آنچه رسولان خدا نازل كرده و آنچه فرشتگان خدا فرود آوردهاند».
تجلّي حضرت جبرئيل بر رسول اكرم
(و إلَى جَدِّكُم بُعِثَ الرُّوحُ الْأَمِينُ)؛
«و همچنين تنها به سوي جدّ شما روح الامين برانگيخته شده است».
روي قاعدهي ادبي تقدّم" اِلَي جَدِّكُمْ"دلالت بر حصر ميكند يعني روحالامين كه حضرت جبرئيل است، تنها به جدّ شما نازل شده است.در صورتي كه مي دانيم جبرئيل بر ساير انبياء نيز نازل مي شده است.در مقام توجيه ممكن است گفته شود ، حضرت جبرئيل به تمام حقيقت خود، تنها به حضرت خاتمالانبياء
تجلّي كرده و دربارهي ساير انبياء (علیهم السلام) به شأني از شؤون خود، با توجّه به تفاوت مراتب آن پيامبران خدا، جلوه كرده است.
شما اهل بيت (علیهم السلام) نخستين مخلوق خداوند
(بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّهُ)؛
«به شما خدا گشوده و به شما خدا پايان مي دهد».
احتمالاً مقصود اين باشد كه خداوند با آفريدن شما اقدام به آفريدن عالم امكان نموده است.در واقع شما هم نخستين مخلوق خدا هستيد و هم سبب آفرينش ساير مخلوقات جهان. در روايتي از حضرت امام محمّد باقر (ع) مي خوانيم :
(فَنَحْنُ اَوَّلُ خَلْقِ اللهِ وَ اَوَّلُ خَلْقٍ عَبَدَاللهَ و سَبَّحَهُ وَ نَحْنُ سَبَبُ خَلْقِ الْخَلْقِ وَ سَبَبُ تَسْبِيحِهِمْ و عِبادَتِهِم مِنَ الْمَلائِكَهِْْ وَ الادَمَيين فَبِنا عُرِفَ اللهُ وَ بِنا وُحِّدَ اللهُ وَ بِنا عُبِدَاللهُ و بِنا اَكْرَمَ اللهُ مَنْ اَكْرَمَ مِنْ جَميعِ خَلْقِهِ وَ بِنا اَثابَ مَنْ اَثابَ وَ بِنا عاقَبَ مَنْ عاقَبَ)؛
«پس ماييم نخستين مخلوق خدا و اوّلين عابد پروردگار و تسبيح آور او و ماييم سبب آفرينش مخلوقات و سبب تسبيح و عبادت آنان از فرشتگان و آدميان؛ پس خدا به ما شناخته شد و به ما به يگانگي ياد شد و به ما عبادت شد و به سبب ما خدا بندگان شايستهي اكرامش را كرامت بخشيد و سرانجام ثواب و عقاب هم به ما انجام مي پذيرد».
و نيز از آن امام بزرگوار در حديث ديگري مربوط به عالم "ذرّ" نقل شده است كه خدا خطاب به پيامبراكرمش فرمود :
(لَولاكَ و لَو لا عَلِيٌّ وَ عِتْرَتُكُمَا الْهادُونَ الْمَهْدِيُّونَ الرّاشِدونَ ما خَلَقْتُ الْجَنَّهَْْ وَ النّارَ وَ لاالْمَكانَ وَ لاَ الاَرْضَ و لاَ السَّماءَ و لاَ الْمَلائِكَهَْْ وَ لا خَلْقاً يَعْبُدُنِي...مِنْ اَجْلِكُمْ اِبْتَدَأتُ خَلْقَ ما خَلَقْتُ)؛
«اگر تو و علي و خاندان هدايتگر هدايت يافته و صاحب رشد شما نبوديد، من بهشت و دوزخ و مكان و زمين و آسمان و فرشتگان و هيچ موجودي كه مرا عبادت كند، نمي آفريدم. به خاطر شما بود كه آغاز آفرينش نمودم و آنچه را كه مي خواستم بيافرينم،آفريدم».
مظهر حقّم من و حق با من است----- از وجودم شمع انجم روشن است
از وجود من جـهان موجـود شد ---- نيسـتي از هـستـي مـن بـود شـد
جمله اشيا از وجود من به پاست---/-زآن كه هر چيزي طفيل بود ماست
و مراد از"بِكُمْ يَخْتِمُ اللَّهُ"احتمالاً تحقّق حكومت حقّهي الهيّه باشد كه به دست دوازدهمين خليفهي حضرت خاتم الانبياء،حضرت امام حجهْْ بن الحسن المهدي عجّل الله تعالي فرجه الشّريف مسلّم خواهد شد. اِن شاءالله.
(وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ)؛
«به واسطهي شما اهل بيت و اولياي خداست كه باران فرود مي آيد».
(وَ بِكُمْ يُمْسِكُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ)؛
«و به واسطهي شماست كه خداوند آسمان را محفوظ نگاه داشته از اين كه بر زمين افتد؛ مگر به اذن و ارادهي او».
(وَ بِكُمْ يُنَفِّسُ الْهَمَّ وَ يَكْشِفُ الضُّرَّ)؛
«به وسيلهي شما همّ و اندوه برطرف مي گردد و ناراحتيها خاتمه مي يابد».
رفع غصّه به سبب زيارت حضرت رضا (ع)
از رسول خدا
نقل شده:
(سَتُدْفَنُ بِضْعَهُْْ مِنّي فِي الارْضِ خُراسان مازارَها مَكُرُوبٌ اِلاّ نَفَّسَ اللهُ كُرْبَتَهُ)؛
«به زودي پاره اي از پيكر من در زمين خراسان دفن مي شود ك هيچ آدم غصّه داري او را زيارت نمي كند؛ مگر اين كه خدا اندوه و غصّهي او را برطرف مي سازد».
ز در درآ و شــبسـتـان مــا مــنـوّر كــن دمـاغ مـجـلس روحـانيـان مـعـطّر كـن
به چشم و ابروي جانان سپردهام دل و جان درآ، درآ و تمـاشـاي طـاق و مـنظـر كـن
بگو به خـازن جنّت كه خاك اين مجـلس به تحفه بر سوي فردوس و عود مجمر كن
******
امام ثامن ضامن كه ميتواند كرد به يك اشاره به هر لحظه نه سپهر پديد
وليّ ايزد يكتا كه دست همّت او هـماره قفل مهمّات خلق راست كليد
محيط از شرف بندگي آل رسول به دولـت اَبـد و مـلك لايـزال رسيد
خوش ترين حال شيعهي مؤمن در لحظات احتضار
مردي از امام جعفر صادق (ع) سؤال كرد: آيا اين حديث كه شنيدهام صحيح است كه شيعهي مؤمن و محبّ علي (ع) خوشترين حالاتش وقتي است كه جان مي دهد و ديگران غبطه به حالش مي برند.امام فرمود: بله،چنين شخصي وقتي به حال احتضار افتاد، رسول خدا و اميرالمؤمنين و جبرئيل و ملكالموت (علیهم السلام) نزد او مي آيند و ملكالموت از اميرالمؤمنين مي پرسد: آيا اين شخص به شما محبّت داشته و از دشمنان شما متبرّي بوده است؟ امام (ع)مي فرمايد : بله! اين شخص محبّ من و دشمن دشمنان من بوده است.آنگاه رسول خدا خطاب به جبرئيل مي فرمايد: اي جبرئيل! شاهد باش و اين جريان را به حضور خدا گزارش ده كه اين شخص محبّ علي بوده و علي هم محب بود ن او را تصديق كرده است.در اين موقع ملك الموت به آساني او را قبض روح مي كند كه خوش ترين حالات محب علي در آن موقع است و لذا به حارث همداني فرمود:
يا حارِ هَمْدانَ مَنْ يَمُتْ يَرَنِي -----مِنْ مُـؤمِنٍ اَومُنافِقٍ قُبُلاً
يَـعْرِفُنِي طَـرْفُـهُ وَ اَعْرِفُـهُ -----بِنَـعْتِهِ وَ اسْمِهِ وَ ما عَمِلا
وَ اَنْتَ عِنْدَ الصِّراطِ تَعْرِفُنِي--/-/-فَلا تـَخَفْ عَثْرَهًْْ وَ لا زَلَلَاً
اَسْقِيكَ مِنْ بارِدٍ عَـلَي ظَمَأٍ ------تَخالُهُ فِي الْحَلاوَهِْْ الْعَسَلا
اَقُولُ لِلنّارِ حِينَ تُوقَفُ لِلْعَرْضِ ----دَعِـيهِ لا تَقْـبَلِي آلـرَّجُلاَ
دَعِيِه لا تَـقْـرَبِـيـهِ اِنَّ لَـهُ ------حَبْلاً بِحَبْلِ الْوَصِيِّ مُتَّصِلاً
«اي حارث هَمْداني!هر كس كه مي ميرد، دم مردن مرا مي بيند. هم او مرا مي شناسد و هم من او را با تمام اسم و صفات و عملش مي شناسم.تو هنگام عبور از صراط مرا مي بيني كه از آب سرد زلال سيرابت مي كنم.به جهنّم مي گويم، او را رها كن و نزديكش مرو.او ريسمانش به ريسمان عليّ وصيّ متّصل است».
شكوفايي چهرهي سيّد اسماعيل حِمْيَري در لحظهي احتضار
"سيّد اسماعيل حميري" كه از مادحين اهل بيت (علیهم السلام) بوده است. موقع احتضار، صورتش سياه شد(بنا بر بعضي از نقل ها در خلوت مرتكب گناهي مي شده است)جمعي از حضّار كه شيعه بودند، سخت متأثّر و جمع ديگري (اهل سنّت) خوشحال شدند.در آن حال ديدند نقطهي سفيدي در چهرهاش پيدا شد و رو به ازدياد گذاشت و تمام صورتش سفيد شد.سيّد تبسّمي كرد و در آن حال اين اشعار را سرود:
كَـذَبَ الزّاعِـمُون اَنَّ عَلِـيّاً ------لَنْ يُنَجِّيَ مُحِبَّهُ مِنْ هَنَآتٍ
قَدْ وَ رَبِّيِ دَخَلْتُ جَنَّهَْْ عَدْنٍ --/---عَفَيََ لِـي الاِلهُ عَنْ سَيِّأتِي
«دروغ گفتند آنان كه پنداشتند علي دوستان خود را رها ميكند.به خدايم قسم كه داخل بهشت شدم[و] خدا از گناهانم درگذشت».
فَابْشِرُوا الْيَومَ اَولِياءَ عَلِيّ -------وَ تَوَلَّوا عَـلِيّاً حَتَّي الْمَماتِ
«حال اي دوستان علي بشارت باد بر شما و تا دم مرگ دست از دامن علي برنداريد».
اين را گفت و چشم بر هم نهاد و جان سپرد.[9]
اَللّهُمَّ صَلِّ علي مَولانا اميرالْمؤمنين و علي آل بَيته الطّاهرين
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَليِّكَ الْفَرَج وَ اجْعَلْنا مِنَ الْمُنتَظِرينَ لِظُهورهِ وَ اجْعَل خاتِمَهْْ اَمْرنا خَيْراً
والسّلام عليكم و رحمهْْ الله و بركاته
[1]ـ سورهي حديد،آيهي25.
[2]ـ سورهي فاطر،آيهي1.
[3]ـ سورهي حج،آيهي75.
[4]ـ سورهي حجر،آيهي21.
[5]ـ سورهي حديد،آيهي22.
[6]ـ مفاتيح الجنان،زيارت امام حسين.
[7]ـ نهجالبلاغهي فيض،خطبهي189.
[8]ـ بحارالانوار،جلد39،صفحهي138،با تلخيص از نگارنده.
[9]ـ بحارالانوار،جلد39،صفحهي241.