در روايات بسيار است كه آنجناب را مجلس خاصي است در زير سايه ي عرش كه با زوار و گريه كننده گان خود انس گرفته، با هم سخن مي گويند و از شدايد ايمن هستند و ازواج ايشان از بهشت پيغام مي دهند ايشان را مشتاق هستيم به شما، راضی نمي شوند كه بهشت را بر آن مجلس شريف ترجيح دهند
در خصوصيت محل آن حضرت در روز محشر
در روايات بسيار است كه آنجناب را مجلس خاصي است در زير سايه ي عرش كه با زوار و گريه كننده گان خود انس گرفته، با هم سخن مي گويند و از شدايد ايمن هستند و ازواج ايشان از بهشت پيغام مي دهند ايشان را مشتاق هستيم به شما، راضی نمي شوند كه بهشت را بر آن مجلس شريف ترجيح دهند
کیفیت ورود آن حضرت در صحرای محشر
در آن روز حضرت فاطمه به كيفيت مخصوصي وارد محشر مي شوند، و بر ناقه اي سوار است از ناقه هاي بهشت، و مهارش به دست جبرئيل است، و فرياد مي كند: بپوشيد چشمهاي خود را كه اينك دختر خاتم انبياء عبور مي نمايد،
و با آن مكرمه است لباسهای خون آلود، و پيراهن غرقه به خون حسين (عليه السلام) پس عرض كند: خدايا، مي خواهم ببينم حسن و حسين را، پس مصورشود از براي او حسين (عليه السلام)، به حالتي كه سر در بدن ندارد، و خون از رگهاي او جاري است ، پس چون آن حالت را ببيند نعره اي زند ، و خود را از ناقه به زير اندازد، و پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و ملائكه همه نعره زنند.
و در خبر است كه حسين (عليه السلام) خود بيايد، در حالتي كه سرش را در كف گرفته، و چون فاطمه (عليهاالسلام) او را ببيند، نعره زند كه تمام اهل محشر به گريه درآيند ، پس پيراهن حسين (عليه السلام) را بر سر دست گيرد، و عرض كند، خدايا، اين پيراهن فرزند من است ، يعني ببين كه چگونه از ضرب شمشير، و نيزه، و تير، سوراخ سوراخ است، يا اينكه خدايا، اين پيراهن را هم بر بدنش نگذارند، و او راعاري، و بر روي زمين انداختند، پس خداوند عادل منتقم انتقام كشد از قاتلان آن جناب و اولاد ايشان و اولاد اولاد ايشان، كه راضي به فعل پدران خود بودند، به اقسام عذاب، پس چندين مرتبه ايشانرا بكشند، بعد زبانيه سياهي از جهنم بيرون آيد، و ايشان را برچيند، مانند مرغي كه دانه را برمي چيند، و انها را به سوي جهنم ببرد.
زوار حضرت سیدالشهداء در محشر
در حديثي از حضرت صادق (عليه السلام) وارد است، كه چون روز قيامت شود، منادي ندا كند كه كجايند زوار حسين بن علي؟ پس جماعت بسياري برخيزند، كه عدد ايشانرا كسي نداند، مگر خدا، پس خطاب به ايشان رسد كه: مقصود شما از زيارت قبر حسين (عليه السلام) چه بود؟ عرض كنند كه: به جهت محبت رسول خدا، و علي مرتضي، و فاطمه ي زهرا و ترحم بر آن حضرت، كه آن همه زحمت به او رسيد، خطاب رسد كه: اينك محمد (صلي الله عليه و آله)و علي و فاطمه و حسن وحسين حاضرند، پس به آنها ملحق شويد، و داخل در زير علم رسول (صلي الله عليه و آله)خدا شويد، كه در دست علي است، پس مي روند و در اطراف علم مي باشند.
از دلی زار و سینه ای بی تاب
السلام علیک یا ارباب
در طلوع همیشه ات بر نی
محض دل های بی قرار بتاب
تا نرفتم ز دست آقا جان
این غلام سیاه را دریاب
یک اشاره برای گریه بس است
به علی اصغرت ندادند آب
شب هفتم برای این روضه
ناله ها کردم که : وای رباب
بوی شش گوشه می دهد این آه
قبره فی قلوب من والاه
روز وشب از غم تو می بارم
به همه گفته ام تو را دارم
در فقیری سرآمدم آقا
به گدایی زبانزدم آقا
تو که از حال من خبر داری
هر چه تو خوب، من بدم آقا
من فقیرم فقیر مادر زاد
تو کریمی که آمدم آقا
گر روم مبتلای غیر شوم
با شما عاقبت به خیر شوم
خوب دانم که کمتر از آنم
که بگویم ز نسل سلمانم
لکن از ابتدا به لطف خدا
نوکرت بوده ام و میمانم
خیلی از وقت ها برای دلم
قدر یک آه روضه میخوانم
سر جدا ،نیزه ،بوریا ،صحرا
سم اسب، استخوان، نمی دانم
کاش میشد که بعد مردن هم
بشنوم از زبان خویشانم....
بس که نالید و بس که هق هق کرد
عاقبت بین روضه ها دغ کرد
سوگند می خورم که بمانم گدایتان
هر صبح جمعه روضه بخوانم برایتان
سوگند می خورم که شب وروز٬ روزوشب
مانند ابر گریه ٬ ببارم به پایتان
آقا چقدر مثل علی حرف می زنی
من عاشقم به لهجه و لحن صدایتان
روز ازل که دست خداوند می نوشت
مارانوشته اند برای عزایتان
بارگناه قامت من را خمیده بود
اما خمیده تر شده در روضه هایتان
شکر خدا که باز خدا قسمتم نمود
تا که دوباره رد شوم از کوچه هایتان
یاد رقیه تو مرا پیر کرده است
از روضه های کعب نی و بچه هایتان ...
حتی اگر جان بدهم باز هم کم است
از آنهمه کبودی وآن زخم هایتان
این کوفیان تلف شده بودند از عطش
باران نمی گرفت اگر از دعایتان
آن کودکی که از پدرت رزق می گرفت
شمشیر و کعب نی زده بر جای جایتان
این پست ها که در پی انگشتر تواند
خواهند برد پیرهن وهم عبایتان
آقا چقدر درد غریبی کشیده ای
جانم ٬تنم ٬ سرم ٬همه چیزم فدایتان
آقا تمام حاجت خودراگرفته ام
بوسه اگر زنم به ضریح طلایتان
با این امید زندگیم در ادامه است
خاکم کنند در حرم کربلایتان