حکایت شگفت انگیز محتشم کاشانی در سرودن ترکیب بند معروفش
در حوزه ی شعر، اوج پردازش به واقعه ی عاشورا و ادبیات شیعی،عصر صفوی است؛ به علت رسمی اعلام شدن مذهب شیعه وممانعت شاهان صفوی از مدح خویش و درباریان و تشویق شاعران برای زنده نگه داشتن یاد و نام آل علی (ع)...
در همین دوره و در عصر شاه طهماسب صفوی، محتشم کاشانی، ترکیب بند معروف خود را می سراید این ترکیب بند که در دوازده بند و نود و شش بیت سروده شد، پس از چهار قرن از عمر ادبیات رسمی شیعه، هم چنان شورانگیزی خود را حفظ کرده و در ایام محّرم شنیده و خوانده ودر کتیبه ها، پرده ها و پرچم های عزای حسینی نگاشته می گردد.
در مقدمه ی دیوان محتشم کاشانی که توسط "مهرعلی گرکانی" و انتشارات کتاب فروشی محمودی تهران به چاپ رسیده است، حکایت شگفت انگیزی نقل شده است که ذکر آن خالی از لطف نیست: «موقعی که محتشم در سوگ برادر نوحه گری می کرد، شبی در عالم رؤیا، امیر المؤمنین (ع) را دید که به او می فرماید: «چرا برای فرزندم حسین (ع) مرثیه نمی گویی؟» او میگوید: یا علی از کدام مصیبت او شروع کنم؟امیرالمؤمنین (ع) فرمود: بگو،" باز این چه شورش است که در خلق عالم است."
محتشم از خواب بیدار شده و بقیه را می گوید تا می رسد به مصراع اول بیت چهلم. "هست از ملال گر چه بری ذات ذوالجلال" ودر مصرع بعد باز متحّیر بود که چه بگوید که شایسته مقام ربوبی باشد ولی باز مدد به او رسید و در خواب حضرت ولی عصر (عج) را می بیند که به او می فرماید: بگو:"او در دل است و هیچ دلی نیست بی ملال" وبدین ترتیب بیت چهلم تکمیل می شود وادامه می یابد.
محتشم کاشانی نه تنها به سرایش چنین اثر ماندگار پرداخت بلکه سر مشق شاعران عاشورا پردازی چون "صباحی بید گلی" ،"وصا ل شیرازی" و "میرزا محمود فدایی مازندرانی" هم شد.