یا دَهْرُ اُف لَک مِنْ خَلیلٍ/کم لَک بِالا شراقِ وَالا صیلِ
مِن صاحبٍ اوَطالبٍ قَتیلٍ/وَالدهرُ لایقْنَعُ بِالبَدیلِ
وَاِنمَا الاَمرُ اِلَی الجَلیلِ/وَ کل حَی سالِک السبیلِ
هنگامی که موکب امام به جایی به نام «صفاح» رسید ، شاعر بزرگ «فرزدق همام بن غالب»، با امام روبه رو شد و بر آن حضرت سلام کرده، او را درود گفت و به آن حضرت عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو باد ای فرزند رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله چه چیزی تو را از حج شتابزده ساخت؟
امام فرمودند : «اگر عجله نمی کردم، گرفتار می شدم».
آنگاه امام از وی پرسید: ای ابافراس! از کجا می آیی؟ .
جواب داد: از کوفه.
حضرت فرمودند: «خبر مردم را بریم بیان کن».
فرزدق گقت: دلهای مردم با شماست و شمشیرهایشان همراه بنی امیه است و قضا از آسمان نازل می شود و خداوند هرچه خواهد می کند... و پروردگار ما را در هر روز، امری باشد .
امام، سخن فرزدق را درست دانست و به او فرمود: «راست گفتی، امر برای خداوند است چه قبل و چه بعد، خداوند آنچه را خواهد می کند و پروردگار ما را در هر روز، امری باشد. اگر قضای الهی بر آنچه دوست داریم نازل شود، خداوند را بر نعمتهایش سپاس می گوییم و از او برای ادای شکر، یاری می جوییم و اگر قضای الهی میان خواسته مان فاصله بیندازد، پس کسی که قصدش حق است و کردارش بر اساس تقوا، نباید تجاوز کند...» (21) .
آنگاه امام این شعر را سرود:
لَئِن کانَتِ الدنیا تُعَد نَفیسَةً
فَدارُ ثَوابِ اللهِ اَعلی وَانْبَلُ
وَ اِن کانَتِ الاَبدانُ لِلمَوتِ اُنشِأتِ
فَقَتْلُ امْرِءٍ بِالسیفِ فِی اللهِ اَفضَلُ
وَ اِنْ کانَتِ الاَرزاقُ شَیئا مُقدرا
فَقِلةُ سَعْی المَرءِ فِی الرزقِ اَجْمَلُ
وَ اِنْ کانَتِ الاَموالُ لِلترک جَمْعُها
فَما بالُ مَترُوک بِهِ الْمَرْءُ یبْخَلُ
«اگر دنیا چیزی با ارزش شمرده شود، سرای پاداش خداوند، عالیتر و والاتر است».
«اگر بدنها برای مرگ آفریده شده اند پس کشته شدن انسان با شمشیر در راه خدا برتر است».
«اگر روزیها چیزی مقدّر باشند، پس تلاش کمتر انسان برای روزی، زیباتر است».
«اگر داراییها را برای ترک کردن جمع می کنند، پس چرا انسان به چیزی که ترک شدنی است، بخل می ورزد؟».
حضرت علی بن الحسین ، امام سجاد علیه السلام فرمودند :
در شب عاشورا من نشسته بودم و عمه ام زینب سلام الله علیها مرا پرستاری میکرد ، پدرم در خیمه ی خود رفت ، در نزد او جون غلام اباذر غفاری ایستاده و آن حضرت شمشیر خود را از زنگ وغبار صاف کرده و میفرمود:
یا دَهْرُ اُف لَک مِنْ خَلیلٍ
کم لَک بِالا شراقِ وَالا صیلِ
مِن صاحبٍ اوَطالبٍ قَتیلٍ
وَالدهرُ لایقْنَعُ بِالبَدیلِ
وَاِنمَا الاَمرُ اِلَی الجَلیلِ
وَ کل حَی سالِک السبیلِ
اي روزگار اف بر دوستي تو باد چه بسيار براي تو بود در صبح و عصر.
از رفيقان و طالب تو كه كشته شده اند و روزگار به بدل قناعت نمي كند.
منتهاي امر به سوي خداوند بزرگ است و هر زنده ای راه مرگ را می پیماید.
در هنگام وداع حضرت سیدالشهداء علیه السلام ، وقتی که حضرت سکینه سلام الله علیها در سر راه ایشان قرار گرفت و با گریه مانع از رفت حضرت میشد ، امام حسین علیه السلام ؛ حضرت سکینه را به سینه ی مبارک خود چسبانيد و اشكهاي او را به آستين مبارك پاك كرد و فرمود:
سَیَطُولُ بَعْدی یا سَکینَةُ فَاعْلَمی مِنْکِ الْبُکاءُ إِذَا الْحَمامُ دَهانِی
لا تُحْرِقی قَلْبِی بِدَمْعِکِ حَسْرَةً مادامَ مِنّی الرُّوحُ فی جُثمانی
وَ إِذا قُتِلْتُ فَانْتَ اوْلى بِالَّذِی تَأْتینَهُ یا خَیْرَةَ النِّسْوانِ
سکینه! بدان پس از شهادتم گریههاى طولانى خواهى داشت. تا جان در بدن دارم با اشک حسرتت دلم را آتش مزن. اى بهترین زنان! هنگامى که شهید شدم پس تو از هر کس به سوگوارى سزاوارترى...
حضرت امام حسین علیه السلام پس ازآخرین وداع سواربراسب شد وبرای کارزار مقابل دشمنان قرار گرفت
بعد از موعظه ونصیحت واتمام حجت شمشیر به دست گرفته واین اشعار را خواند.
اَنَا بن علی الطُّهرِ مِن آل هاشم
کَفانی بَهذا مَفْخَراً حین اَفخَر
وَجدی رسول الله اکرم مِن مَشی
ونحن سِراجُ الله فِی الخَلق یَزْهَر
و فاطِمُ اُمّی مِن سُلاله اَحمد
وَعَمّی یَدعی ذُوالجنا حَینِ جَعفر
وفینا کتاب الله اُنْزِلَ صَادقاً
وَفینا الهُدی وَالوَحی بِالْخَیر یُذَکر
ونحن امان الله للناس کُلِّهِم
نُسِرُّ بهدا فی الاَنام وَنَجْهَر
ونحن ولاهُ الحَوض نَسْقی وَلا تَنا
بِکأسِ رسول الله ما لَیْس یُنکر
وشیعَتُنا فِی النّاس اَکْرَم شیعه
ومُبغِضُنا یوم القیامه یَخْسر
من پسر علی پرهیزکار وپاکدامن ، از خاندان هاشمم
وهمین برای مبا هاتم کافی است
جد من رسول خدا بزرگوارترین مردم است
وما چراغ هدایت الهی هستیم که در میان مردم می تابد
مادرم فا طمه از فرزندان احمد است
وعمویم جعفر است که او را صاحب دو بال طیار می خوانند.
وکتاب خدا، بجا،در میان ما نازل شد
وهدایت ووحی آنگونه که شایسته است در میان ما یاد آوری می شود
ما مایه امان الهی برای همه مردم هستیم
به همین خا طر در میان مردم خرسندیم واعلام می کنیم
وما عهده دار حوضیم ودوستا نمان را می نوشانیم
با جام رسول خدا که آن را هیچ کس ا نکارنمی کند
وپیروان ما در میان مردم بهترین پیروا نند
ودشمنان ما درقیامت زیا نکارا نند
وقتی که موعظه ها ا ثرنکرد، ومعرفی هم سودی نبخشید، امام علیه السلام آماده جنگ شد
ومردم را به کارزار دعوت نمود.هرکس به وی نزدیک می شد کشته می شد وبه همین خاطر تعداد زیادی از دشمن هلاک شدند.
امام علیه السلام به میمنه (به جانب راست سپاه) حمله کرد و فرمود:
المَوتُ خَیر مِن رُکُوب العارِ
وَالعارُ اَولی مِن دُخول النَّار
مرگ بهتر اززیربارننگ رفتن است وننگ برترازواردشدن درآتش جهنم است.
سپس به میسره (جانب چپ سپاه) یورش برد و فرمود:
أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِىِّ / آلَیْتُ أَنْ لا أَنْثَنی
أَحْمی عِیالاتِ أَبی / أَمْضی عَلى دینِ النَّبِىِ
منم حسین بن على علیهالسلام، سوگند یاد کردم که (در برابر دشمن) سر فرود نیاورم، از خاندان پدرم حمایت مىکنم و بر دین پیامبر رهسپارم.
یکی دیگر از رجزهای امام حسین (علیه السلام ) در روز عاشورا :
غـَدَرَ القوم ُ و قِـدماً رغِــبوا عن ثــَوابِ الله ِ ربّ ِ الثــَّقلین
قـَتلوا قـِدماً علیـاَ وابنَهُ حسن َ الخیرِ کریمَ الـطرفـَین
حَسـَدا منهـُم و قالوا أجمـِعـُوا نـُقبـِل الآن جمیعا بالحسَین
یا لـَقوم ٍ لاناس ٍ رُذ َّل ٍ جمعوا الجمع لأهل الحَرَمـَین
ثـُمَّ ساروا و تواصـَوا کلهـُم لاجتیاحی للرضا بالمـُلـحدَین
لم یَخافوا اللهَ فی سَفکِ دمي لِعـُبید اللهِ نسل ِ الفاجرَین
وابنُ سعد ٍ قد رماني عنوةً بجنودٍ کوکوفِ الهاطـِلـَین
لا لشیءٍ کان مِنـّي قبلَ ذا غیر فخري بضیاء الفـَرقَدَین :
بـِعلـیٍّ خیرَ مَن بعدَالنبيّ والنبی القرشی الوالدَین
خـَیرةُ اللهِ مـِن الخلقِ ِ ابي ثـُمَّ اُمّي فأنا ابن الخـَیرَتـَین
فضـّة ٌ قد صـُفیـَت مِن ذهَبٍ فاَنا الفضـّة ُ و ابنُ الذهبـَین
مَن لهُ الجـَدُّ کـَجدّي في الوری أو کشیخي وأنا ابنُ القمرَین
فاطمُ الزهراءِ اُمـّي و أبي قاصمُ الکفر ببدرٍ وحـُنین
و لهُ فی یوم اُحـدٍ وقعـة ٌ شـَفـَت الغـِلَّ بفـَضِّّ العسکرَین
ثـُمَّ بالاحزاب والفتح معاً کان فیها حـَتف ُ اهل القبلتـَین
في سبیل الله ما ذا صنعـَت اُمـَّة ُ السوء معا بالعترتـَین
عـِتـرَةِ البـَرِّ النبيِّ المـُصطفی وعليِّ الوردِ بین الجَحفلـَین
- این جماعت کافر شدند و اززمان پیشین ازثواب خداوند که پروردگار جن و انس است روی گردانیده اند
- این گروه علی(ع) را کشتند وپسر او حسن (ع) را نیزکه از ناحیه ی پدر و مادر بزرگوار و کریم بود کشتند
- ازروی حقد وکینه ای که در دل داشتند گفتند جمع شوید تا همگی برحسین یورش بریم
- ای قوم به فریاد برسید! داد ازدست مردم رذل و پستی که جماعت ها را برای جنگ با اهل حرمین (مکه ومدينه ) برانگیختند
- سپس همه به راه افتادند و به خاطر خشنودی دو نفرملحد و زندیق (عبیدالله و یزید ) برای استیصال من یکدیگر را سفارش می کردند
ـ در ریختن خون من به جهت رضایت خاطرعبیدالله که زاده ی دو کافر است از خدا نترسیدند
ـ ابن سعد ازروی قهر وغلبه با لشکری انبوه چون دانه های باران شدید بر من ریخت و مرا هدف تیر باران خود نمود
ـ این کینه توزی و سلطه جویی آنان نه از جهت جرم و جنایتی است که ازمن سرزده ، بلکه تنها به جهت افتخار من به دو ستاره ی فروزان است :
ـ یکی ازآنها علی (ع) که بهترین فرد روی زمین بعد ازپیغمبر است و دیگری رسول خدا (ص) که از ناحیه پدر و مادر قرشي است
ـ انتخاب شده و پسندیده ی خدا ازمیان همه ی مردمان پدر من است و پس ازآن مادرم ، پس من فرزند دو پسندیده ترین و برگزیده ترین هستم
ـ نقره ازطلا جدا می شود ، بنا بر این من نقره و فرزند دو طلا هستم
ـ در میان تمام مخلوقات کیست که جدّی مانند جدّ من داشته باشد ؟ و یا مربی و معلمی مانند پدر من علی (ع) ؟ پس من فرزند دو ماه تابناکم
ـ فاطمه ی زهرا (س) مادر من است وپدرم شکننده ودرهم کوبنده ی کفر در بدر و حنین است
ـ ازبرای پدرم در روز احد واقعه ای است که به واسطه ی شکست لشکر کفرموجب شفای دل اهل ایمان شد
ـ سر گذشت دیگر او در غزوه ی احزاب و فتح مکه است ، در آن شدائد وسختی ها مرگ بر مسلمانان اهل دو قبله می بارید
ـ این کارها را در راه خدا انجام می داد ، حالا ببینید این امت بدکار با دو عترت پاک چه کردند
ـ عترت پیامبرنیکوکارو عترت علی (ع) که در هنگام جنگ میان دو لشکر وقتی چهره ها زرد می شد پيوسته صورت او چون گل سرخ می درخشید