Menu

شیخ مرتضی زاهد(رحمه الله) در اواخر عمر، چشمانشان ضعیف شده بود، روزی منزل شخصی مهمان بودند، فرمودند: هوا گرم است یک بادبزن بیاورید، صاحب خانه پنکه ای آورد و روی صندلی گذاشت و روشن کرد شیخ مرتضی زاهد(رحمه الله) در اواخر عمر، چشمانشان ضعیف شده بود، روزی منزل شخصی مهمان بودند، فرمودند: هوا گرم است یک بادبزن بیاورید، صاحب خانه پنکه ای آورد و روی صندلی گذاشت و روشن کرد. و چون هوا خنک شد شیخ به آن شخص گفتند: احسنت، این خارجیها چه چیزهای خوبی  درست می کنند، چه خدمتهایی می کنند. آن شخص می گوید: از اتاق بیرون رفتم، وقتی برگشتم دیدم شیخ زار زار گریه می کند، علت را پرسیدم، شیخ فرمود: از خارجی ها و مشرک ها تعریف کردم، نمی دانم این کار من درست بود یا نه.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا