Menu

منبع:بیت معظم له زندگینامه حضرت آیت الله قدوسی(ره)
انّما يخشي الله من عباده العلماء
أمَّن هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ ساجِداً وَ قآئِماً یَحذَرُ الاخِرَه وَ ِرجُوا رَحمَهِ رَبِّهِ قُل هَل یَستَوِی الَّذِینَ یَعلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعلَمُونَ؛ إنَّمَا یَتَذَکَّرُ أولُوالألبَابِ
آیا آن کس که شب را به طاعت خدا به سجود و قیام پردازد و از عذاب آخرت ترسان و به رحمت الهی امیدوار است (با آن کس که شب و روز به کفر و عصیان مشغول است، یکسان است؟) بگو ای رسول آیا آنان که اهل علم و دانش هستند با مردم جاهل و نادان یکسانند، منحصراً خردمندان متذکر این مطلب هستند
هرجا از بندگان صالح خدا ذکر و یادی شود و برکات آنجا نازل می شود.بندگانی که چند صباحی در این دنیای خاکی زیستند و دامن به خاکش الوده نساختند. اینان عاشقان راستین و مرواریدهای درخشان و ارجمند الهی هستند که در صدف بی نام و نشان دل به عشق بازی با محبوب خویش خوش دارند .چه بسیار از این درهتی ثمین که در حیاتشان ناشناخته مانده اند.
به عظمت و بزرگواری این مردان مرد و به قدم صدقشان بنگر تا ترس از وجودت رخت بر بندد و نور امید در دلت افروخته و گام هایت استوار شود، زندگی شان را مرور کن تا به تو نشان دهند که برای یک رهرو و تنها آنچه مهم است رفتن است و رفتن!
نگاه کردن به چهره همیشه زنده این ستون های استوارزمین، فاصله را تا خدا گوشزد می کند و ورق زدن صفحات حیاتشان عزم و همت حرکت می دهد. نگاهشان نغمه ای را در گوش قلبت زمزمه می کند:
که ای بلند نظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است
معرفی الگوها و شخصيتهاى بزرگ مذهبى و فرمايشات آنان ، خود نيز انسان ساز است .
رفتار و گفتار آن فرزانگان ابتداء با نفس خود كه مقابله با شيطان درونى است و انقلاب را كه همان تزكيه نفس است از خود شروع كردند و حقيقتا هم پيروز گشتند و فاتح تمام و كمال گرديدند. اگر كلمه اى گفتند اثر خود را بر جان انسان گذاشت و مى گذارد!
امت مسلمان ، براى تربيت اسلامى نيازمند به نشان دادن الگوى تربيتى و ارائه قهرمان و نمونه است .
بر ما است كه خاطره و شرح حال مردان بزرگ و عالمان دين را كه راهيان كوى طريقت هستند پاس بداريم كه به قول قرآن كريم:
لقد كان فى قصصهم عبرة لاءولى الاءلباب
در سرگذشت و قصه هاى آنان عبرت و تجربه اى براى خردمندان است
افرادى در يك موقعيت ويژه زمانى ، قدم در راهى مى گذارند و خود را در صف مشخصى جاى مى دهند و به نفع مكتبى قدم بر مى دارند، و تبليغ مى كنند و ثابت قدم و استوار حتى تا پاى شهادت حاضر مى شوند كه همه هستى خود را فدا مى كنند. آنها مصداق فرمايش امام على عليه السلام در دعاى كميل هستند.
به درگاه خداوند عرضه مى دارد:
خدايا تو را به قداست و پاكيت و به بزرگترين نام ها و صفت هايت مى خوانم و مسئلت دارم كه لحظه هاى مرا در شب و روز به ياد خويش آباد سازى و به خدمت خودت پيوسته گردانى و عملهايم را پذيرا باش تا آن كه تمامى علمها و ذكرهايم يك ذكر شود و حال من همواره در خدمت تو باشد.
متن زير خلاصه اي فشرده از زندگاني عالم وارسته و فقيه صمداني حضرت آيت الله قدوسي(ره) مي باشد كه به عاشقان و علاقمندان آن حضرت تقديم مي گردد.
زندگینامه حضرت آیت الله قدوسی (ره)
عالم رباني و متاّله قرآني حضرت آيت الله حاج سيد عليرضا قدوسي " ره" در اواخرسال ۱۲۸۷ هجري شمسي مطابق با ۱۳۲۷  هجري قمري در جوار مضجع شريف رضوي عليه آلاف التحيّه و الثناء و در خانواده اي اصيل از دودمان رسالت ديده به جان گشودند.
پدر معظم از اوتاد و اولياء حق و در زمرۀ دلباختگان و سينه سوختگان آستان مقدس اهل البيت و از عبّاد روزگارخويش و مورد توجّه خدمتگذاري در حريم ملكوتي ثامن الحج راتا آخر عمر دارا بودند.
ايشان در كودكي تحت تربيت والد ماجد خويش قرار گرفته استعداد نهفته را شكوفا نمودند . ازهمان ابتدا از بازيهاي كودكانه پرهيز داشتند و آثار نبوغ و انوار ايمان در سيمايشان نمايان بود.
تحصيلات ايشان از مدارس علوم جديده شروع شد و تا هشت سال در آن دوره ها تحصيل نمود وحتي تا مقطع دبيرستان هم پيش رفتند.لكن عشق فوق العاده به كسب علوم و معارف الهيه، او را به جرگه تحصيل علوم دينيه كشاند.
ايشان پس ازگذرانيدن دروس مقدماتي  نزد استادان  خويش، مقدمات تكميلي را نزد مرحوم اديب نيشابوري به پايان برد.و شرح لمعه را نيز نزد مرحوم مدرس و سايردروس را نزد مرحوم آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینیتلمذ فرمودند.
زمان شروع شركت در درس خارج ايشان همزمان با اوايل ورود مرحوم آیت الله میرزا مهدی غروی اصفهانی به مشهد و شروع تدريس معارف حقه الهيه ودرس خارج فقه و اصول توسط آن علم رباني بود.
آيت الله قدوسي نيز در زمرۀ شاگردان مرحوم ميرزاي اصفهاني قرار گرفته و سالها از محضر شريفشان در زمينه فقه و اصول و معارف استفاده نمودندو به ياري تاييدات الهي و استعداد درخشان و ذهن جوال خويش به مراتب والاي علمي بار يافتند. سپس در اثر فشارهاي حكومت رضاخان نسبت به اهل علم  ( شرح آن در بخش فعاليتهاي سياسي معظم له خواهد آمد )  مجبور به ترك مشهد رضوي عليه السلام و هجرت به عراق گشتند.
ايشان مدت ۶ سال اقامت در كربلاي معلي از محضر بزرگاني همچون آيات عظام حاج آقا حسن طباطبائي قمي و ميرزا مهدي شيرازي و در مدت ۷سال اقامت در نجف اشرف از آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني، سيد محمود حسيني شاهرودي و سيد جمال الدين گلپايگاني نيز بهره بردند.و به گفته خودشان در طول آن مدت از طريق مكاتبه ، از تقريرات درس آیت الله میزا مهدی غروی اصفهانی در مشهد مقدس نيز  بهره مند مي شدند.
مجموع اقامت ايشان در عتبات عاليات سيزده سال به طول انجاميد و با اندوخته فراواني از علوم و معارف عازم ايران گرديده و قصد مراجعت به ارض اقدس رضوي را داشتندكه با واقعه رحلت ميرزاي اصفهاني مواجه شدند.
اين جريان از يك طرف و اصرار مردم براي ماندن در تهران و پذيرش امامت مسجد حجت عليه السلام و موجبات اقامت ايشان در تهران را فراهم آورد.معظم له بيش از 60 سال است كه در محله سر آسياب دولاب تهران ساكن است و امام جماعت مسجد حضرت حجت (عج) مي باشند، لكن در چند سال اخير به علت مريضي و كهولت سن قادر به اقامه جماعت در مسجد نمي باشند و اين امر را به فرزندشان حضرت حجت الاسلام والمسلمين حاج سيد احمد قدوسي محول نمود اند.
لازم به ياد آوري است ايشان تنها بازمانده از شاگردان مرحوم آیت الله میرزا مهدی غروی اصفهانی در حال حاضر مي باشد.
از علما هم دوره و هم مباحث ايشان مي توان از حضرات آيات : حاج شيخ هاشم قزويني ،آیت الله حاج شیخ هاشم قزوینیُ ُحاج شيخ علي نمازي شاهرودي، حاج ميرزا جواد تهراني، حاج شیخ حسنعلی مروارید.حاج شيخ علي اكبرصدر زاده، حاج سيد كاظم مدرسي و ....رضوان الله عليهم اجمعين و حضرت آيت الله اشكوري حفظه الله تعالي و عده اي ديگر از بزرگان نام برد.
زندگاني سراسر نور و بركت ايشان داراي ابعاد گوناگون بوده و الحق الگوئي مناسب براي پويندگان راه حق و فضيلت علي الخصوص طلاب علوم ديني مي باشد.از اين رو برآن شديم تا دراين مختصر به شمّه اي كوتاه از آن اشاراتي داشته باشيم.
*  مبارزات سياسي
حضرت آیت الله قدوسی آزاد مردی بود که در عین زهد و دوری از دنیار،اجتماعی بود ودر مسائل سیاسی حضور فعال داشت که ذیلاًًً به برخی از آنها اشاره میشود .
1- مبارزه با استبداد رضا خانی
سابقه ی حضور ایشان در مسایل سیاسی،به حادثه ی مسجد گوهر شاد مشهد در سال1314 ه.ش مربوط است.
با اقدامات رضا خان در غربي كردن كشور و تاسيس مراكز رسمي جهت رواج فرهنگ غرب و كشف حجاب  و مخالفت مردم و روحانيت آگاه ، حضرت ايت الله قدوسي و برادر بزرگوارشان كه شديدا مخالف سياستهاي ضد اسلامي رضاخان بودند در شهر مقدس مشهد با علماي مبارز آن زمان مانند شيخ بهلول و شيخ غلامرضا واعظ طبسي رابطه نزديكي داشتند و در مبارزات با آنها همكاري مي نمودند . آنها در تهيه اعلاميه ها و توذيع  آن در بين مردم و روشن نمودن افكار مردو مشهد نقش بسزايي ايفا مي نمودند و در تمامي جلسات كه عليه سياستهاي رضا خان در اين شهر برگزار مي گرديد شركت مي كردند و در بر پايي تجمع اعتراض آميز عليه رضاخان در مسجد گوهر شاد و حرم مطهر امام رضا عليه السلام حضور فعال داشتند .
بعد از قائله و قتل عام مردم در مسجد گوهر شاد ، فرماندهان حكومت نظامي در مشهد دستور تبعيد تمامي اعضاي خانواده آيت الله قدوسي را صادر نمودند و آنها را در مدت كمتر از 48 ساعت از مرزهاي ايران به داخل كشور هند بريتا نيا منتقل نمودند.
بدين ترتيب تمام اعضاي خانواده معظم له با مشكلات تمام از مرز ايران عبور نمودند و به شهر حيدر آباد دكن در منطقه جنوب هند ساكن شدند. ليكن در مسير راه سه تن از خواهران جوان ايشان بدليل گرماي شديد و مصيبت سفر از دنيا رفتند.
بعد از گذشت حود يكسال مجددا حضرت ايت الله قدوسي براي ادامه تحصيل حوزوي به شهر نجف اشرف مراجعت نمود ، بعداز عزل و اخراج رضا خان از ايران، ايشان از نجف اشرف به ايران مراجعت نمودند ودر تهران محل سر آسياب دولاب   سكونت اختيار نمودند و امامت جماعت مسجد حجت پذيرفتند .
یادآوری میشود تا زمان تبعید حضرت آیت الله قدوسی با نام و نشام سید رضا علیشاه الحسینی یا منصوری شناخته می شدند لیکن در زمان مراجعت بدلایل امنیتی با نام مستعار قدوسی وارد کشور می شوند و بعدها با همین نام معروف شدند.
2 - در آستانه ی انقلاب اسلامی
حضرت  آیت الله قدوسی در جریان انقلاب اسلامی در ترغیب مردم به حضور در صحنه و شکستن حکومت نظامی اعلام شده از سوی رژیم پهلوی سعی وافر داشتند وخود ایشان با وجود بیماری و کهولت سن پیشاپیش صفوف راهپیمایان حضور داشتند .
هم چنین در ایام منتهی به ورود حضرت امام خمینی به ایران،ایشان ستاد ی جهت پذیرایی از میهمانان شهرستانی که برای استقلال از امام به تهران می آمدند،تشکیل وحدود هفتصد نفر از مردم تربت جام را در مسجد حجت(عج)سکنی داده بودند.
*        تواضع و فروتني: 
يكي ازجنبه هاي ملكوتي زندگاني معظم له فروتني و تواضع ايشان است كه واقعاً در جاي جاي حياتشان مشهود است . مثلا در طول سالهاي اقامت در منطقه سر آسياب دولاب ، طلاب فراواني از محضر ايشان در زمينه هاي معارف و فقه و اصول استفاده كرده اند و سطوح عاليه و حتي خارج را خصوصاً در زمينه معارف نزد ايشان تلمذ نموده اند، لكن در همان دوران اگر فردي براي تلمذ مقدمات مي آمد، او را مي پذيرفتند و يا اينكه ايشان هم دعوت بزرگاني چون آيت الله مجتهدي را براي منبردر حوزه علميه و هم دعوت عوام الناس  براي روضه هاي خانگي زنانه را مي پذيرفتند.گاه شدت تواضع ايشان براي نگارنده اين سطور موجب تعجب مي گشت خصوصاً وقتي كه مشاهده مي كردم ايشان با سني متجاوز از۹۰ سال با بچه هاي نوجوان در مسجد و خيابان با كمال صميميّت و فروتني سلام و احوالپرسي مي كنند.
روزي يكي از شاگردان ايشان به شوخي گفت : حضرت آقا چرا به اصطلاح عوام خودتان را نمي گيريد؟ ايشان فرمودند اگر خودم را بگيرم كجارا خواهم گرفت.!
*        زهد و ساده زيستي
آري، اولياء حق بر خلاف عموم مردم كه همواره به ظواهر دلفريب دنيا چشم دوخته اند، به حقيقت عالم توجه دارند و جيفه دنيا را پست تر از آن مي دانند كه دلهاي خدا جو و نوراني خويش را به آن مشغول سازند. آيت الله قدوسي نيز در زمرۀ اين مردان الهي است. لذا همواره از قيد تجملات گريزان بوده و با پيشه كردن قناعت و ساده زيستي، بيش از يك قرن بي تكلف و آزاد زيسته است .ايشان در خانه اي قديمي واقع در شرق تهران – خيابان پيروزي – خيابان دلگشا – واقع در سر آسياب دولاب زندگي مي كنند و بارها در برابر خواسته هاي مكرر مردم براي تعويض خانه مقاومت كرده اند.
*        توسل و عبادات
در روايت از ائمه معصومين عليهم السلام آمده است كه: "افضل الناس من عشق العباده" يعني بهترين مردم كسي است كه شيفته عبادت باشد. آري ممكن است افراد زيادي اهل عبادت باشند ولي نه به واسطه عشق به عبادت، بلكه به دليل خوف از عذاب يا شوق به پاداشهاي الهي. براي اولياء حق نفس عبادت مطلوب است نه نتيجه آن . به تعبير علي عليه السلام، حضرت خداوند را شايسته عبادت يافته اند و او را عبادت كرده اند نه اينكه ترس از جهنم و يا ميل به بهشت ايشان را به اين وادي كشانده باشد.يكي از ملاكهاي شناخت اين افراد، تقيد آنها به نوافل و مستحبات و به تعب افكندن خويش در راه عبادت است. حضرت آيت الله قدوسي "دام عزه" نيز از اين دسته افرادند.اين شيوه از ابتداي جواني تا به حال ادامه يافته است.از همان ابتداي اقامت در عتبات ، علاوه بر تحصيل ، شيوه ايشان قيام طولاني در شبها و روزه داري، تنها بايك وعده غذا در افطاربوده و به قول مرحوم حاج سيد هاشم رضوي هندي" رحمه الله عليه"، حضرت آقاي قدوسي پس از بازگشت از عتبات، يك گام هم به عقب بر نگشته است.از خصايص كم نظير و عبرت انگيز ديگر ايشان، توسلات به ساحت قدس ائمه هدي عليهم صلوات الله است. مداومت بر زيارت عاشورا با صد لعن و سلام در هر روز كه سنت دهها ساله معظم له مي باشد، برگزاري مراسم دعاي ندبه هر هفته ، عزا داري در ماه محرم و فاطميه در منزل ايشان كه قريب نيم قرن سابقه دارد و توسلات خاص به حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه شاهدي بر اين مدعاست.البته در اين باب سخن فراوان است كه منقولاتي از فرزند ارشد ايشان، مرحوم حجت الاسلام والمسلمين سيد محمد قدوسي (مولوي):«متوفي محرم ۱۴۲۷ ه ق » كه سالها شاهد اين حالات ملكوتي پدر بوده اند نيز موجود است كه چون بنا بر اختصار است از ذكر آن صرف نظر مي شود.
ديگر اينكه منزل ايشان محل مراجعات مردم براي رفع اختلافات و حل مشكلات خانوادگي و اجتماعي بوده و در حد توان در رفع مشكلات بندگان خدا تلاش مي نمودند كه اين هم از اعظم مصاديق عبادات است.
تربیت طلاب
شخصیتهای بسیار از محضر ایشان بهره برده اند و شاگردان و طلبه هاي زيادي ازدروس ايشان استفاده بردند واز مباحث معرفتی ،در خود شناختي ، شناخت ائمه(علیهم السلام)،شناخت حقایق عالم ،مباحث توحیدی، اسماءوصفات پروردگار، مباحث مربوط به علم،و شناخت سایر حقایق بدون هیچ تکلفی وبسیار پر فایده بهره میبردند ودر این جلسات گاهی اوقات درس به حالت معنوی تبدیل می شد وگاهی استاد گریه میکرد و گاهی شاگرد .
درس ایشان درسی بود که در عین درس انتقال حالت جذبه ی معنوی را همراه داشت و اشک استاد تاثیر در وجود شاگرد می گذاشت واشک شاگرد را جاری ودل او را دگرگون می کرد واین ویژگی ای است که کمتر شاگردانی پیش استاد چنین حالات نصیبشان شده است .
وفات
سرانجام حضرت آیت الله قدوسی، آن عالم مذکّی و مربی، پس از یک صد سال عمر با برکت، و کوشش های بسیار برای ترویج مکتب قرآنی خالص و تربیت شاگردان برجسته و وارسته در روز یک شنبه 23 تیرماه 1387 هـ . ش همزمان با دهم رجب 1429 هـ . ق مصادف با روز ولادت حضرت جواد الائمه (علیه السلام) دار فانی را وداع گفت و به سرای جاوید شتافت.
پیکر پاک و مطهر حضرت آیت الله قدوسی پس از تشییع با شکوه از مقابل مسجد حجت (عج) در تهران، به مشهد مقدس منتقل در روز چهارشنبه 26 تیرماه مصادف با سیزدهم رجب و روز ولادت مولای متقیان امیر المؤمنین علی (علیه السلام)، در جوار حرم حضرت امام رضا (ع) در صحن جمهوری- بهشت ثامن الائمه- بلوک 378 به خاک سپرده شد. در این مراسم جمع کثیری از دوستداران آن فقید سعید و دوستداران اهل بیت شرکت داشتند. شایان ذکر است حضرت آیت الله صافی گلپایگانی نماز را بر پیکر آن بزرگوار اقامه فرمودند.
اميد است پروردگار متعال سايه پربركت علماء رباني را بر سر شيعيان اهلبيت مستدام بدارد و به ما توفيق قدرداني و تبعيت از آن بزرگواران را مرحمت فرمايد.
خاطرات شاگردان:
1- حضرت حجت الاسلام والمسلمین ابوالحسنی
(ضمن عرض پوزش از عزيزان از آنجا كه متن اظهارات حضرت حجه الاسلام والمسمين از طريق نوار استخراج شده ، مطالب بصورت محاوره اي ميباشد.)
بسم الله الرحمن رحیم
و صلی  الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
قال امیر المؤمنین علیه السلام قوام الدین باربعه:
بغنیٍ لا یبخل بفضله علی اهل دین الله- و بفقیرٍ لا بیع آخرته بدنیاه و بجاهلٍ لا یتکبّر عن طلب العلم- و بعالمٍ ناطقٍ مستعملٍ عِلمَه الی آخره.
حضرت امیر علیه السلام فرمودند ارکان دین 4 نفر هستند:
1-     ثروتمندی که در مقام انفاق برای اهل دین خدا، بخل نورزد.
2-     فقیری که در اثر فقر آخرت خود را به دنیا نفروشد.
3-     جاهلی که از یادگیری علم تکبّر نکند.
4-     عالمی که ناطق باشد (یعنی نشر علم کند) و به آنچه می داند عمل کند.
به مناسبت رکن چهارم دین و ارتحال حضرت آیت الله قدوسی (ره) مطالبی را خدمت عزیزان به استحضار می رسانم:
الحمدلله که از زمان غیبت کبری حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه تاکنون علماء و بزرگان زیادی آمدند و از دار دنیا رفتند که عده ای کثیري از آنها را درک نکردیم و توفیق دیدن آنها را نداشتیم مانند مقدس اردبیلی، علامه حلی، علامه بحر العلوم، سید بن طاووس، شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی و امثالهم و عدّه زیادی از آن شخصیت های ارزنده را هم دیده ايم و محضر آنها را درک کرده ایم و صدای نازنین آنها را باگوشمان شنیده ایم که این عزیزان هم یا از دار دنیا رفته اند  و یا الحمدلله هنوز در قید حیات هستند.
یکی از مصادیق این بزرگان که مثل آفتاب در افق آسمان می درخشید مرحوم حضرت آیت الله حاج سید علیرضا زاهدي قدوسی(ره) بود که با کمال تأسف و تأثر این برکت دنیا و آخرتمان را بردوشمان تشییع کردیم و او را به مولای رؤف حضرت رضا علیه السلام سپردیم و برگشتیم.
ایشان در سال 1328 قمری چشم به این عالم گشود و در سال 1429 یعنی همین روزها دار فانی را وداع گفت یک قرن یعنی یکصد سال نفس ملکوتی و پر از نور کشید عمرش از نظر کمّی هم برکت داشت کمتر عالمی آنقدر از خداوند عمر می گیرد اما چه عمری؟
حدود 8 سال علوم جدید را در مدارس و دبیرستان ها خواند و از آنجا که علاقه وافری به کسب علوم و معارف دینی داشت و به قول معروف دلش برای رفتن به حوزه پر می زد سالها تحت تربیت پدر بزرگوارش قرار گرفت. پدر ایشان از اولیاء خدا و اوتاد بود از جمله کسانی بود که در بیداری با امام معصوم سخن می گفت و ارتباطش با مقام ولایت عجیب بود . درباره او نقل می کنند که شبها صدها رکعت نماز می‏خواند. مدتی دچار بیماری حصبه شد و قادر بر خواندن این نمازها نبود. خود ایشان ( پدر آيه الله قدوسي) می گوید  شبی شنیدم در اتاقی که در بستر بیماری خوابیده بودم شخصی مشغول نماز است پرسیدم این کیست که نماز می خواند جواب شنیدم که امیرالمؤمنین مشغول نماز است. حضرت آیت الله در دامان چنین ولی خدایی تربیت شد. توفیق رفیقی است که به هرکس ندهند.
پس از طی تحصیلات علوم روز ایشان وارد حوزه علمیه شد و دروس مقدماتی حوزه را در محضر مرحوم ادیب نیشابوری، شرح لمعه را نزد مرحوم حضرت آیت الله مدرسی خواند و برای دروس بعدی در محضر آیت الله میرزا هاشم قزویني زانو زد و رسائل و مكاسب و کفایه را در خدمت این عالم بزرگ شاگردی کرد.
بعدها یگانه روزگار ما مرحوم حضرت آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی ، شخصیتی که نور چشم حضرت محمد و ال محمد علیهم السلام بود از نجف اشرف وارد شهر مشهد رضوی شد و حضرت آیت الله قدوسی  توفیق پیدا کرد در دروس خارج فقه و اصول این فقیه بزرگ شرکت کند و از معارفی که در سینه ایشان بود استفاده کرده و فیض برد. سالها گذشت تا اینکه زمان مصادف شد با دوران حکومت ننگین و خفقان بار و پر از اختناق رضاخان و برپایی غائله سرکوبی مردم مؤمن در مسجد گوهرشاد،ايشان بدليل حضور فعال در مبارزات سياسي عليه نظام وقت و نقش موثري كه در بيداري مردم داشتند به خارج از كشور تبعيد گشتند و ناچارا معظم له برای ادامه تحصیل به عتبات عالیات مهاجرت کردند . مدت 6 سال در جوار مظلوم کربلا حضرت ابی عبدالله الحسین، اقامت کردند و از از محضر دو مرجع تقلید عالم تشیع حضرت آیت الله حاج آقا حسین طباطبایی قمی و حضرت آیت الله حاج میرزا مهدی شیرازی کسب فیض کردند  و پس از آن مشرف به نجف اشرف شدند  و مدت 7 سال در جوار ملکوتی مولا علی علیه السلام اقامت گزیدند و از محضر مراجع تقلید حضرت آیت الله حاج سید ابوالحسن اصفهانی و حضرت آیت الله حاج سید جمال الدین گلپایگانی و حضرت آیت الله حاج سید محمود شاهرودی کسب علم و فیض نمودند.  همچنين بنده از لسان ایشان شنیدم که فرمودند  سالها در نجف درس مرحوم آیت الله حاج آقا حسینی قمی را هم دیده‏ام   و همچنين ايشان در دورانی که در نجف بودند از طریق مکاتبه از دروس و علوم و معارف مرحوم آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی در مشهد استفاده می کردند. خلاصه مطلب آنكه ايشان  غرق در تحصیل و فانی در تعلم معارف حقه اهل بیت علیهم السلام بودند.
بعد از آنکه قلبشان مملو از معارف اهل بیت ، فقه و اصول ، تاریخ ، کلام و عقاید ، تفسیر و اخلاق شد به تهران عزیمت کردند تا از آنجا برای درک بقیه دروس آیت الله حاج میرزا مهدی اصفهانی به مشهد مشرف شوند ولی شرایط اینگونه اقتضا کرد که در تهران بمانند ؛ آنطور که من مطلع هستم اصرار و فشارهای مردم و دعوت متشرعین و متدینین تحت اين مضمون كه تهران چنین عالمی ندارد و حیف است که شما در اینجا اقامت نکنید  و از نظر من شايد تحت نظر و با رضایت امام عصر (عج) ایشان در محل سر آسياب و در مسجد حجت (ع) سکونت اختيار کردند و بيش از نيم قرن در محراب اين مسجد امامت کردند و مردم را ارشاد و هدایت نمودند.
انصافاً چنین عمری برکت می خواهد. انصافاً ما در زندگیمان چقدر برای امام صادق (ع) کار کردیم. تو را به خدا قسم عمر را ببنید محصول را ببینید ، برکات را ببینید ، این چه محیط تعلیم و تربیتی بود که این چنین گوهر ارزنده آفرینشی را تحویل امام مهدی(عج) داد. بیش از نيم قرن در محراب مسجد امامت کرد. چه نمازی داشت !‌ انصافاً اگر پشت سر ایشان نماز می خواندید تا یک مدت دیگر گناه نمی کردید. خصوصاً نماز صبح ایشان که عالمی داشت ، صفایی داشت ، آن زمانی که توانایی داشت و به مسجد مشرف می شد ، حال عجیبی داشت. گاهی صدای گریه ایشان در خواندن حمد و سوره به گوش نمازگزاران می رسید. بيش از نيم قرن برای مردم موعظه کرد ،  بيش از نيم قرن تفسیر گفت ، احکام شرعی گفت . من فکر می کنم ساعتی از عمر ایشان هدر نرفته است. چه در مشهد ، چه در عراق و چه در تهران غرق در خدمت به دین خدا بود  ، واقعاً اهالی منطقه سالها از نورانیت ایشان در محراب و منبر فیض بردند  . چقدر نمازها پشت سر ایشان اقامه کردیم ، چه حمد و سوره ملکوتی داشت ، چه صدای دلنشین و نازنینی داشت .  ايام فاطميه، ايام محرم .  صبحهای جمعه درِ منزل معظم له که بیت العلم، بیت السادت و بیت الشرف است بر روی شیعیان باز بود .  گاهي نيز خود ایشان صحبت می کرد . ایشان موفق شدند  شاگردانی را تربیت کنند ؛ البته جسته و گریخته  . شرایط ایشان اجازه نمیداد حوزه علمیه و یا مؤسسه ای دایر کند ولی شاگردانی تربیت کرد که این حقیر، كمترین و بی سوادترین آنها هستم. شاگردان بسیار ممتازی محصول عمر ایشان بود من شخصاً خودم سالها در مدرسه حضرت آیت الله مجتهدی (ره) درس خواندم ولی حضرت آیت الله قدوسی مرا هدایت کرد در واقع درس را در آنجا خواندم ولی نور هدایت را ایشان در قلب من تابانید .  به خود ایشان هم می گفتم ، به حضرت زینب(س) و حضرت مهدی(عج) و حضرت ابی عبدالله علیه السلام هم گفتم که:
الحمدلله الذی هدانا لهذا و ماکنا لنهتدی لولا ان هدانا الله
باور کنید که اگر ایشان نبود و خداوند او را روزی من نمی کرد من خودم بعید می دانستم راه هدایت را پیدا کنم ايشان قلب ما را با آن درسهایی که گاهی ساعتی پس از نیمه شب هم به طول می انجامید ، نورانی کرد .جزوات ایشان را هنوز در منزل دارم و استفاده می کنم. انصافاً فکر می کنم وقتی ایشان بحث علمی می کرد من در بهشت پرواز می کردم .طلاب زیادی در منطقه سرآسیاب اگرچه غریب هستند ولی از محضر ایشان بهره بردند و همگی درس خوانده هستند زحمات زیادی کشیده اند. اینها محضر آیت الله قدوسی را درک کرده اند !
خلاصه در کسوت روحانیت از نظر تقوا و ترس از خدا، این بحث مثنوی هفتاد من کاغذ است که باید بگویم عالمی که از دست رفت چقدر از خدا می ترسید. من در تمام این مدت که با ایشان محشور بودم، در معیت او، مسافرت رفته ام (تفریحی و زیارتی) ، مجالس روضه رفته ام ، ایشان منزل ما آمده ، حتی در شب عروسی من زینت بخش مجلس بود ، در جمع رفقا هم بوده  . قسم می خورم به ساحت قدس علی مرتضی من یک گناه از ایشان ندیدم ، آنقدر مواظب و مراقب اعمالش بود که خدا می داند. جداً از خدا می ترسید. محبوبيت عظيمي در دلها داشتند  ، ارادتمندان و مشتاقان بسياري داشتند.  چند روز است که از دنیا رفته اند و هنوز مردم گریه می کنند. در تشیع جنازه ایشان پیر و جوان ، صغیر و کبیر ،‌ زن و مرد  ، عالم و عوام  ، غم زده بودند و عزادار و اشکبار. این را سلطنت می گويند، این را حکومت می گویند، این را موفقیت می گویند، این است معنای علم، این است معنای شاگردی مکتب امام صادق (ع)، این است معنای سرباز امام زمان، این است معنای هفتاد سال نماز شب خواندن، این است معنای تداوم زیارت عاشورا در 70 سال با صد لعن و صد سلام که هرگز در زندگیش ترک نشد.
هر وقت وارد محضر ایشان می شدیم یا مشغول تلاوت قرآن بودند یا ذکر می گفتند   یا دعا می خواندند  یا مشغول گریه برای اهل بیت بودند   یا مطالعه می كردند  و یا تدریس می نمودند. هیچ وقت بیکار نبودند دقایق عمرشان را بيهوده از دست نمی دادند.
و اما از نظر تواضع و فروتنی ، کسانی که با ایشان از نزدیک در ارتباط بودند خوب می دانند  . یکی از بزرگترین خصائص وجودی ایشان حالت تواضع و فروتنی او بود . این قدر عالم فروتنی بودند که انسان از خاکی بودنشان تعجب می کرد . ایشان فقیه مجتهد مسلم بودند ولی گاهی در مجالس روضه زنانه می رفتند و  موعظه می کردند و روضه می خواندند. الان به من و امثال من پیشنهاد کنند که در مجالس زنانه در منازل روضه بخوان، شاید تکبر اجازه ندهد این دعوت را بپذیریم.
