Menu

أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ
سلام بر آن سرهای از بدن جدا افتاده

أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ...
سلام بر آن سرهای از بدن جدا افتاده..

مرحوم مفيد روايت كرده است كه در صبح روز دوم...  آن بى حياى بى دين امر كرد سر حضرت امام حسين (عليه السلام) را در همه كوچه‏ هاى كوفه و قبائل اعراب بگردانند.
مرحوم مجلسى در كتاب بحار روايت كرده است كه زيد بن ارقم گويد من بر غرفه خود نشسته بودم نگاه ديدم نيزه‏اى كه سر آن بزرگوار را بر آن نصب كرده بودند محاذى قصر من رسيد، شنيدم اين آيه شريفه را مى‏ خواند: ام حسبت ان اصحاب الكهف و الرقيم كانوا من آياتنا عجبا.
پس، از شنيدن اين آيه از سر آن بزرگوار والله موهاى بدن من راست شد و بر خود لرزيدم و عرض كردم: رأسك يابن رسول الله اعجب اعجب

 

وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُك َ ......
وسرِمقدّست برنيزه بالارفت....

مرحوم ابن شهر آشوب از شعبى روايت كرده است: همانا بر كشيده شد سر مظلوم كربلاء جناب سيدالشهداء بر بازار صرافان در كوفه، پس من خود ديدم كه آن سر مطهر سرفه ه‏اى كرد و سوره مباركه كهف را تا اين آيه شريفه تلاوت فرمود، پس به كوفيان بى وفا و شاميان پر جفا چيزى به جز ضلالت افزوده نشد.

 

أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ.....
سلام برآن سرِ بالاى نيزه رفته،...

در حديث ديگر وارد شده است: چون سر مقدس را در كوفه بر درختى آويختند همه خلق از آن سر شنيدند كه فرمود:
و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون.
از يكى از كوفيان نقل شده است كه مى‏ گويد: چون سر آن مظلوم را بر درخت آويخته بودند من نزديك رفته و به آن نظر مى‏ كردم، ديدم كه لبهاى مباركش حركت مى‏ كند چون گوش فرا داشتم شنيدم اين آيه را مى‏ خواند:
فلا تحسبن الله غافلا عما يعمل الظالمون و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون.

 

أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ...
سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته بر نيزه ها....

در مقتل مقرم و مهیج الاحزان و ناسخ جلد 3 نقل شده از حارث بن وكيده روايت شده كه گفت: من از كسانى بودم كه سر مقدس را برداشته بودند شنيدم كه سر مطهر آن جناب سوره كهف را تلاوت مى‏ فرمود، من در شك افتاده و در تحير فرو رفتم از طرفى صداى مبارك و نغمه دل رباى آن حضرت را مى‏ شنيدم و از طرفى ديگر فكر مى‏ كردم كه سر بى بدن چگونه تكلم مى‏كند و خود شنيدم كه به من فرمود:  اى پسر وكيده آيا نمى‏ دانى كه ما گروه ائمه هميشه زنده بوده و مرگ ما را فانى نمى ‏كند و در نزد پروردگار خود روزى داده مى ‏شويم.
چون اين را شنيدم تعجب من زيادتر شد در دل خود خيال كردم كه نبايد گذاشت اين سر مطهر در نزد اين جماعت بدگهر بوده باشد كه به آن اين استخفاف‏ها را روا دارند، پس در دل خود گذراندم كه اين سر را از ايشان مى‏ ربايم، ناگاه شنيدم كه سر منور آن حضرت فرمود: اى پسر وكيده راهى بر اين خيال نخواهى يافت و براى تو آن ميسر نخواهد شد، اى پسر وكيده ريختن ايشان خون من را عظيم‏ تر است كه در نزد خداوند از آن چه با سر من به عمل مى ‏آورند بگذار هر چه مى‏ خواهند بكنند زود باشد كه بيابند جزاى عمل قبيح خود را.
اذا الاغلال فى اعناقهم و السلاسل يسحبون يعنى در آن وقتى كه گردن‏هاى ايشان به غل‏هاى آتشى غل شده و آنها را به زنجيرهاى جهنم كشيده باشند.

 

أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضيبِ...
سلام بر آن دندانِ چوب خورده ....

نقل است که سر مقدس امام را نزد ابن زیاد ملعون  نهادند، و با چوب دستى كه در دست داشت بر  لب و دندانهاى جلو امام مى ‏زد. زيد بن ارقم به او گفت: اى پسر زياد! چوبت را از اين لب و دندان بردار، به خدا سوگند من مكرر ديدم كه پيغبمر (صلى الله عليه و آله و سلم) بر اين لبها همان جاى چوب تو را بوسه مى‏ زد،...
هنوز سخنش تمام نشده بود كه صدايش به گريه بلند شد و به شدت ناله ميزد.

 

 

خدا چون دست بر لوح و قلم زد

سرِ او را به خط نی رقم زد

دل نی ناله‌ها دارد از آن روز

از آن روز است نی را ناله پرسوز

سری سرمست شور و بی‌قراری

چو مجنون در هوای نی‌سواری

پر از عشق نیستان سینه او

غم غربت غم دیرینه او

غم نی بند بند پیکر اوست

هوای آن نیستان در سر اوست

دلش را با غریبی، آشنایی‌ست

به هم اعضای او، وصل از جدایی‌ست

سرش بر نی، تنش در قعر گودال

ادب را گه الف گردیده، گه دال

ره نی پیچ و خم بسیار دارد

نوایش زیر و بم بسیار دارد

سری بر نیزه‌ای، منزل به منزل

به همراهش هزاران کاروان دل

چگونه پا ز گل بردارد اشتر

که با خود باری از سر دارد اشتر؟

گران باری به محمل بود بر نی

نه از سر، باری از دل بود بر نی

چو از جان پیش پای عشق سر داد

سرش بر نی نوای عشق سر داد

به روی نیزه و شیرین زبانی!

عجب نبود ز نی شکر فشانی

اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند

نیستان را به آتش می‌کشاند

سزد گر چشم‌ها در خون نشینند

چو دریا را به روی نیزه بینند

شگفتا بی‌سر و سامانی عشق!

به روی نیزه سرگردانی عشق!

ز دست عشق در عالم هیاهوست

تمام فتنه‌ها زیر سر اوست

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا