Menu

حضرت على عليه السلام كه پدر و مادرم فدايش باد فرمودند:
حسين در پشت كوفه كشته خواهد شد، به خدا قسم گويا مى بينم كه وحوش گردن هاى خود را بر قبرش كشيده و بر او مى گريند و از شب تا صبح بر او مرثيه مى خوانند و وقتى حال وحوش چنين باشد پس شما انسان ها از جفاء به او حذر كنيد.

حضرت ابو جعفر عليه السلام فرمودند:
انس و جن ، پرنده و وحوش بر حسين بن على عليه السلام گريستند حتى اشگ هايشان جارى گشت .


حضرت على عليه السلام كه پدر و مادرم فدايش باد فرمودند:
حسين در پشت كوفه كشته خواهد شد، به خدا قسم گويا مى بينم كه وحوش گردن هاى خود را بر قبرش كشيده و بر او مى گريند و از شب تا صبح بر او مرثيه مى خوانند و وقتى حال وحوش چنين باشد پس شما انسان ها از جفاء به او حذر كنيد.


حضرت ابو عبد الله عليه السلام مى فرمودند:
هنگامى كه حضرت حسين بن على عليه السلام به شهادت رسيدند آسمان هاى هفتگانه و طبقات هفت گانه زمين و آنچه در آنها و بين آنها بود و تمام موجودات و جنبنده گان بر روى آنها و بهشت و دوزخ و باالخره كليه اشيائى كه پروردگار ما آنها را آفريده و موجودات مرئى و نامرئى كلا بر آن حضرت گريستند.



حضرت ابى عبد الله عليه السلام مى فرمود:
هنگامى كه حضرت حسين بن على عليه السلام شهيد شدند تمام مخلوقات خدا بر آن حضرت گريستند مگر سه چيز: بصره و دمشق و آل عثمان .


حضرت ابى عبد الله عليه السلام شنيديم كه مى فرمود:
هنگامى كه حضرت حسين بن على عليه السلام شهيد شدند تمام مخلوقات خدا بر آن حضرت گريستند مگر سه چيز: بصره و دمشق و آل عثمان .


من و يونس بن ظبيان و مفضل بن عمر و ابو سلمه سراج محضر حضرت ابى عبد الله عليه السلام نشسته بوديم و يونس كه از همه ما مسن تر بود سخن مى گفت و حديث طولانى را ذكر كرد سپس امام صادق عليه السلام فرمودند:
هنگامى كه حضرت ابا عبد الله الحسين عليه السلام شهيد شدند آسمان ها و طبقات هفت گانه زمين و آنچه در آنها و بين آنها بود و تمام جنبنده گان در بهشت و دوزخ و كليه موجودات مرئى و نامرئى بر آن حضرت گريستند مگر سه چيز كه بر آن مظلوم گريه نكردند.
عرض كردم : فدايت شوم آن سه چيز كدام بودند؟
حضرت فرمودند:
بصره و دمشق و آل عثمان بن عفان بودند كه به آن سرور نگريستند.


