آقا این گونه بود

روزى جهت معالجه، عزم سفر به تهران داشتم. فقط دوازده هزار تومان پول از شهريه مانده بود. صبح قبل از اذان صبح به حرم رفتم و بعد از خواندن نماز فكر اين بودم كه از چه طريق و از چه راهى از كسى قرض بگيرم، به همين جهت، صبح به حرم رفتم تا بتوانم يك نفر آشنا پيدا كنم. مرحوم ميرزا(قدس سره) و كمك به متوسّل به حضرت معصومه(عليها السلام)
حجت الاسلام والمسلمين داوود محقق به نقل از يكى از طلاب حوزه علميه قم مى گويد: «روزى جهت معالجه، عزم سفر به تهران داشتم. فقط دوازده هزار تومان پول از شهريه مانده بود. صبح قبل از اذان صبح به حرم رفتم و بعد از خواندن نماز فكر اين بودم كه از چه طريق و از چه راهى از كسى قرض بگيرم، به همين جهت، صبح به حرم رفتم تا بتوانم يك نفر آشنا پيدا كنم. متأسفانه در داخل حرم آشنايى پيدا نكردم. كنار ضريح بى بى، حضرت معصومه (عليها السلام)رفتم و از او كمك خواستم. گفتم: بى بى! تو عنايتى كن و به فرياد ما برس. به هر حال نا اميد از حرم خارج شده و در نزديك مدرسه «خان» منتظر ماشين ايستادم. آن گاه مشاهده كردم كه فقيه مقدس، مرحوم ميرزا جواد تبريزى (قدس سره) از بازارچه كنار مدرسه خان (گذرخان) خارج شد و مرا صدا زد و يك بسته اسكناس به من داد و گفت: «اى شيخ! اين مبلغ متعلق به تو مى باشد.» مبلغ را شمردم، ديدم براى سفرم كافى مى باشد. بسيار خوشحال شدم و سخت منقلب گشتم كه چگونه بى بى، حضرت معصومه(عليها السلام) به فكر ما مى باشد. سرانجام با خوشحالى همسر و بچه ام را برداشتم و جهت معالجه به سمت تهران حركت كردم. هيچ گاه اين تفضل حضرت معصومه(عليها السلام)را كه به واسطه مخلص درگاهشان صورت گرفت فراموش نمى كنم. رحلت اين عالم ربانى بر قاطبه مردم مخلص و ولايى; به خصوص حوزه هاى علميه ضربه بزرگى بود و هر چه مى گذرد، شخصيت اين عالم جليل القدر در قلب مردم بيشتر جاى مى گيرد وليكن افسوس كه او اكنون ميان ما نيست!