برای رفت و آمد و جابجايي ، راننده ، محافظ ، ماشین و خادم نداشت تمام کارهای زندگی خودش را شخصا انجام می داد. واقعاً چنین انسانی در این حد از تواضع، عجیب و غریب است نه تنها با ما شاگردان، بلکه باعموم مردم خاضعانه رفتار مي كرد. روی زمین می نشست و با ما و مردم سخن می گفت وقتی بین ما بود مثل یکی از ما بود. یک شب هنگام درس و بحث به او گفتم شما چرا خودتان را نمی گیرید؟ ایشان فرمودند: اگر خودم را بگیرم کجا را می توانم بگیرم .گاهی بعضی از افرادی که یکصدم ایشان سواد علمی ندارند آنقدر متکبرانه عمل می کنند که انسان جرأت نمی کند حتی به آنها سلام کند. این طریق مشی ایشان الگویی است براي  متکبران عالم.
اما از نظر توسلات و ارتباطات معنوی، ايشان علاقه عجیبی به خواندن دعا داشتند حتی المقدور ادعیه ايام را می خواندند. دائم الذکر بودند. علاقه عجیبی به محمد و آل محمد عليهم السلام داشتند خصوصاً علی علیه السلام. خود ایشان روزی به من گفت: من نمی دانم چرا هر وقت اسم امیرالمؤمنین را می برم مرا گریه می گیرد.
روزی از من پرسید اسم پسرت چیست؟ گفتم علی. بلافاصله گفت:
بهشت را بهشته ام بهشت من علی بود
علی است آنکه از رخش بهشت منجلی بود
الی آخر... .
مثل اینکه دنبال بهانه بودند تا  برای اهل بیت گریه کنند. چشم او درمصیبت امام حسین و یاران او چشم بکاء بود و با صدا گریه می کردند. من منبرهای قدیمی ایشان را یادم هست در همین مسجد حجت روی صندلی می نشستند و وقتی روضه قمر بنی هاشم می خواندند  می فرمودند: امام کنار نهر علقمه بکی بکاء عالیا   در عزای برادرشان بلند بلند گریه کردند  می فرمودند  شما هم بلند بلند گریه کنید بعد خودشان هم اقتدا به امام حسین می کردند .
حال توسل و ارتباط عجیبی داشتند هر روز که از منزل به قصد مسجد خارج می شدند به امام رضا (ع) سلام می کردند  روزی با شوخی به ایشان گفتم مگر صدای شما تا مشهد می رود ایشان فرمودند: چه می گویی جواب سلام هم می آید.
در زندگی توجه خاصی به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج) داشتند و تشرفاتی هم نصیب ايشان شده بود. روزی داخل منزل خودشان کنار حوض فرمودند می خواستم وضو بگیرم ناگهان مولا صاحب الزمان را در مقابل خود مشاهده کردم. الله اکبر عجب عبادتی !
شبهای شام غریبان جلسه 1000 نفری متمسكین به قرآن و عترت، متعلق به مسجد مسلمین برای تسلیت به منزل ایشان می آمدیم برای او روضه می خواندیم. چقدر زیبا گریه می کرد. چقدر مردم از قندهایی که دست و نفس ایشان به آنها خورده بود برای تبرک و استشفاء همراه خود می بردند و نتیجه می گرفتند.
شخصی نقل می کرد هر وقت مریض داشتیم قندی را می آوردیم خدمت ایشان، ايشان دست مبارکشان را  روی او می کشید و ذکری را ادا می کردند آن قند را به آن بیمار می دادیم و او بهبودی پیدا می کرد.
در مجالس سینه زنی ما گاهی حضور پیدا می کردند. دگمه های پیراهنشان را باز  می کردند  و همراه عزاداران سینه می زدند و سوگواری می کردند. چقدر زیبا دعای ندبه می خواند چقدر قشنگ صدا می زدند : این الحسن این الحسین این ابناء الحسین، حیف که دیگر صدایشان نمی آيد حیف که از دست رفت.
اما از نظر زهد، در این بعد از کمالات ، بسیار مرد زاهدی بودند ،  به تمام معنی تارک دنیا بودند ، تحت هیچ شرایطی اسیر زرق و برق دنیا نمی شدند  خیلی بی آلایش بودند.
با یک کوله بار زهد و بی رغبتی از کنار این دنیا گذشت خلاصه به تعبیر یکی از علمای بزرگ، مردم آن منطقه به برکت ایشان زنده هستند حیف که تاج سرما رفت سایه بالای سر ما رفت امید ما رفت به تعبیر حجت الاسلام و المسلمین حاج سید احمد قدوسی (حفظه الله) بزرگترين فرزند  ذكور ایشان که با صداي بلند گریه می کرد و می فرمود: پیر ما رفت، پدر ما رفت، معلم ما رفت، مرشد ما رفت و برکت این منطقه رفت، رحمه الله علیه و زاد الله فی درجاته
ایشان از مصادیق کسانی بودند که فرموده اند "عاش سعیداً و مات سعیداً" با سعادت زندگی کردند و مرگ ايشان هم مرگ باسعادتی بود. زندگی توأم با سعادت او را توضیح دادیم و اما  مرگ با سعادت ايشان را نگاه کنید در ماه رجب شهر الله در روز ولادت امام جواد قبض روح شدند روز 12 رجب بدست پیر غلام اهل بیت فاضل بزرگوار جناب مستطاب حاج علی آهی و جمع بسیاری از دوستان به همراه زیارت عاشورا و توسل در صحن حیاط مسجد خود معظم له غسل داده  و کفن شدند و در میان انبوه عظیم عزاداران تشییع شدند چه تشییع جنازه ای طوبی له و هنیاً له.
نماز در مشهد مقدس به امامت مرجع تقلید شیعیان حضرت آیت الله العظمی حاج لطف الله صافی گلپایگانی خوانده شد و روز سیزدهم رجب مصادف با تولد مولا علی علیه السلام در جوار مرقد مطهر و ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیه و الثناء به خاک سپرده شد و همان روز هم در مشهد از طرف بزرگان مجلس ترحیمی برگزار شد و مجلس سوم ايشان هم در مسجد حجت در روز شهادت حضرت زینب علیها سلام ، در آخرین روز از ایام البیض  با شكوه خاصي برگزار گرديد.اینگونه مرگ ها سرقفلی دارد و در پایان این جمله را باید گفت:
به عنوان حسن ختام  ،علی علیه السلام فرمود:
ابدانهم مفقوده و آثارهم موجوده فی القلوب
اجساد علماء زیرخاک مفقود می شود ولی آثار وجودی آنها در دلها زنده می ماند.
حضرت آیت الله قدوسی هرگز نمی میرد هیچ یادم نمی رود در بیمارستان چند روز بستری بودند زبانشان بند آمده بود غذا هم نمی توانستند بخورند ولی در عالم نیمه بیهوشی تکلم می کردند:
علی کمال حق. علی جمال حق.
احتراماً از طرف برادران بسیجی مسجد حجت قرار بود یکصدمین سالگرد ولادت ایشان را جشن بگیرند و یک همایش بزرگی را برپا کنند و در این راستا خیلی زحمت کشیده بودند . اما افسوس ! آنقدر سوختند و گریه می کردند و می گفتند فکر نمی کردیم آن مجلس بزرگداشت تبدیل به مجلس ترحیم آن عزیز شود. من هم قرار بود لحظاتی در آن همایش سخنرانی کنم اما حیف که آن سخنرانی تبدیل به سخنرانی در مجلس ترحیم آن بزرگوار شد.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته
۲- حضرت حجت الاسلام والمسلمین  جان نثاری
من خود را عاجز می بینم از این که در توصیف ایشان حرف بزنم ولی این قدر می توان گفت که در دریافت حقایق و معارفی که ایشان در وجودش تعین پیدا کرده بود، ایشان بسیار فوق العاده بود و حالات وجودی ایشان در جاهای دیگر یا دیده نشده و یا بسیار کم دیده شده است و بهره ی معنوی فراوان از ایشان واصل می شد. و گاهی اوقات که جذبه هایی برایم حاصل می شود احساس می کنم همان حالاتی است که در وجود ایشان می دیدم و سابقه اش را آن‏جا تجربه دارم.
نزد آیت الله قدوسی مباحث معنوی و مباحث معرفتی را می آموختیم و ایشان بعضی از مباحث استادشان مرحوم آمیرزا مهدی اصفهانی (ره) را به ما تدریس می کردند.
از نوع تدریس ایشان و مباحث ایشان در شناخت نسبت به آیات و روایات و معارف زاویه ای بسیار باز در مباحث زیبای معرفتی پیدا نمودیم که در دگرگونی حالات وجودی ما جزو مؤثرترین عوامل بوده است.
وقتی ایشان ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را می گفت، همراه با این سخنان اشک می ریخت و حالاتی بسیار زیبا داشت و همرا با این حالات اطرافیان را نیز با خود می برد.
در تماس با ایشان همواره حالت ذکر و دعا و یاد امام زمان (عج) و جذبه ی محبت و حالت گریه را شاهد بودیم و اصلاً یک بار ایشان در بحث های مادی نه فکر می کردند و نه حرفی به زبان می آوردند و چنان تأثیری در وجود ما گذاشته بودند که ما نیز فقط به کسب علم و کسب حالات معنوی می اندیشیدیم که برای کسب علم به حوزه ی حاج آقا مجتهدی می رفتیم و برای کسب حالات معنوی به محضر آیت الله قدوسی می رسیدیم و دو طرفه شارژ کامل داشتیم و هر دو قطب مکمل یکدیگر بودند.
از ویژگی های بارز ایشان بی تکلفی، بی توقعی، دل بریده از دنیا و دارا بودن جذبه های عجیب و زیبای معنوی و دائماً در حالت اتصال به بحث توحید و حالت توجه و ذکر بودند و با سخنانی از حضرت امیر و ائمه معصومین (علیهم السلام) گریه می کردند و اشک می ریختند به گونه ای که اطرافیان آن را به بالا رفتن از نردبان نور تشبیه می کردند. و گاهی در یک عبارت دعا گیر می کردند و نمی توانستند جلوتر بروند و گریه آن قدر ایشان را می گرفت. بغض می‏کردند و با گریه بارها این عبارت را تکرار می کردند و حالات زیبایی در وجود ایشان احساس می شد.
احساس در محضر پروردگار بودن، در محضر حضرت بقیه الله (عج) بودن، احساس های بسیار قشنگی است که در محضر ایشان به سادگی احساس می شد. ایشان یک حالت ذکر دائمی داشتند.
نسیم سحر
توفیق این که در سفر یا خیلی شبها خدمت ایشان باشم مکرر اتفاق افتاد. نکته ای که برای من در سنین جوانی بسیار جالب بود این بود که ایشان هر شب قبل از اذان صبح بیدار بود و گاهی اوقات با صدای ذکر و دعای ایشان بیدار می‏شدیم اگر چه شب به خاطر مباحثات علمی و یا دلایل دیگر دیروقت می خوابیدم ولی به هر طریق ایشان این برنامه‏ی مستمر را داشت که حتی اگر دیر هم می خوابیدیم ایشان سحر قبل از اذان بیدار بود و مشغول نافله می شد تا اذان. یک بار من گفتم آقا شما چطور وقت را تشخیص می دهید که الآن سحر است. آن موقع موبایل هم نبود و خیلی مواقع ساعت هم نداشتیم که کوک کنیم تا بیدار شویم. ایشان خاطره ای را از مرحوم ملا آقاجان زنجانی تعریف کرد که یک بار به همراه میرزا ابوالقاسم خان عطار تهرانی و آقای مولوی به زنجان رفته بودیم منزل ملا آقاجان. شب هنگام که در اتاق خوابیده بودیم در و پنجره هم باز بود، تابستان بود، آقای مولوی به ملا آقاجان گفتند الآن وقت سحر شده؟ ایشان گفتند نه خیلی مانده تا سحر. در نیمه های شب که مجدداً بیدار شدند آقای مولوی پرسیدند وقت سحر شده، ایشان گفتند بله. پرسیدند از کجا فهمیدید؟ ملا آقاجان گفتند که نسیم سحر فرق دارد کسانی که اهل شب زنده داری و تهجد و بیداری سحرند با نسیم سحر آشنایی دارند. هوای سحر نسیمش فرق دارد. نیازی به ساعت نیست. همین نسیم سحر که می آید معلوم است که الان وقت تهجد و بیداری است. ایشان هم هنگامی که وقت سحر از خواب بیدار می‏شدند می فرمودند که هوای سحر برای ما تفاوتی دارد که معلوم است.
گنج ناشناخته
مرحوم میرجهانی اصفهانی که منزلشان در میدان منیریه بوده و از منبری های قدیمی تهران و انسان فوق العاده مبرّز و بزرگواری بوده اند قبل از نقل مکان به اصفهان هنگامی که متوجه شدند ما در منطقه سرآسیاب هستیم و در مسجد آیت الله قدوسی نماز می خوانیم پس از تکریم بسیار از ایشان، در تعبیری زیبا در وصف حضرت آیت الله قدوسی گفتند: «آیت الله قدوسی گنجی است در سرآسیاب دولاب که ناشناخته مانده است.»
عامل امنیت
از حضرت آیت الله مجتهدی نقل است که ایشان در جایی فرموده بودند: «حضرت آیت الله قدوسی مایه ی امن منطقه می باشند.»
وصد البته وجود علمای بزرگ مانند ایشان و آقای شیخ جواد خراسانی و امثال ایشان در این منطقه که آثار ریشه در کردن دین و دیانت و دعوت مردم به عبادت و بندگی را در پی داشته است، جزو عوامل مهم در ایجاد امنیت هم از نظر اجتماعی و هم از نظر بلاهای آسمانی بوده و هست.
به عنوان مثال توجه ایشان به حجاب به قدری زیاد بود که حتی اگر دختر بچه ای را با لباس نامناسب در کوچه و بازار می دیدند به والدین او تذکر می دادند و توجه ایشان به حدی بود که حتی دختر بچه های کوچک را با تواضع و مهربانی به حجاب توصیه می کردند تا جایی که دختر بچه ها نیز رعایت حرمت ایشان را می کردند و بدون روسری و پوشش در حضور ایشان ظاهر نمی شدند.
دفع شیاطین
روزی حضرت آقا فرمودند در عالم رویا دیدم که شیطان در حال نزدیک شدن به من است و من دچار اضطراب و وحشت عجیبی شده بودم. او به من نزدیک تر می شد و من داشتم فکر می کردم به چه وسیله ای شیطان را از خودم دفع کنم یا خودم فرار کنم یا او را فراری دهم، یک مرتبه در همان عالم رویا صدا زدم یا صاحب الزمان (عج)، وقتی حضرت را صدا زدم دیدم یک آقایی ظاهر شد و به سرعت دارد به سمت شیطان حمله می کند و شیطان تا این بزرگوار را دید فرار کرد و به حدی دور شد که از نظرم کاملاً محو شد.
وقتی از خواب بیدار شدم تعبیر کردم پیش خودم که بهترین وسیله برای دفع شیطان و شیاطین و نجات از مهالک، توجه و توسل به حضرت ولی عصر (عج) است، آن هم توجهی مستمر و مدام. و یاد دارم که خود حضرت آقا در عبارت دعای ندبه این تعبیر را می فرمودند که در دعای ندبه داریم این وجه الله یتوجه الاولیاء ایشان استناد می کردند به فعل یَتَوَجَّهُ که فعل مضارع است. می فرمودند که فعل مضارع دلالت بر استمرار و تداوم دارد و اولیاء الهی باید دائماً متوجه به حضرت مهدی باشند که وجه الهی است و از طریق اوفیوضات را دریافت کنند و به هر طریق هدایت الهی را دریابند و از شر شیاطین خود را نجات دهند. توجه مدام به حضرت بهترین راه نجات است و در روایات امام صادق نیز آمده است: «در آخر زمان تنها کسانی می توانند دینشان را حفظ کنند که برای ظهور آن حضرت دعا می کنند» و بی شک این دعا به خاطر توجه به آن بزرگورا است.
رعایت حقوق حیوانات
یکی از نکاتی که امروزه در دنیای روی آن مانور تبلیغاتی بسیار می کنند، شعار حمایت از حقوق حیوانات است (هرچند حقوق انسانها را زیر پا می گذارند). در اسلام نسبت به توجه به حیوانات و پرهیز از آزار و اذیت حیوانات و حتی خدمت به حیوانات نکات بسیار فراوان و جالبی آمده است. یکی از خاطرات قشنگی که من از حضرت آیت الله قدوسی دارم این است که ما ظهرها مکرر خدمت ایشان بودیم. روزهایی که برای درس خدمتشان می رفتیم گاهی ایشان امر می فرمودند ما بعد از نماز، نهار هم خدمتشان می ماندیم. این نکته را مند چندین بار دیدم که سر سفره ی غذا نشسته بودیم گربه ای از سمت حیاط منزل آقا که دو تا پله می خورد می آمد داخل اتاق، می آمد بالا جلوی در و صدا می کرد. آقا بر خلاف دیگرانی که گاهی اوقات در این جور صحنه ها با پرت کردن شیئی یا با بلند کردن صدایی این حیوان را دور می کنند ایشان هر بار که صدای حیوان را می شنید (که من این موضوع را مکرر خدمت ایشان بودم و دیدم) هیچ وقت حیوان را دفع نکرد بلکه در یک ظرف از هر نوع غذایی که داشتند می ریختند عین یک پرس غذای کامل برای یک مهمان، و بلند می شدند و جلوی این گربه می گذاشتند و حیوان غذا را تا آخر می خورد و می فرمودند این حیوان چشم امیدش به ماست و روزی اش اینجا حواله شده است. و ایشان نه تنها حیوان را اذیت نمی کردند بلکه به نوعی حمایت و توجه به آن داشتند و وقتی این فرهنگ واقعاً در کسی ریشه دار شود دیگر آن توجه به حقوق انسانها به مراتب بالاتر از این است.
ملاطفت و ابراز محبت
مسیر راه حتی به بچه ها سلام می کردند و گاهی اوقات در منزل ایشان هنگام روضه اگر بچه ای یا نوجوانی وارد می شد ایشان بسیار به آن شخص توجه می کردند و محبت می کردند و سلام می کردند و ابراز محبت به بچه ها و جوانان بسیار داشتند و حتی با نوه ها و بچه های خود بسیار با محبت و ملاطفت برخورد می کردند و رفتار خاصی داشتند و دیده نشد که ایشان کاری کنند که جوان ها و نوجوان ها از ایشان رنجیده خاطر شوند و فقط گاهی در حد سفارش به جوانانی که مقابل مسجد فوتبال بازی می کردند توصیه می نمودند که هنگام نماز چون ممکن است توپ به افرادی که برا نماز به طرف مسجد می آیند برخورد کند کمی آن طرف تر بازی کنند،
البته جوانان هم احترام ایشان را داشتند و رعایت می کردند و این امر باعث شده بود جوانان و نوجوانان دور ایشان جمع باشند و اکثر کسانی که معمولاً در حضور ایشان بودند جوانان و نوجوانان بودند و با وجود آن که تحمل جوانان و نوجوانان نیاز به روحیه ی خاصی دارد، آیت الله قدوسی از این روحیه به نحو مطلوبی برخوردار بودند.

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا