کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد/چشم عشاق تو نازم که دو زمزم دارد
هر کجا ملک خدا هست حسینیه ی توست/هر که را می نگرم شور محرم دارد
نه محرم ، نه صفر ، بلکه همه دوره ی سال/کعبه با یاد غمت جامه ی ماتم دارد
بيت الله حقيقي قلب آن حضرت است....
خداوند متعال اجل است از اينكه در مكان باشد، يا اينكه خانه و مسكني داشته باشد، چون جسم و جسماني نيست، و اينكه بعض امكنه را خانه ي خود ناميده به جهت شرافت مخصوصي است، از جهت اينكه محل عبادت اوست، يا محل كثرت عبادت است، يا محلي است كه عباد مأمورند به توجه به سمت آن.... و اينها بيت الله ظاهري هستند، و اما بيت الله واقعي پس آن است كه در حديث قدسي وارد است، كه مي فرمايد: گنجايش ندارد مرا آسمان و زمين، و لكن گنجايش دارد مرا قلب بنده ي مؤمن...
پس هر قلبي كه نباشد در او محبتي غير از محبت خدا، آن بيت الله حقيقي است، و آن قلب مؤمن كامل است كه خالي است از همه ي تعلقات، و در آن فكر و ذكري نيست مگر از خدا، و گاه به حدي مي رسد كه نمي بيند و نمي شنود مگر از خدا، چنانكه درحديث قدسي است: «حتي اكون سمعه و بصره» من چشم و گوش او مي شوم....
و چون اين مطلب معلوم شد، ظاهر مي شود كه بيت الله بزرگ حقيقي همان قلب حسين (عليه السلام) است كه فارغ بود از براي خدا به فراغ حقيقي،پس از اول خروج از مدينه تا نزول به كربلا، قصدش امتثال امر خدا بود، بلكه قصد نمود جميع مصائبي را كه بر او وارد گرديد، همه به عنوان تقرب به سوي خدا، پس همه ي آنها با نيت قربت، بر آن وارد شد، حتي پاره پاره شدن اعضاء را از اول امر نيت داشت، چنانكه از خطبه ي مكه ظاهر مي شود ، و كشته شدن اصحاب و اولاد و اهل بيت را در نيت داشت از مدينه، چنانكه صورت واقعه را به ام سلمه بازگو کرد....
پس آن جناب فارغ نمود تمام قلب خود را از تعلق به وطن، بلكه جميع اماكن و مساكن، و از تعلق به اموال حتي لباس، و سلطنت و راحت و رياست، و عيال و اطفال و اولاد و اخوان و عشيره و اصحاب، پس همه را پيش انداخت، و فارغ نمود قلب را از تعلق به متاع دنيا حتي آب، بلكه يك قطره ي آن [كه] به محتضر مي دهند، بلكه گذشت از سر و بدن و اجزاء آن از استخوان و گوشت و خون و صورت و هيئت و تركيب آن، حتي اينكه گذشت از صورت قلب صنوبري، و از مهجه آن كه خون قلب است ، چنانكه در زيارت است كه آن جناب مهجه خود را در راه رضاي تو داد...
پس چون آن جناب قلب ظاهري خود را با مهجه اش، و جميع علايقش داد، پس خالص گرديد قلب معنويش از براي خدا، و فارغ گرديد از جميع ماسوي الله، پس بيت الله حقيقي شد، و نبود در آن غير از خدا، پس بر مردم است كه حج كنند اين بيت الله را، بشرط استطاعت، واز اینجا ظاهر گرديد مفهوم آنچه وارد شده است در خبر كه هر كس حسين (عليه السلام) را زيارت كند چنان است كه خدا را در عرش زيارت نموده...
جميع فضائل و كرامات كعبه را حسين علیه السلام دارد... از جمله :
اول: كعبه اول خانه اي است كه از براي مردم قرار داده شده، و حسين (عليه السلام) چون از پيغمبر (صلي الله عليه و آله) است و پيغمبر اول مخلوقات است، و نور حسين (عليه السلام) با نور جدش و پدرش و مادرش و برادرش پيش از خلقت زمين و آسمان بوده ، پس اول بيتي است كه قرار داده از براي مردم، و از براي ملائكه، و از براي جميع مخلوقات...
دوم: اينكه در مكه است كه افضل مواضع است، وحسين (عليه السلام) در كربلا است، كه به مقتضاي حديث مفاخرت، اشرف از مكه است....
سوم: بناي خليل خدا است، و حسين (عليه السلام) گوشت و خونش از گوشت و خون حبيب خدا است كه اشرف از خليل است.
چهارم: مبارك است به زوار و مجاورين، و حسين (عليه السلام) صاحب بركات الهيه است كه فيضهاي الهي به سبب او بر خلايق مي ريزد، پس جمعي به شهادت در ركابش به بهشت رفتند، و گروهي به گريه بر او مستحق مي شوند، و برخي به اقامه ي عزايش، و جماعتي به گريانيدن بر او، و طايفه اي به تباكي، و فرقه اي به ياد آوردن از او در وقت آب خوردن، و بعضي به زيارتش، يا به اعانت زوارش، يا دفن شدن در تربتش، و نحو اينها از بركاتي است كه به سبب آن جناب بر مردم فايض مي شود..
پنجم: سبب هدايت خلق است، و حسين (عليه السلام) ايضا سبب هدايت است، بلكه او جان خود را فداي دين خدا كرد، تا اينكه به سبب قتل او ظاهر شد حقيقت دين شيعه، چنانكه در زيارت اربعين، حضرت صادق مي فرمايد در حق آن جناب : كه مهجه خود را در راه خدا داد تا اينكه خلاص نمايد بندگان را از گمراهي و حيرت....
ششم: كعبه قبله ي حبيب خدا بوده در نمازش كه اشرف حالات و افضل عبادات است، و محل توجه وجه آن جناب است، و حسين (عليه السلام) مهجه ي قلب پيغمبر (صلي الله عليه و آله) و ثمره ي فؤاد آن سرور، و ريحانه ي آن جناب ، بلكه نفس آن حضرت بود، چنانكه فرمود: «حسين مني و انا من حسين (عليه السلام)» كه هميشه قلبش متوجه به سوي او، و در ياد او بود، حتي در اثناء خطبه، يا در اثناء نماز كه او را بر دوش مبارك سوار نموده بود.
هفتم: طواف كعبه ركني است از اركان اسلام به شرط استقامت، و اگر كسي ترك آن نمايد ركني از اركان اسلامش ناقص است، و زيارت حسين (عليه السلام) ركني است از اركان ايمان، و در حديث است كه تارك زيارت آن جناب ناقص الايمان است، و قاطع حرمت رسول خدا است، و عاق آن جناب است، و شيعه نيست، و اگر در بهشت رود مهمان خواهد بود، و تارك حقي است از حقوق خدا، اگر چه هزار حج كرده باشد، و محروم است از خير.
و در خبر است كه كسي يكسال يا دو سال بر او بگذرد، و به زيارت نرود، حظ خود را گم كرده و از خدا كناره جسته، و از جوار پيغمبر (صلي الله عليه و آله) دور شده
هشتم: كعبه را مطاف ملائكه قرار داد، چنانكه در خبر است كه جبرئيل به امر رب جليل كعبه را بنا نمود و قبل از آن، خيمه از بهشت نازل گرديده بود، و نصب شده بود بر قواعدي كه ملائكه بنا نموده بودند پيش از خلق آدم در مقابل ضراح كه در مقابل بيت المعمور است، و آن محاذي عرش است، و هفتاد هزار ملك حراست آن خيمه مي نمودند، پس چون جبرئيل بناي بيت نمود، آن ملائكه بر دور آن طواف نمودند و آدم و حوا نيز طواف كردند هفت شوط .
و حسين (عليه السلام) نيز مطاف ملائكه بود در وقتي كه نور بود، و شفيع ملائكه بود چنانكه از قضيه ي صلصائيل و دردائيل ظاهر مي شود، كه حضرت رسول (صلي الله عليه و آله) حسين (عليه السلام) را به روي دست گرفت، و در حق ايشان دعا كرد، و فطرس به گاهواره ي او پناه جست، و جبرئيل و ميكائيل خادمش در مهد، و مكافات فطرس آن است كه سلام و صلوات زوارش را به او مي رساند.و قبر آن جناب مطاف ملائكه، و محل زيارت ايشان است
نهم : كعبه باقي است مادامي كه آسمان و زمين باقي است، و آن از اعلام دين است، و قبر حسين (عليه السلام) نيز چنين است، چنانكه از روايت ام ايمن ظاهر مي شود.
دهم: مكه ي ام القري است، و حسين (عليه السلام) ابوالائمة النجباء است، و اين فضيلت را خداوند به او كرامت فرمود در عوض شهادتش، چنانكه در روايات وارد است...
یازدهم: در كعبه حطيم است، كه سبب محو ذنوب عباد است، و به سبب حسين (عليه السلام) همه ي گناهان گذشته و آينده آمرزيده مي شود و پاك مي شود مانند روزي كه از مادر متولد شده...
دوازدهم: در كعبه مستجار است، كه پناه به آن مي برند از عذاب، و حسين (عليه السلام) از روز تولدش مستجار بود از براي ملائكه، و از براي خلائق تا روز قيامت.
سیزدهم : مكه مبدأ ظهور اسلام است، و جدا شدن مسلمين از مشركين، و كربلا مبدأ ظهور ايمان است، و افتراق شيعيان از مخالفان، اين است كه آن را قبة الاسلام ناميده اند.
چهاردهم : كعبه هرگز بدون طواف كننده نيست، نه در شب، و نه در روز، حسين (عليه السلام) نيز از روز شهادتش تا حال بدون زوار نيست، از بشر، يا ملائكه، و يا وحوش، يا جن، از اهل دنيا، يا از عوالم ديگر، چنانكه در روايات منقول است.
کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد
چشم عشاق تو نازم که دو زمزم دارد
هر کجا ملک خدا هست حسینیه ی توست
هر که را می نگرم شور محرم دارد
نه محرم ، نه صفر ، بلکه همه دوره ی سال
کعبه با یاد غمت جامه ی ماتم دارد
روضه خوان تو خدا ، گریه کن تو آدم
اشک ارثی است که ذریه ی آدم دارد
نازم آن کشته که تا صبح قیامت زنده است
سلطنت همچو خدا در دل عالم دارد
اشک در ماتم تو بس که عزیزست حسین
جای در چشم رسولان مکرم دارد
می کند آتش دریای غضب را خاموش
هرکه در دیده ی خود یک نم از آن یَم دارد
جگرم زخمی آن کشته که زخم بدنش
هر دم از زخمِ دگر ، دارو و مرهم دارد ...