Menu

در دشت بلا تیر و سنان می بارد/گویی که فلک خون به زمین می کارد
ای کاش کسی ز حرمله می پرسید/نوزاد ، گلو ، تیر ، چه نسبت دارد

و قالَ الْباقِرُ عَلیه السلام : فَلَم یَسقُط مِن ذلکَ الدَّمِ قَطرَه الی الارض
حضرت امام محمد باقر علیه السلام فرمود: که قطره ای از آن خون بر زمین نیفتاد....

 

در بیان کیفیت شهادت حضرت علی اصغر علیه السلام:

ابومِخنَف در مقتل مى نويسد:

امام عليه السلام در ميان بانوان رو به خواهرش نمود و فرمود:

خواهر پسر شير خواره ام را به تو مى سپارم .

عرضه داشت : جان برادر، اگر ممكن است از اين گروه برايش كمى آب بطلبيد تا از تشنگى نميرد.

فرمود: طفل شيرخوارم را بياورد.

طفل شش ماهه را آوردند و به دست امام سپردند.

امام سوار شدند و طفل را زير عبا گرفتند كه مبادا حرارت و سوزش آفتاب عطش و التهابش را زياد كند.

حضرت جلوى صف دشمن قرار گرفت .

اوى گفت : چون امام آن روز از اول طلوع آفتاب تا آن وقت مكرر به خيمه مى رفتند و هر دفعه چيزى براى اتمام حجت به ميدان مى آوردند، اين بار هم لشكر كوفه با خودشان گفتند: اين بار پسر پيغمبر با خود چه آورده ؟

امّا يك دفعه ديدند دست از عبا بيرون آورده قنداقه شير خوار را بلند كرد. آن قدر كه همه لشكر بچه را ديدند.

بعد با صداى بلند فرمودند: "یا قوم ان لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل اما ترونه کیف یتلظی عطشا" ای قوم اگر به من رحم نمی‏کنید به این کودک رحم کنید، آیا او را نمی‏بینید که چگونه از شدت و حرارت تشنگی، دهان را باز و بسته می‏کند؟ "فاسقوهُ شربه من الماء".

بعضى گفته اند: سپاه دشمن متاثر شده بود.

عمر سعد ديد سپاه دارد از هم مى پاشد. به حرمله دستور تيراندازى داد. ناگهان تيرى بر گلوى شيرخوار خورد.

ابومخنف مى نويسد: " فذُبح الطفل من الاُذُن الى الاذن ". آن تير از زير اين گوش تا زير آن گوش على اصغر را دريد.

امام خون طفل را مى گرفت و به هوا مى پاشيد . خدايا تو گواه باش كه اين قوم گويا قسم خورده اند يك نفر از ذريه پيغمبر را باقى نگذارند. " ثمّ رجع بالطّفل مذبوحا و دمُهُ يجرى على صدرى الحسين ".

 

نقل شده: که روزی "کمیت" شاعرمعروف به حضور حضرت صادق علیه السلام رسید

حضرت فرمود:

کمیت ! درباره جد ما حسین (ع) شعری بگو،

همزمان با سرودن شعر، امام صادق به شدت گریه کرد با نوان وا هل خانه نیز در اتاق خودشان ناله زدند واشک ریختند.

در این زمان بانویی که کودک شیر خواری به دست داشت از اتاق بیرون آمده و کودک را در دامان امام علیه السلام قرارداد، گریه امام این بار بیشتر شده وصدای شریفشان بلند شد وبانوان در خانه نیز به صدای بلند گریستند............

 

 

در خصوص توجه خاص حضرت سیدالشهداء علیه السلام به حضرت علی اصغر و تأثیر مصیبت جانسوزش تنها همین جمله آن آیت کبرای الهی از گلوی بریده ، خطاب ،به شیعیانی که بعدا حیات می یابند اکتفا میکند :
لیتکم فی یوم عاشورا جمیعا تنظرونی/کیف استسقی لطفلی ، فأبوا أن یرحمونی
"ای کاش شما همگی در روز عاشورا مرا نظاره میکردید و می دیدید که چگونه برای فرزندم طلب آب کردم و آنها از اینکه به من رحم کنند ، خودداری کردند"

 

شیخ جعفر شوشتری می‌ فرماید :

اگر به علی اصغر آب می‌دادند باز هم طفل تلف می‌شد.

امام حسین علیه‌السلام طفل را برای اتمام حجت آوردند.......

 

 

نام مقدس حضرت علی اصغر علیه‌السلام
آنچه که در میان مورخین  شهرت یافته، این است که نام آن طفل شیرخوار که در کربلا به شهادت رسید، علی اصغر علیه‌السلام می‌باشد.
علامه مجلسى در جلاء العيون مینویسد: «بعضى او را على اصغر می نامند».
در كتاب منتخب التواريخ نقل شده که در يكى از زيارات عاشورا آمده: «و على ولدك على الاصغر الذى فجعت به‏». و سلام بر فرزند تو على اصغر كه در مورد او مصيبت ‏سختى بر تو وارد شد.
ابن شهر آشوب و دیگران هم نام مقدسش را علی اصغر نوشته‌اند
و نام دیگر وی «عبدالله» است که در بعضی کتب و عبارت‌ها نقل شده است
از جمله حضرت حجت بن الحسن علیه السلام در مقام ذکر مصیبت حضرت باب الحوائج علی اصغر علیه السلام در زیارت ناحیه میفرمایند:
«السَّلَامُ عَلَی عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْحُسَیْنِ، الطِّفْلِ الرَّضِیعِ وَ الْمَرْمِیِّ الصَّرِیعِ، الْمُتَشَحِّطِ دَماً، الْمُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّمَاءِ، الْمَذْبُوحِ بِالسَّهْمِ فِی حَجْرِ أَبِیهِ، لَعَنَ اللَّهُ رَامِیَهُ حَرْمَلَةَ بْنَ کَاهِلٍ الْأَسَدِیَّ ....»
سلام بر عبدالله فرزند امام حسین علیه‌السلام، طفل شیرخواری که نشان تیری قرار گرفت و به خون آغشته شد. پدرش آن خون را به جانب آسمان پاشید، او در دامان پدر و با تیر مذبوح گردید. خداوند، تیر انداز به او (قاتلش) حرمله بن کاهل اسدی را لعنت کند.

 

 

بعد از واقعه ی عاشورا و بعد از آنکه مختار ثقفی به خون خواهی حضرت سید الشهداء (ع) قیام کرد

برای امام سجاد زین العابدین (ع) خبر آوردند که:

مختار قیام کرد و کسانی را که به پدرتان و یارانش ظلم کرده اند , به سزای اعمالشان می رساند.

حضرت سؤال کردند: "از حرمله چه خبر؟"

از ایشان پرسیدند: آقا , در میان دشمنان شما این همه افراد حضور داشتند , چطور است که شما سراغ حرمله را می گیـری ؟

حضرت فرمودند: آخر شما نمی دانید این حرمله با ما چه کرد

 

 

دیدنت در همه ی راه معما شده است

تو کجا نیزه کجا وای چه با ما شده است؟

دیدنت سخت ولی سخت تر از آن این است

باز هم حرمله سرگرم تماشا شده است

باورم نیست که بالای سرم می خندی

دل من سوخته تر از دل لیلا شده است

ساربانی که نگین پدرت را دارد

چند روزی است در این قافله پیدا شده است

حجم تیری که علمدار زمین گیرش شد

باورم نیست که در حنجره ات جا شده است

کاش آرام رود قافله تا راه روی

بعد من نوبت لالایی زهرا شده است

کاش ارام رود تا که نیفتی از نی

ولی افسوس سر رأس تو دعوا شده است

نیزه داری که تو را می برد این را می گفت

باز هم زخم گلوی پسرت وا شده است

حضرت امام حسن عسکری:
فقر با ما ، بهتر از ثروتمندی در کنار دشمنان ماست.
و کشته شدن با ما بهتر از زندگی در کنار دشمنان ماست.
و ما پناهگاه کسی هستیم که به ما پناه آورد.
و نور هدایت برای کسی هستیم که خواهان بصیرت از ما باشد.
و نگهبان کسی هستیم که به ما تمسک جوید.
پس هر کس ما را دوست بدارد با ما در درجات والای بهشت خواهد بود.
و آن که از ما جدا شد به سوی آتش خواهد رفت.

برو بالا