حضرات آیات
منبع: بیت معظم له
مرحوم حاج «سيد عليبن مير اسماعيل موسوي البطحائي» در سال 1345 ه. ق در يكي از قريههاي شهر گلپايگان به نام گوگد متولد شد و از همان دوران كودكي تحت تربيت والد گرامي خويش قرار گرفت.
در اثر شوق و علاقه به معارف ديني در سن 12 سالگي راهي شهر مقدس قم گرديد. دروس مقدمات و سطح را نزد فضلاي قم به پايان رسانيد و به علت شدت حبّ به مولايش علي(ع) و علاقه اش به حوزهي نجف و با مشورت و راهنمايي آيت الله گلپايگاني(ره) عازم آن ديار شد. و پس از 7 سال تلاش بيوقفه و سكونت در مدرسهي مرحوم سيد و مدرسهي آخوند و استفاده از اساتيد مشهور آن دوره از جمله آيت الله سيد جمال الدين گلپايگاني(ره) ومرحوم حضرت آيت الله حاج سيد محمود شاهرودي(ره) و حضرت آيت الله حاج سيدابوالقاسم خوئي(ره) و هم بحثهايي چون مرحوم آقاي سيد احمد گلپايگاني که در اثر ناسازگاري آب و هواي نجف به قم مراجعت نموده واز محضر علماي بزرگي همچون حضرت آيت الله بروجردي، آيت الله محقق داماد، آيت الله حجت، آيت الله خوانساري، آيت الله خميني(ره) وآيت الله گلپايگاني(رحمة الله عليهم) استفاده وافررا برد و به درجهي والايي از علم رسيد و به قول يكي از اساتيد از جمله مستشكلين درس آيت الله العظمي بروجردي بود. از جمله هم بحثهاي ايشان مرحوم حاج شيخ علي افتخاري ميفرمودند: در بحثهاي جواهر و كتب فقهي، جهت فقاهتي و شمُّ الفقاهه ايشان نسبت به سايرين مشهود بود.
ايشان همچنين در مسافرتهاي متعدد به كشورهاي مختلف از جمله عربستان و مصر و كويت و لبنان و... مباحثات و ديدارهاي زيادي با علماء و دانشمندان آن ديار از جمله بنباز مفتي عربستان داشت.
جهت ترويج مكتب تشيع در مصر مباحثاتي با مسئولين اوقاف وقت در آن كشور داشتند. و در صدد تشكيل جمعيت جوانان شيعه در مصر بودند و نيز در برخي از كنفرانسهاي اسلامي كه در كشورهاي عربي تشكيل ميشد، ايشان خود را نمايندهي مكتب جعفري معرفي كرده و به دفاع از حريم اهلبيت(عليهمالسلام) ميپرداختند.
گزيدهاي از تأليفات ايشان:
1- المناظرات في الحرمين الشريفين
2- آداب الحرمين
3- اماكن متبركه واقع در مدينه، مكه و شام
4- تقريرات درس اصول فقه آيت الله محقق داماد(ره)
5- تقريرات درس اصول فقه آيت الله خميني(ره)
6- تقريرات درس طهارت آيت الله گلپايگاني(ره)
7- تقريرات درس صلاة آيت الله بروجردي(ره)
8- مردان نامي شيعه
9- فضايل القرآن
10 – كتاب الغيبة (مكاسب).
در ضمن خاطره ايي که راويان اين واقعه بعضاً هنوز بحمدلله درقيد حيات مي باشند وآن اينکه باتوجه به حظور مدوام وفعال مرحوم مولف، در يکي از سفرهاي تبليغي ايشان به مکه مکرمه ومدينه منوره در کنفرانسي که براي ايجاد تقريب بين اديان ومذاهب برگزار شده بود از ايشان هم به عنوان نماينده مذهب شيعه جعفري دعوت شده بود ولکن ايشان شرط گذاشته بودند که در اين جلسه توهيني به هيچ يک از مذاهب نشود از طرف هيچ فرد يا گروهي ولي به محض حظور ايشان وچند نفر از همراهان ايشان به ناگاه بن باز مفتي به اصطلاح اعظم آل سعود ورئيس دانشگاه مدينه شروع به توهين نمود وخطاب به شيعه گفت: هم طائفه من اليهود ويقبِّلون حرم علي بن ابي طالب وعبدالقادر الجيلاني ببغداد!
وي مي فرمود با توجه به لعانت اين قوم ووضعيت جلسه نمي خواستم چيزي بگويم ولي باتوجه به مقارن قرار دادن اميرالمومنين علي(عليه السلام) و جيلاني ناراحت شدم
وفرياد زدم: اللهم أخرس لسانه بحق المهدي(عجل الله تعالی فرجه).
تمام حضار جلسه وعلي الخصوص همراهان مرحوم مولف که بعضي هنوز بحمدلله در قيد حيات اند به چشمان خود ديدند که به ناگاه بن باز سکوت کرد!
وگفت: «نسيتُ...» وهر چه تلاش کرد نتوانست ديگر سخن بگويد. با توجه به روايات ائمه معصومين(صلوات الله عليهم) اين امر براي کسي که تمام زندگي خود وفرزندان خودرا وقف خدمت به حجت بن الحسن(عجل الله تعالي) نموده امري عجيب نمي باشد. به اميد آنکه ماهم رهرو اين بزرگان باشيم. انشاءالله تعالي