حضرت ابو عبد الله عليه السلام فرمودند:
اى زراره آسمان تاچهل روز بر حسين بن على عليه السلام خون باريد و زمين تا چهل روز تار و تاريك بود و خورشيد تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و كوهها تكه تكه شده و پراكنده گشتند و درياها روان گرديده و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت گريستند و هيچ زنى از ما اهل بيت خضاب نكرد و روغن به خود نماليد و سرمه نكشيد و موهايش را شانه نزد تا وقتى كه سر عبيد الله بن زياد را به نزد ما فرستادند و پيوسته بعد از شهادت آن حضرت چشمان ، اشك آلود بود هر گاه جدم ياد آن حضرت را مى نمود محاسنش از اشك خيس مى گشت بطورى كه هر كس آن جناب را مى ديد به حالش ترحم نموده و از گريه اش به گريه مى افتاد و فرشتگانى كه نزد قبر آن حضرت هستند جملگى مى گريند و از گريه ايشان تمام فرشتگان در آسمان و زمين گريه مى كنند، هنگامى كه روح مطهر آن حضرت از كالبد شريفش خارج شد دوزخ فرياد و بانگى زد كه نزديك بود از صداى آن زمين منشق شود و زمانيكه روح خبيت عبيد الله بن زياد و يزيد بن معاويه از بدن كثيفشان خارج گرديد جهنم جيغى كشيد كه اگر حق تعالى بوسيله فرشتگان حافظ دوزخ آن را كنترل و حبس نمى نمود تمام موجودات روى زمين از هيبت آن مى سوختند و اگر آتش جهنم از حق تعالى اذن مى داشت هيچ جنبنده اى راروى زمين باقى نمى گذارد بلكه تمام را مى بلعيد منتهى مامور و اسير فرمان اوست و بدون امر حق جلت عظمته حركتى از آن صادر نمى شود و مع ذالك چند مرتبه بر نگهبانان طغيان كرده تا بالاخره جبرئيل در آنجا حاضر شد و بالش را بر آن زد تا ساكت گرديد.
ولى در عين حال از آن تاريخ به بعد بر حضرتش گريه و ندبه كرده و پيوسته بر قاتلين او زبانه مى كشد و اگر حجت هاى خدا روى زمين نمى بودند آن را واژگون مى كرد و لرزش هاى زمين و زلزله ها زياد نمى شود مگر صرفا در وقت قيامت .
و هيچ چشم و اشكى نزد خدا محبوب تر از چشم و اشگى نيست كه بگريد و بر آن حضرت جارى گردد و هيچ گريه كننده اى نيست كه بر آن جناب بگريد مگر آنكه گريه اش به حضرت فاطمه عليه السلام رسيده و آن بانو را يارى مى كند و نيز گريه اش به حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيده و بدين وسيله حق ما را ادا كرده .
و هيچ بنده اى نيست كه روز قيامت محشور شود مگر آنكه چشمانش گريان است غير از گريه كنندگان بر جدم حضرت حسين بن على عليه السلام چه آنكه ايشان در حالى كه چشمانى روشن و باز دارند محشور مى گردند و آثار سرور و شادى در صورتشان نمايان مى باشد، مردم در فزع و ناراحتى بوده ولى ايشان از هر غم و محنتى در امان هستند، مردم متفرق و پراكنده و مضطرب بوده ولى ايشان در زير عرش و سايه آن به ياد حسين عليه السلام بوده و درباره آن جناب گفتن حديث به مشغولند، از ناملايمات و نارحتيهاى روز حساب هيچ خوف و هراسى ندارند.
به ايشان گفته مى شود: داخل بهشت شويد ولى آنها از ورود به بهشت امتناع نموده و مجلس ذكر حسين عليه السلام را اختيار مى كنند، فرشتگان و حورالعين به آنها پيغام مى دهند كه ما با ولدان مخلد مشتاق شما هستيم ولى ايشان از فرط سرور و نشاطى كه در مجلسشان دارند سرشان را بالا نكرده و به آنها نمى نگرند.
دشمنان ايشان در آخرت دو گروه هستند:
الف : كسانى كه موى جلو سر ايشان را فرشتگان عذاب گرفته و آنها را روى زمين كشان كشان به طرف جهنم مى برند.
ب : آنانكه از روى حسرت مى گويند: ما لنا من شافعين و لا صديق حميم . نه شفيعى داريم و نه دوستى كه از ما حمايت كند.
دشمنان ايشان مقام و منزل آنها را ديده ولى نمى توانند نزديك ايشان شوند.
فرشتگان از طرف همسرهاى ايشان در بهشت و نگهبانان بر ايشان پيغام آورده كه چه كرامت و عطايائى به آنها اعطاء شده .
ايشان در جواب مى گويند: انشاء الله نزد شما خواهيم آمد و پس از اين گفتار به نزد آنها بازگشته و وقتى همسرانشان به آنها خبر مى دهند كه در نزديكى حضرت حسين عليه السلام مى باشند شوقشان زياد گشته واز شعف دل مى گويند:
حمد مى كنيم حق تعالى را كه ما را از فزع اكبر و وحشت هاى قيامت در امان داشت و از آنچه هراس داشتيم نجات داد.
خداوند متعال به ايشان مركب ها و اسبهاى نيكوئى كه بر پشت آنها زين نهاده شده اعطاء فرمود و ايشان بر آنها سوار شده ودر حالى كه خداى منان را ستوده و حمد و ثناء گفته و صلوات بر محمد و آل محمد مى فرستند حركت نموده تا به منازل و جايگاه خويش مى رسند.



محضر مبارك امام صادق عليه السلام بوده و براى آن جناب سخن مى گفتم در اين هنگام يكى از فرزندان حضرت داخل شد.
امام عليه السلام به او فرمودند: بارك الله و او را به سينه خود چسبانده و وى را بوسيده و فرمودند:
خدا ذليل كند كسانى را كه شما را ذليل كنند و انتقام كشد از آنانكه به شما ظلم كنند، و خوار كند افرادى را كه شما را خوار كنند، و لعنت كند اشخاصى را كه شما را مى كشند و خدا ولى و حافظ و ناصر شما باشد، زنان و انبياء و صديقين و شهداء و فرشتگان آسمان بسيار بر شما گريستند، سپس آن حضرت گريسته و فرمودند: اى ابو بصير هر گاه به بچه هاى حضرت حسين عليه السلام مى نگرم به واسطه مصيبت و ظلمى كه به پدرشان و خودشان شده حالتى به من دست مى دهد كه قابل كنترل نيست . اى ابو بصير: فاطمه عليه السلام بر آن حضرت گريست و زجه زده و به دنبال آن جهنم فريادى كشيد و جيغى زد كه فرشتگان حافظ و نگهبان بر آن ، صداى گريه دوزخ را شنيدند و سريع آماده شدند آن را كنترل كنند زيرا خوف آن بود كه از درون دوزخ آتش زبانه كشد يا دود آن بيرون رفته واهل زمين را بسوزاند لذا تا مادامى كه دوزخ گريان و نالان است فرشتگان حافظ آن را مهار كرده و به جهت خوف و هراسى كه بر اهل زمين دارند آن را محافظت نموده و درب هاى آن را محكم بسته اند ولى در عين حال دوزخ ساكت و آرام نمى شود مگر صداى فاطمه عليه السلام آرام گردد. اى ابو بصير درياها نزديك بود شكاف برداشته در نتيجه برخى در بعضى ديگر داخل شوند و قطره اى از آب درياها نيست مگر آنكه فرشته اى بر آن موكل است ، لذا هر گاه فرشته موكل بانك دريا و خروش آن را بشنود با زدن بالش خروش و طغيان را خاموش و ساكت مى كند و آنها را حبس و نگاه داشته تا بر يكديگر داخل و وارد شوند و اين نيست مگر بخاطر خوف و هراس بر دنيا و آنچه در آن و كسانى كه بر روى زمين مى باشند و پيوسته فرشتگان از روى شفقت و ترحم به واسطه گريستن درياها مى گريند و خدا را خوانده و به جانبش تضرع و زارى نموده و اهل عرش و اطراف آن نيز جملگى در تضرع و ناله مى باشند.
صداهاى فرشتگان بلند است كه به خاطر خوف و هراس بر اهل زمين همواره حق تعالى را تقديس و تنزيه مى نمايند و اگر احيانا صدا آنها به زمين برسد اهل زمين به فرياد آمده و كوهها قطعه قطعه شده و زمين اهلش را مى لرزاند.
ابو بصير مى گويد: محضر مبارك امام عليه السلام عرضه داشتم :
فدايت شوم اين امر بسيار عظيم و بزرگ است !
حضرت فرمودند: از اين عظيم تر غير آن ، يعنى خبرى كه نشنيده اى مى باشد.
سپس فرمودند:اى ابوبصير!دوست ندارى در زمره كسانى باشى كه حضرت فاطمه عليه السلام را كمك مى كنند؟
ابو بصير مى گويد: وقتى امام عليه السلام اين كلام را فرمودند بطورى گريه به من دست داد كه قادر بر سخن گفتن نبودم و چنان بغض گلويم را مى فشرد كه توانايى بر تكلم نداشتم .
سپس حضرت بپا خواسته و به نمازخانه تشريف برده و به خواندن دعا پرداختند.
پس از مجلس حضرت با چنين حالى برخاسته و بيرون آمدم پس نه طعام خوردم و نه خوابيدم و صبح روز بعد را با حالى ترسان روزه گرفته تا آنكه محضر مباركش دوباره مشرف شدم پس وقتى آن جناب را ساكن و آرام ديدم من نيز آرام گرفتم و از اينكه عقوبت و بلائى بر من نازل نشده حق تعالى را حمد و ستايش نمودم .

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا