Menu

هنگامى كه جبرئيل عليه السلام خبر شهادت حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رساند آن جناب دست امير المومنين على عليه السلام را گرفته و مقدار زيادى از روز را با هم خلوت كرده و هر دو گريستند

از حضرت ابا عبد الله عليه السلام مى فرمود:
هنگامى كه جبرئيل عليه السلام خبر شهادت حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام را به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله رساند آن جناب دست امير المومنين على عليه السلام را گرفته و مقدار زيادى از روز را با هم خلوت كرده و هر دو گريستند،و از يكديگر جدا نشدند مگر آنكه جبرئيل عليه السلام بر ايشان نازل شد و عرضه داشت :
پروردگارتان سلامتان مى رساند و مى فرمايد: صبر نمودند را بر شما واجب و لازم نمودم .
سپس حضرت فرمودند: هر دو صبر كرده و بى تابى نكردند.


حضرت ابى عبد الله عليه السلام فرمودند:
زمانى كه حضرت فاطمه عليه السلام به حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه باردار شدند جبرئيل عليه السلام به رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد و عرضه داشت :
حضرت فاطمه سلام الله عليها عنقريب فرزندى بياورد كه بعد از شما امتت او را مى كشند، پس هنگامى كه حضرت فاطمه عليه السلام به حضرت سيد الشهداء عليه السلام باردار شد از حملشان كراهت داشته و زمانى كه حمل را وضع نمودند از وضع آن نيز كراهت داشتند، سپس امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
آيا در دنيا مادرى را ديده ايد كه فرزندى بزايد و از آن كراهت داشته باشد، البته اين كراهت به خاطر اين بود كه حضرت مى دانستند كه اين مولود عنقريب كشته خواهد شد و در همين مورد آيه شريفه (و وصينا الانسان بوالديه حسنا حملته امه كرها و وضعته كرها و حمله و فصالون ثلثون شهرا)


از امام صادق عليه السلام فرمودند:
جبرئيل عليه السلام محضر مبارك رسول خدا صلى الله عليه و آله مشرف شد و عرضه داشت : اى محمد صلى الله عليه و آله سلام بر تو، آيا تو را به فرزندى كه امتت بعد از تو او را مى كشند بشارت ندهم ؟!
حضرت فرمودند: من را به آن نيازى نيست .
امام صادق عليه السلام فرمودند: جبرئيل به آسمان رفت سپس براى بار دوم نازل شد و نزد حضرت آمد و به آن جناب همان گفتار اولى را عرض نمود.
حضرت فرمودند: من را به آن نيازى نيست .
پس جبرئيل به آسمان عروج كرد و بعد براى بار سوم محضر حضرتش مشرف شد و همان گفتار را تكرار كرد.
حضرت فرمودند: من را به آن نيازى نيست .
جبرئيل عرض كرد: پروردگارت اوصياء را در نسل او قرار مى دهد.
حضرت فرمودند: بسيار خوب پذيرفتم .
پس از آنكه جبرئيل گفتار مزبور را ايراد كرد سپس پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ايستادند و تشريف بردند تا بر حضرت فاطمه عليه السلام وارد شدند و فرمودند:
جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و مرا به فرزندى كه پس از من امتم او را مى كشند بشارت داد.
حضرت فاطمه عليه السلام عرض كردند: من را به او نيازى نيست .
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: پروردگارم اوصياء را در نسل او قرار مى دهد.
حضرت فاطمه عليه السلام عرضه داشتند: بسيار خوب پذيرفتم .
امام صادق عليه السلام فرمودند:
در اين هنگام حق تعالى اين آيه را نازل كرد: حملته امه كرها و وضعته كرها - زيرا جبرئيل اعلام به كشتن آن فرزند نمود( فحملته كرها )يعنى كراهت داشت از اينكه كشته مى شود( و وضعته كرها )زيرا جبرئيل خبر داد كه او كشته مى شود.


امام صادق عليه السلام فرمودند:
جبرئيل عليه السلام بر رسول خدا صلى الله عليه و آله نازل شد پس عرض كرد:
يا محمد صلى الله عليه و آله خداوند سلام مى رساند و بشارت مى دهد شما را به فرزندى كه از حضرت فاطمه عليه السلام متولد شده و امت پس از شما او را مى كشند.
حضرت فرمودند:اى جبرئيل به پروردگار سلام من را برسان و عرض كن احتياج به چنين فرزندى كه از فاطمه سلام الله عليها متولد شود و بعد از من امتم او را بكشد ندارم
امام صادق عليه السلام فرمودند:
جبرئيل عليه السلام به آسمان بالا رفت و سپس به زمين فرود آمد و محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله مشرف شد و همان گفتار را تكرار كرد.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: اى جبرئيل به پروردگارم سلام من را برسان و عرض كن احتياجى به چنين فرزندى كه از فاطمه سلام الله عليها متولد شود و بعد از من امتم او را بكشند ندارم .
پس جبرئيل عليه السلام به آسمان بالا رفت و سپس به زمين فرود آمد و محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله مشرف شد و عرض كرد. اى محمد صلى الله عليه و آله : پروردگارت به تو سلام مى رساند و بشارت مى دهد كه امامت و ولايت و وصايت را در نسل اين مولود قرار مى دهد.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: راضى و خشنود شدم .
سپس حضرت براى فاطمه سلام الله عليها خبر فرستاد ... و اظهار نمودند كه : خداوند به من بشارت داده كه فرزندى از شما متولد گشته و پس از من امتم او را مى كشند.
حضرت فاطمه سلام الله عليها براى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر فرستاده واظهار كردند كه :
به فرزندى كه امت بعد از شما او را بكشند نيازى ندارم .
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله خبر فرستادند كه :
خداوند امامت و ولايت و وصايت را در نسل اين فرزند قرار داده .
حضرت فاطمه سلام الله عليها براى رسول خدا خبر فرستادند كه راضى شدم .
پس در حالى كه از مقتول واقع شدن آن فرزند كراهت داشت به او باردار گرديد و سپس در حالى كه از اخبار جبرئيل به مقتول واقع شدن آن مولود كراهت داشت بار حمل را بر زمين نهاد و مجموع دوران حمل و شير خوارگى آن طفل سى ماه بود تا آنكه به سن بلوغ و سپس به چهل سالگى رسيد و به درگاه الهى عرضه داشت :
بار خدايا من را بر نعمتى كه به من و پدر و و مادرم عطاء فرمودى شكر، بيامرز، و به كار شايسته اى كه خشنودى تو در آن است موفق نما و فرزندان من را صالح گردان .


قابل توجه آنكه : اگر جناب سيد الشهداء به جاى (اصلح فى ذريتى ) عبارت اصلح لى ذريتى را ايراد مى كردند به طور قطع و حتم تمام ذريه آن جناب از پيشوايان مى شدند.
لازم به تذكر است كه آن حضرت نه از حضرت فاطمه سلام الله عليها شير خوردند و نه از خانم ديگرى بلكه حضرتش را نزد نبى اكرم صلى الله عليه و آله مى آوردند و آن جناب انگشت ابهامشان را در دهان او مى گذاردند و سيد الشهداء عليه السلام به مقدار غذاى دو و سه روزشان را از انگشت حضرت مى مكيدند پس گوشت حضرت امام حسين عليه السلام از گوشت رسول خدا صلى الله عليه و آله و خونشان از خون حضرت تكوين يافت و هيچ مولودى در شش ماهگى متولد نگشته مگر حضرت عيسى بن مريم و حضرت امام حسين عليه السلام .

 


حضرت فاطمه سلام الله عليها از آن جناب پرسيدند: شما را چه مى شود؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: جبرئيل عليه السلام به من خبر داده كه امتم عنقريب حسين را مى كشند.
پس فاطمه عليه السلام به جزع آمده و جامه خود را پاره كرده .
رسول خدا صلى الله عليه و آله كه حال را مشاهده نمودند به آن حضرت خبر دادند كه يكى از فرزندان اين مولود مالك امور گشته و انتقام از قاتلين خواهد گرفت .
پس از اين خبر حضرت فاطمه سلام الله عليها خشنود گشته و نفس مباركش آرام گشت .


