آیت الله شیخ محمدتقی بهجت
زمانى كه ما در نجف اشرف در مدرسه ى سيّد(محمّد كاظم يزدى، صاحب عروة الوثقى. ) ( رحمه اللّه ) بوديم، حجره ى آقاى شيخ محمّد رضا مظفر ( رحمه اللّه ) روبروى حجره ى ما قرار داشت و شبها چراغ نفتى ما و ايشان روشن بود زمانى كه ما در نجف اشرف در مدرسه ى سيّد(محمّد كاظم يزدى، صاحب عروة الوثقى. ) ( رحمه اللّه ) بوديم، حجره ى آقاى شيخ محمّد رضا مظفر ( رحمه اللّه ) روبروى حجره ى ما قرار داشت و شبها چراغ نفتى ما و ايشان روشن بود، ولى وقتى ما بعد از مطالعه و انجام كارهاى خود مى خواستيم بخوابيم، مى ديديم كه چراغ ايشان هم چنان روشن است، و از طرف صبح هم كه پيش از اذان و يا وقت اذان بيدار مى شديم، مى ديديم هنوز چراغ ايشان روشن است! وقت اذان ايشان از اطاق خود بيرون مى آمد و به بالاى بام مىرفت و به افق نگاه مى كرد، اگر فجر شده بود همان جا نماز صبح را مى خواند و همان جا مى خوابيد. در هر حال، بنده مثل ايشان پر كار نديده ام. البته ايشان زمانى كه مُنْتَدَى النَّشْر(مدرسه علمى دينى از دبستان تا دانشكدهى فقه. ) را افتتاح كرده بود چنين بود، و قبل از آن اين طور نبود، لذا بنده گمان مىكردم كه ايشان براى كلاسهاى درسى كرّاسه .(جزوه ) مى نويسد، ولى بعد ديديم كتابها( نظير: المنطق ، اصول الفقه، السقيفة و...) و مطالب علمى مفصّل از ايشان در عالم اسلام به ظهور رسيد.