سدَّ المسامعَ من أنبائهم خبرٌ
لا ینقضی حزنُهُ أو ینقضیّ العُمُرُ
خبر مصائب وارده بر ائمه طاهرین صلواتالله علیهم أجمعین کر کرد گوشهای شیعیان را. و حزن و اندوده این خبر بر طرف نمیشود و زایل نمیگردد، إلاّ آنکه عمر به آخر رسد و آفتاب بقا به مغرب فنا غروب نماید.
سدَّ المسامعَ من أنبائهم خبرٌ
لا ینقضی حزنُهُ أو ینقضیّ العُمُرُ
خبر مصائب وارده بر ائمه طاهرین صلواتالله علیهم أجمعین کر کرد گوشهای شیعیان را. و حزن و اندوده این خبر بر طرف نمیشود و زایل نمیگردد، إلاّ آنکه عمر به آخر رسد و آفتاب بقا به مغرب فنا غروب نماید.
ما حلّ بالآلِ فی یوم الطفوفِ و ما
فی کربلاءَ جری من معشرٍ غَدَروا
ای شیعیان و دوستان! ملاحظه نمایید چه مصیبت بزرگ واقع شد در روز عاشورا بر اهل بیت رسول خدا صلّیالله علیه و آله و چه بلاهای گوناگون جاری شد در صحرای کربلا، از فرقه بیشرم و حیا که کار آنها غدّاری و مکّاری بود. و بعد از ملاحظه مصائب، چشمه اشک از چشمهای خود جاری سازید.
قد بایعوا السّبطَ طوعاً منهم و رضی
و سیروا صحفاً بالنصر تبتَدِرُ
فرقه غدّار مکار، نامهها نوشتند به حضرت سیّدالشهدا که از فرمانبرداری سرپیچی نداریم و غیر از جگر گوشه رسول خدا کسی را امام و پیشوا نمیدانیم. اگر ما را هدایت نفرمایی، در نزد رسول خدا مخاصمه خواهیم کرد و در مقام یاری کردن حاضریم؛ و مطیع از روی طوع و رضا و رغبت بیعت کردند. آخرالامر بیعت را شکستند و خیانت خود را آشکار نمودند.
أقبل فإنّا جمیعاً شیعهٌ تبعٌ
و کلُنا ناصر و الکلُّ منتَصِرُ
نوشتند نامهها خدمت آن بزرگوار به این مضمون که: ای آقای شیعیان و مولای مومنان! زود بیا به طرف ما که همگی شیعیان پدر بزرگوارت هستیم و تابع و فرمانبرداریم، و جمیع ما ناصر و معینیم. هرکس در مقام مخالفت برآید از او انتقام خواهیم کشید.
أقبل و عجّل قد اخضرّ الجنان و قد
زهت بنضرتها الأزهار و الثّمرُ
نوشتند: ای حسین! رو بیاور به جانب کوفه و درآمدن تعجیل نما، که باغهای ما سبز شده و با طراوت و نیکو گردیده و شکوفهها و میوهها از درختان سر بیرون آورده و بستانها را زینت داده؛ و ما امام و پیشوا نداریم و این تنعم، بدون چون تو امامی بر ما گوارا نیست.
أنت الإمامُ الّذی نرجو بطاعته
خلد الجنان إذ النیرانُ تستعرُ
نوشتند: ای حسین! تو هستی امام و پیشوا، آنچنان امامی که امیدواریم به واسطه طاعت و فرمانبرداری و دوستی تو وارد بهشت شویم و در روضه مخلّد بمانیم و به واسطه شفاعت تو در روز قیامت از آتش جهنم ایمن باشیم، در وقتی که آتش جهنم زبانه میکشد.
لا رأی للناس إلا فیک فأت و لا
تخش اختلافاً ففیکَ الأمرُ منحصر
نیست رأی و میل قلبی از برای مردم در هیچکس الا در تو. به زودی بشتاب به سوی ما و مترس اختلاف مردم را و حادثه و انقلابی را، به جهت آنکه امر خلافت منحصر است در تو و کسی نیست از مردم که به دیگری میل داشته باشد.
و أثّموهُ إذ لم یأتهم فأتی
قوماً لبیعتهم بالنکث قد خفروا
به آن بزرگوار نوشتند که همگی ما در ضلالت و گمراهی هستیم. اگر به جانب ما نیایی و ما را به راه حق هدایت ننمایی، تو را گناهکار میدانیم در اینکه کوتاهی نمودی و ما را هدایت نکردی. چون که ان بزرگوار به طرف آنها شتافت، معلوم شد که آن قوم بیحیای بیوفا بنایشان بر نقض عهد بود، نه بر وفای بر بیعت.
قوماً یقولونَ لکن لا فعال لهم
و رأیهم من قدیم الدّهر منتشر
این قوم بیوفا، قومی بودند که کلامشان مجرد قول بود و به قول خود عمل نمیکردند، و رأی و عزم آنها از قدیم روزگار متفرق بود، و بر عزم و رأی خود ثابت نبودند.
فعاد نصرهم خدلاً و خذلهُمُ
قتلاً لهُ بسیوفٍ للعدی ادّخروا
وعده یاری آن قوم بیحیا بدل شد به خذلان و ترک یاری. و خذلان ایشان منقلب شد به اینکه آن بزرگوار را شهید کردند، به شمشیرها و نیزههایی که به جهت دشمنان ذخیره کرده بودند. و بر مظلومی و بیکسی آن بزرگوار رحم نکردند.
یا ویلهم من رسولِالله کم ذَبَحوا
ولداً لهُ و کریماتٍ له أسروا
بار خدایا! عذاب کن فرقه بیحیا و بیوفای کوفه و شام را که حق رسول را رعایت نکردند و اولاد او را ذبح کردند و همه را شهید نمودند و عیال او را اسیر و دستگیر نمودند و در بیابانها و شهرها گردانیدند.
ما ظنّهم برسولِالله لو نظرت
عیناهُ ما صنعوا لو انّهم نظروا
چه چیز بود اعتقاد فرقه میشومه درباره رسول خدا، اگر آن بزرگوار نظر میفرمود و میدید به چشمهای مبارک خود آنچه را بجا آوردند به اهل بیت او؛ مردان آنها را کشتند و زنان آنها را اسیر نمودند. آیا گمان آنها این بود که رسول خدا ساکت میشد و راضی بود به فعل آنها، یا آنکه دشمن میدانست فعل آنها را و با آنها مخاصمه میفرمود؟ کاش در این امر تأمّل میکردند و مرتکب این امر شنیع نمیشدند.