حضرت امير المومنين عليه السلام فرمودند:

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله به زيارت ما آمدند و قبلا ام ايمن براى ما شير و سرشير و خرما هديه داده بود لذا به منظور پذيرائى از حضرت ، آنها را مقابلش نهاديم ، حضرت ميل فرموده سپس ايستادند و به گوشه اى از خانه تشريف برده و چند ركعت نماز خواندند و در آخرين سجده به شدت گريستند و احد از ما به منظور اجلال و تعظيم از آن وجود مبارك سئوال نكرد كه سبب گريستن شما چيست ولى حضرت حسين عليه السلام ايستاد و سپس در دامن رسول خدا نشست عرض نمود: اى پدر به منزل ما وارد شدى و هيچ چيز ما را اين مقدار مسرور ننمود سپس گريستى بطورى كه ما را مغموم و محزون كردى ، سبب گريستن شما چيست ؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: پسرم هم اكنون جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و به من خبر داد كه شما را مى كشند و قبور شما متفرق و پراكنده است .
حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه عرض كرد:اى پدر چه ثوابى است براى كسى كه اين قبور شما متفرق و پراكنده است .
حضرت سيد الشهداء سلام الله عليه عرض كرد:اى پدر چه ثوابى است براى كسى كه اين قبور متفرق و پراكنده را زيارت كند؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: پسرم زائرين شما گروهى از امت من بوده كه درخواستشان از زيارت شما حصول بركت مى باشد و سزاوار است كه من روز قيامت به نزدشان رفته و آنها را از هول و وحشت قيامت رهانيده و از گناهانى كه كرده اند خلاصشان بنمايم و سپس حقتعالى آنها را در بهشت جاى مى دهد.


على بن ابى طالب عليه السلام فرمودند:
رسول خدا صلى الله عليه و آله روزى به زيارت ما آمدند پس طعامى نزد آن جناب ندهيم و كاسه خرما و ظرف شير و سرشيرى كه ام ايمن براى مان هديه آورده بود را نيز در مقابل حضرت نهاديم ، آن جناب تناول فرموده و پس از فراغت ايشان از طعام ايستادم و آب روى دو دست مبارك ايشان ريخته و پس از آنكه حضرت دو دست خويش را شستند، دست هاى مرطوبى خود را به صورت و محاسن شريف كشيده سپس ايستادند و به مسجدى كه در يك طرف خانه بود تشريف برده و نماز گذارده و در آخر به سجده رفته پس در آن گريه طولانى نموده سپس سر از آن برداشتند و از ما اهل بيت احدى جرات نكرد سبب گريه آن حضرت را بپرسد، پس حضرت امام حسين عليه السلام ايستاده و آهسته آهسته جلو رفت تا خود را به آن جناب رساند و از حضرتش بالا رفت تا به روى ران هاى حضرت قرار گرفت پس سر به سينه رسول خدا صلى الله عليه و آله ، چانه را روى سر آن جناب نهاد سپس عرضه داشت : اى پدر چرا گريستى ؟
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمودند: امروز به شما نگريستم بسيار مسرور و خوشحال شدم به طورى كه پيش از آن چنين سرور و نشاطى در من پيدا نشده بود، پس جبرئيل بر من نازل شد و خبر داد كه شما كشته خواهيد شد و قبورتان پراكنده خواهد بود پس خدا را حمد و ستايش كرده و از خدا خير شما را در خواست نمودم .
حضرت سيد الشهداء عليه السلام عرض كرد:اى پدر چه كسى قبور ما را زيارت مى كند و با اينكه از هم جدا و متفرقند به سر آنها خواهد آمد؟
حضرت فرمودند: جماعتى از امتم ، و قصدشان از زيارت اين قبور احسان به من مى باشد و من نيز در قيامت به نزدشان حاضر شده و بازوهايشان را گرفته و آنها را از هول و وحشت و گرفتارى آن روز مى رهانم .

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا